امتیازات
چگونگی لغو امتیاز دارسی-۱
تاریخ ایران یک دوره ویژه دارد که در اواخر سده گذشته شمسی رخ داد و آن به «دوره امتیازات» مشهور است که شاهان قاجار به دلایل گوناگون به روسها و انگلیسیها، امتیاز بهرهبرداری از معادن و امکانات طبیعی ایران را میدادند. امتیازی که به بارون جولیوس دارسی داده شد، در میان امتیازها مشهور است. نوشته حاضر از کتاب قزاق که ترجمه و تالیف محمود پورشالچی است از اسناد وزارت خارجه فرانسه اخذ شده است.
ویلیام ناکسدارسی
تاریخ ایران یک دوره ویژه دارد که در اواخر سده گذشته شمسی رخ داد و آن به «دوره امتیازات» مشهور است که شاهان قاجار به دلایل گوناگون به روسها و انگلیسیها، امتیاز بهرهبرداری از معادن و امکانات طبیعی ایران را میدادند. امتیازی که به بارون جولیوس دارسی داده شد، در میان امتیازها مشهور است. نوشته حاضر از کتاب قزاق که ترجمه و تالیف محمود پورشالچی است از اسناد وزارت خارجه فرانسه اخذ شده است. به دنبال اعطای امتیاز دارسی، نخستین شرکت بهرهبرداری پایهگذاری شد. پس از هفت سال جستوجو، اولین چاه در مسجد سلیمان در سال ۱۹۰۸ به نفت رسید و شرکت نفت تاسیس شد و شرکت قبلی در آن ادغام گردید. شرکت جدید با پشتکار فراوان به کار پرداخت و اولین فرآوردههای نفتی ایران در سال ۱۹۱۲ به خارج صادر شد. ایجاد چنین تاسیسات عظیم از مشکلات و پیچیدگیهای فراوان خالی نبود. اولین مشکلی که خودنمایی میکرد، مساله امنیت بود. ذخیرههای نفتی جنوب غربی ایران در سرزمینهایی قرار داشت که قبایل ساکن آنها فقط اسما از دولت مرکزی تبعیت میکردند. از کسب امتیاز در تهران تا استخراج آن در خوزستان راه زیادی بود. بریتانیاییها با واقعبینی نژادی خودشان باب مذاکرات را با عشایر محلی برای روابط دوستانه یا حداقل عدممزاحمت برای فعالیتهای اکتشافی کمپانی باز کردند.
این گفتوگوها که بین نماینده انگلستان در بوشهر از یک سو و شیخ محمره (خرمشهر کنونی) و قبیله بختیاری از سوی دیگر آغاز شده بود به موافقتهایی انجامید و برای مراقبت از تاسیسات نفتی در مسجد سلیمان، در برابر خطرات احتمالی واحدهای کوچکی که در تحتفرماندهی یک افسر انگلیسی اداره میشد، با اطلاع دولت ایران در مسجد سلیمان مستقر شد.
ذکر این جزئیات از آن رو است که میزان اهمیت کشف نفت در ایران از نظرگاه سیاست کلی بریتانیا آشکار شود. برای مراقبت از فعالیتهای کمپانی و برای حفظ روابط دوستانه با متنفذین محلی لازم بود که عدهای از افراد کاردان محلی در خدمت بریتانیا درآیند و این مسلما به ریشه دوانیدن نفوذ بریتانیا و ماموران آن در این نواحی کمک فراوان میکرد.
پیشرفت کمپانی جالبتوجه بود. بدون اینکه وقفهای در کارها حاصل شود، لولههای نفتی که مخازن نفت را به جزیره آبادان میپیوست، احداث شد و یکی از بزرگترین پالایشگاههای جهان در آبادان برپا گردید. رویداد بسیار بااهمیتی که در سرگذشت نفت موثر افتاد، تصمیم دولت بریتانیا برای جانشین ساختن نفت به جای زغالسنگ جهت سوخت نیروی دریایی انگلیس بود. این تصمیم به این منجر شد که نیروی دریایی انگلیس مقداری از سهام شرکت را خریداری کند و در نتیجه از سال ۱۹۱۴ حکومت انگلستان مستقیما در استخراج نفت ایران سرمایهگذاری کرد. شاید تذکر این نکته مناسب نباشد که در آن سال وینستون چرچیل لرد اول دریاداری انگلیس بود. فرآوردههای کمپانی در پیروزی بریتانیا در جنگ ارزش فراوانی داشت و پس از پایان جنگ به خوبی آشکار شد، روابط دولت ایران با کمپانی نفت دوستانه نیست. بحران در زمانی پدید آمد که کمپانی از پرداخت حقالامتیاز مقرره به دولت ایران خودداری کرد و دلیل این خودداری این بود که شرکت نفت دولت ایران را در مورد خرابکاریهای متعدد عشایر محلی مسوول میدانست، از سوی دیگر افکار عمومی ایران به این حقیقت پی برده بود که از عواید سرشار نفت فقط سهم ناچیزی عاید خزانه ایران میشود. قرارداد بد فرجام ۱۹۱۹ ایران و انگلیس اوضاع را بدتر از پیش کرد. بالاخره هم دو طرف توافق کردند قضیه را به داوری آرمیتاژ اسمیت واگذار کنند. این حکمیت به موافقتنامه موقت ۲۲ دسامبر سال ۱۹۲۰ انجامید که به هر حال مورد تصویب مجلس قرار نگرفت.به قدرت رسیدن رضاشاه باعث شد تحریکات کمپانی برملا شود. اضطراب روزبهروز افزایش مییافت. در سال ۱۹۳۲ بحران آغاز شد. به موجب محاسبات ایران، مجموع مبلغی که کمپانی در سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۳۲ به ایران پرداخته بود در حدود ۱۱,۰۰۰,۰۰۰ استرلینگ بود.
اگر کمپانی به جای پرداخت حقالامتیاز به دولت ایران مالیات پرداخته بود، مبلغ پرداختی به خزانه ایران از ۲۲,۰۰۰,۰۰۰ لیره استرلینگ تجاوز میکرد. بهعلاوه دولت کمپانی را متهم کرد که به تحریکاتی علیه منافع ایران دست زده است. در ۲۷ نوامبر ۱۹۳۲ دولت به کمپانی اطلاع داد که امتیاز را لغو کرده است.
* روز عید مبعث سال ۱۳۵۱ هجری قمری (= ۲۷ نوامبر ۱۹۳۲ شمسی) رضاشاه از ادامه مذاکرات با شرکت نفت و به نتیجه نرسیدن آن سخت برآشفت و امتیازنامه دارسی را خواست و آن را لوله کرد و در آتش انداخت و سوزاند و گفت امتیازنامه دارسی لغو شد.
* روزنامه اطلاعات در فوقالعاده مخصوص ششم آذرماه ۱۳۱۱ (۲۷=نوامبر ۱۹۳۲) خود نوشت: «مجلس شورای ملی در جلسه پنجشنبه دهم آذر (اول دسامبر ۱۹۳۲) به پیشنهاد آقای رهنما به اتفاق آرا تصویب کرد: مجلس شورای ملی موافقت خود را با تصمیم اخیر دولت راجع به الغای امتیازنامه دارسی ابراز داشت و اقدام دولت را در این موضوع تایید و تحسین مینماید.اگرچه لغو امتیاز دارسی موجب جشن و شادمانی ملت ایران گردید، ولی شرکت نفت انگلیس و ایران در روز ۱۲ آذرماه طی نامهای خطاب به آقای سیدحسن تقیزاده، وزیر مالیه به این تصمیم از جانب مدیران شرکت مقیم در لندن اعتراض کرد و این امر موجب نامهنویسیها و اعتراض و مذاکرهها و مراجعه به سازمان اتفاق ملل و سرانجام عقد قرارداد جدید شد. مقارن این روزها به تحریک انگلیس مطبوعات خارجی به ایران حمله کردند، بهخصوص روزنامههای لندن به نفع شرکت نفت مطالبی نوشتند. سروصدای روزنامههای انگلیس دولت ایران را واداشت که توسط سفارت شاهنشاهی در لندن اعلامیهای انتشار دهد و طی آن دلایل ایران را برای لغو امتیازنامه دارسی تشریح نماید. این اعلامیه هم اثری نبخشید و دولت انگلستان رسیدگی به مساله را به جامعه اتفاق ملل ارجاع کرد.
ارسال نظر