نفت عراق - عراق،کانون بحران-بخش پایانی
شرکت شل برنده جنگ آمریکا و عراق بود
هانس کرونبرگر، نویسنده کتاب خون در راه نفت که استاد دانشگاه سالزبررگ است، بخشی از کتاب خود را به عراق دوران صدام حسین اختصاص داده است. این بخش از کتاب را که امروز بخش آخر آن را میخوانید، به رفتار فریبکارانه برخی مقامهای آمریکایی به ترغیب صدام برای حمله به کویت و دادن بهانه به آمریکاییها برای حضور بلندمدت در کشورهای نفتخیز خاورمیانه اختصاص دارد. وی در این نوشته نتیجه میگیرد که شرکتهای نفتی بزرگ به هر دلیل بیشترین سود را از جنگ آمریکا و عراق بر سر کویت به دست آورده و برنده اصلی بودند.
دلیل آن به سادگی قابلدرک است: آمریکاییها در جنگ اول خلیجفارس (جنگ ایران و عراق به سال ۱۹۸۰-۱۹۸۸)، در آن دوران که هر دو کشور هنوز با هم دوستی داشتند، به عراقیها آموخته بودند که سکوهای پرتاب موشک اسکادهای را استتار کنند و حریف را به اشتباه بیندازند، اما ممکن نبود چنین موضوعی را به تماشاچیان پرتوقع تلویزیون در زمان جنگ کویت تا به این حد روشن اطلاع داد. از این رو خبرهای موفقیتآمیزی از خود درآوردند و به کمک عکسبرداریهای ماهوارهای و در ظاهر باور کردنی به آنها استحکام بخشیدند.
آمریکاییها از سویی موفقیتهای نظامی را بزرگ مینمودند از سوی دیگر، به قول اولفکوته، ترمز را میکشیدند: «از همه خفتبارتر بمباران پناهگاه زیرزمینی الامیر در بغداد بود. صدها غیرنظامی در این جریان جان خود را از دست دادند. مردم در سراسر جهان این ادعای سازمانهای امنیتی آمریکا را که این پناهگاه زیرزمینی، مخفیگاه سازمان امنیت و مامندار و دسته رهبران و مقر فرماندهی مخفی عراق بوده است، باور داشتند. هیچ چیز آن حقیقت نداشت. به وسیله سلاحهای دقیق عمدا صدها غیرنظامی را کشته بودند تا فقط به صدام نشان دهند که اگر بخواهند میتوانند او را در یک پناهگاه زیرزمینی هم نابود کنند.»اما ظاهرا نمیخواستند او را هدف اصابت قرار دهند؛ چراکه اگر این دیکتاتور به صورت شیطان ترسیم شده را از بین میبردند، همان گونه که ذکر شد، پس از جنگ دیگر دلیلی برای باقی ماندن در عربستان سعودی نداشتند.
تازه از ماه ژوئیه ۱۹۹۶ برملا شد که سازمان امنیت و اطلاعات آمریکا، سیا، کودتایی را علیه صدام حسین سازماندهی میکند. رییسجمهور آمریکا، کلینتون به یک گروه مخفی نقدا شش میلیون دلار داد که با آن هزار کرد از شمال عراق استخدام شدند و در لیست حقوقبگیران سیا قرار گرفتند. سازمان امنیت عراق از این نقشه پرده برداشت و دستور داد هم سربازانی را که همکاری میکردند و هم کردها را زیر شکنجه به قتل رسانند. نوع و روش اجرای نقشه سوءقصد حکایت از این دارد که قضیه در اصل بر سر موضوعی محال بوده است.
حتی اینکه در چه شرایطی چاههای به آتشکشیده شده از سوی عراقیها در هنگام عقبنشینیشان از کویت، خاموش شدهاند تا به امروز نامشخص است. رد ادایر کارشناس مشهور آتشنشانی در جریان پاسخ و پرسش در برابر کمیسیون سنای آمریکا توضیح داد که او این «ماموریت میکیماوس» را آنچنان که خودش به آن نام داده بود، یا به زبانی بهتر خاموش کردن چاههای نفتی را در عرض چهار یا پنج سال میتواند انجام دهد. اتفاقا آتشسوزیها در نوامبر ۱۹۹۱ توسط یک مبتکر مجارستانی با دستگاهی که خود ساخته بود، در کوتاهترین مدت خاموش شد. این مساله که چه کسی از سوختن درازمدت حوزههای نفتی نفع میبرده، هنوز روشن نشده است.
موضوع افشاگری درباره به اصطلاح عارضههای بر جای مانده از جنگ بسیار شرمسارکننده است. نام بیش از ۱۰۰.۰۰۰ سرباز شرکتکننده در عملیات «طوفان صحرا» و «دفاع صحرا» به سبب داشتن ناراحتیهای جسمی و روحی در «بخش امور سربازان سابق آمریکا» ثبت شده است. حدود ۲۰ درصد این بیماران از بیماریهایی چون عدمتعادل روانی، دردهای عضلانی - مفصلی، بیماریهای پوستی و شکمروش رنج میبرند. در بین آنان بارها نوعی بیماری به نام «حساسیتهای شیمیایی چندگانه» تشخیص داده شده است. متعاقب آن مشکلات درک، حواسپرتی و ناراحتیهای تعادلی، دردهای عضلانی و رخوت همراه با سوزن سوزن شدن دست و پا، خرفتی توام با حالتهای ترس پدید میآید. بهجز این در میان سربازان سابق جنگ خلیجفارس موارد سرطان معده و روده یا پوست نیز رو به افزایش است. از این گذشته در میان کودکانی که بعد از عملیات جنگ نطفهشان بسته شده است، در تناسبی غیرعادی، غالبا نقص مادرزاد وجود دارد، مانند عارضه لبشکری، پارگی حنجره و یا آسم. ارتش آمریکا این عارضهها را نتایج تماس احتمالی با گازهای سمی آزادشده از سوی عراقیها قلمداد میکند. اتفاقا علل آسیبهای دنبالهدار از سویی انبارهای شیمیایی عراقیها هستند که توسط متفقین ناشیانه منفجر شدهاند، از سوی دیگر، مخلوط مایههای مصونیتبخش گوناگونی که تواما استفاده شدهاند و به صورت بیماریزایی واکنش نشان میدهند و سومین آن کلاهک خمپارههای مملو از اورانیوم متفقین است.صلح دیرپای واقعی در خلیج فارس تا مدتهای دراز قابلپیشبینی نیست. حتی اگر به صورتی مشروط و به واسطه تسلیحات غولآسای مدرن درگیریهای جنگی مستقیم پیش نیاید، باز هم جهان عرب مساله اجتماعی عظیمی در پیش رو دارد. کشورهای عرب صاحب نفت در خلیج فارس با ۱۰ میلیون نفر جمعیت، قبل از دومین جنگ خلیج فارس، صاحب بیش از ۴۶۰ میلیارد دلار اندوخته ارزی خارجی بودند، در حالی که بقیه جهان عرب با ۱۴۰ میلیون نفر جمعیت، ۲۰۰ میلیارد دلار بدهی خارجی داشتند.دقیقتر که بنگریم تهدید آمریکا برای بازرسی قصرهای صدام به ظن آنکه انبارهای گازهای سمی در آنجا وجود دارد، خود یک رسوایی بیحدومرز است. پس از آنکه کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد در فوریه ۱۹۹۸ اجازه ورود آزاد بازرسان سازمان ملل را میسر ساخت، برحسب انتظار هیچ گونه گاز سمی پیدا نشد. تهدید به بمباران قصرهای صدام حسین توسط بیل کلینتون نیز دارای هیچ گونه مفهومی نیست، جز به انحراف کشیدن افکار عمومی از ماجرای عشقی وی با کارآموز کاخ سفید دوشیزه مونیکا لوینسکی و نیز سوگند دروغ از سوی او.به هر حال میتوان پندی مضاعف از جنگ خلیج فارس گرفت: فاتحان واقعی در جای دیگری به سر میبرند. «بزرگترین سود در تاریخ حیات شرکت شل، در طی سالهای جنگ خلیجفارس عاید این شرکت شد. علت اضافه درآمد سرسامآور ۵۴۷ میلیارد مارکی این شرکت در سال ۱۹۹۱، طبق آمار و ارقام شرکت، به سبب افزایش بهای نفت در خلال جنگ خلیج فارس بوده است.»
ارسال نظر