نفت ایران - اقتصاد بدون نفت ایران-۱۱
به فرانسه اجازه دخالت داده نشد
وزارت امور خارجه انگلیس به کمک شرکت نفت آمده و در مذاکرات علیه مصدق به شدت فعال بود. ماموران این وزارتخانه با درک موقعیت برتر آمریکا و تمایل مصدق برای کمک گرفتن از این کشور، همه تلاش خود را برای متقاعد کردن رهبران این کشور گذاشته بودند. فرانسویها که خارج از بازی بودند، میخواستند خود را به وسط معرکه بیندازند که با جواب منفی و قاطع انگلیسیها مواجه شدند...
با آنکه دولت آیزنهاور سیاست پشتیبانی از بریتانیا را در مورد اختلاف نفت پیش گرفته بود، اما هنوز از نظریههای تازه برای شکستن بنبست استقبال میکرد. یکی از این نظریات که متضمن تشکیل کنسرسیومی برای خرید منافع (AIOC) در ایران بود- از طرف اشخاص مختلفی از جمله جین هنری کلاس از آمریکن چارتر کمپانی عنوان شد. کلاس به ژنرال بیدل اسمیت معاون وزارت خارجه نوشت کنسرسیومی مرکب از کمپانیهای مهم نفتی آمریکایی، فرانسوی و هلندی تشکیل شود و این کنسرسیوم منافع کمپانی را در یک دوره ۲۰ ساله از طریق دادن اوراق قرضه به مبلغ ۵۰ درصد از کل ارزش هزینههای تاسیسات و اموال آن که برابر آخرین ترازنامه کمپانی در سال ۱۹۵۱ معادل ۹۴ میلیون دلار بود، بخرد و علاوه بر آن برای مدت ۴۰ سال باقیمانده از مدت امتیازنامه نیز حقالامتیازی به مبلغ سه سنت در هر بشکه به (AIOC) بپردازد. سپس کنسرسیوم مذکور ادامه عملیات کمپانی در ایران را به عهده بگیرد و نفت را نیز از ایران خریداری نماید. کلاس محاسبه کرده بود اگر چنین توافقی به دست آید براساس قیمتهای ثابت نفت خلیج فارس باز هم ۷۵/۱ دلار در هر بشکه برای کنسرسیوم عایدی باقی خواهد ماند و با توجه به اینکه سطح تولید ایران هم مانند گذشته در ۷۰۰ هزار بشکه در روز حفظ میشود، عواید سالانه ایران به جای ۴۵ میلیون دلار که از (AIOC) دریافت میکرد به ۴۴۰ میلیون دلار در سال افزایش خواهد یافت. کنتیننتال اویل پیشنهادی عرضه کرد که به موجب آن گروهی از کمپانیهای نفتی آمریکایی که فعالیتی در نفت خاورمیانه نداشتند منافع (AIOC) در ایران را خریداری کنند.
دالس وزیر خارجه و همفری وزیر خزانهداری که به شدت طرفدار این پیشنهاد بودند موضوع را به تفصیل با نمایندگان چند کمپانی نفتی آمریکایی در میان گذاشتند، ولی ریچارد باتلر وزیر خزانهداری انگلیس بیدرنگ به همفری اطلاع داد که دولت متبوع من چنین پیشنهادی را دلیل واضح تلاش آمریکا برای کاهش نفوذ بریتانیا در خاورمیانه تلقی خواهد کرد.
همکاران باتلر در کابینه انگلیس نیز به همان شدت با این نظریه مخالف بودند و آن را طعنه «ایدههای درخشان آمریکایی» مینامیدند. باتلر به همفری نوشت اگر در لندن بفهمند که ما داریم منافع مهم بریتانیا در خاورمیانه را دو دستی تقدیم کمپانیهای آمریکایی میکنیم از لحاظ سیاسی به شدت تحت حمله و انتقاد قرار خواهیم گرفت.
از آنجا که همفری از مهرههای اصلی دولت آمریکا محسوب میشد، دیکسن معاون وزارت خارجه انگلیس گفت نباید چنین به نظر برسد که ما داریم توی ذوق همفری میزنیم یا این احساس را در او به وجود آوریم که دولت علیاحضرت ملکه انگلستان سیاستی کاملا منفی و غیرقابل انعطاف در مسائل خاورمیانه در پیش گرفته است. بلکه باید راهی حیلهگرانهتر برای خنثی کردن طرح او پیدا کنیم.
پیتر رمز بوتهام، از وزارت خارجه پیشنهاد کرد ما باید آمریکاییها را تشویق کنیم که در سیاست خود نسبت به مساله نفت خاورمیانه به طور کلی تجدیدنظر کنند و به این وسیله خواهیم توانست تمرکز حواس آنها را از نفت ایران که به علت ترس از تسلط کمونیسم نسبت به آن حساسیت پیدا کردهاند، منحرف نماییم.
دولت فرانسه بیخبر از اینکه انگلیس تصمیم قاطع دارد از حل اختلاف نفت با مصداق خودداری کند، تمایل خود را به پیدا کردن راهحلی برای قضیه با آن دولت در میان گذارد، ولی به فرانسویها گفته شد به کمک آنان نیازی نیست. انگلیسهای همیشه مظنون عقیده داشتند، هدف فرانسه آن است که با این پیشنهاد موضع خود را به عنوان یک قدرت مهم در خاورمیانه تثبیت کند.
در این میان «اداره نفت برای امور دفاعی آمریکا» (PAD) به وزارت خارجه آن کشور نوشت: «ایالات متحده بازگشت مجدد نفت خام و محصولات نفتی دیگر ایران به بازارهای تجاری جهانی را نباید به طریقی که این بازارها و دیگر منابع تامین نفت را متزلزل کند مورد توجه قرار دهد، در غیر این صورت نتیجه آن محدود شدن توسعه ذخایر نفت در آمریکا و دیگر نقاط نیمکره غربی خواهد بود که از نظر دفاع ملی برای ما دارای اهمیت فوقالعاده است.»
نظریه (PAD) هماهنگ با نظریات کسانی در وزارت خارجه آمریکا نبود که میترسیدند اگر اقتصاد ایران به دلیل نبود عایدات نفتی سقوط کند به دنبال آن سروکله کمونیسم پیدا خواهد شد. گرچه مصدق، بیخبر از اظهارنظر (PAD) به این فکر افتاد که نکند اصولا «کارتل نفت» که سخت مشتاق کنترل قیمت محصولات نفتی در جهان است، نسبت به ورود مجدد نفت ایران به بازارهای جهانی محتاطانه رفتار میکند. وی نظریه هندرسن سفیر آمریکا در تهران را در این باره جویا شد. از این گذشته میخواست بداند آیا واقعا «این عقیده دولت آمریکا است که هر شرایطی توسط انگلیس تجویز شود دولت ایران باید آن را بپذیرد. اگر چنین است ترجیح میدهد استعفا کند تا آنکه بماند و به چشم خود ببیند که بر اثر استیلای انگلیس، روس یا هر دو، کشورش به خاک سیاه نشسته است.» در پاسخ مصدق هندرسن فقط جواب داد: «دولت متبوع من چنین نیاتی ندارد.»
ارسال نظر