دروغ‌های چرت آور آمریکایی‌ها

آمریکایی‌ها اهداف استراتژیک برای نفت داشته و دارند. آنها می‌خواهند عرضه و تقاضای این کالا را در دنیای در حال تلاطم کنترل کنند و چه جایی بهتر از عراق که کشوری نفت‌خیز است، این هدف را برآورده می‌کند. این گونه بود که آمریکایی‌ها برای اشغال عراق بهانه‌های عجیبی آورده و دروغ‌های حیرت‌انگیزی بیان کردند. مضافا هدف بنیادین آنها حفظ کردن روند فزاینده استفاده از تسلیحات نظامی در منطقه است تا با این کار آن بخش از پول خرج شده در راه نفت، این ماده خام را از طریق تولید سلاح دوباره به چنگ آورند. جبهه سازی در هیبت «دیو» و «پری» حوزه مغناطیسی ایده‌آلی برای این هدف‌ها تولید می‌کند. بهترین یاری‌رسانان در این نظام، باز هم رسانه‌های خبری دست به سینه هستند. یک دلیل بارز برای آنکه در واقع چه رابطه وابستگی دو طرفه‌ای بین این دو رقیب خلیج وجود دارد همان سپر محافظ مذکور است که آمریکا شخصا روی صدام حسین می‌کشد، زیرا در غیر این صورت حضور خودش در منطقه زیر سوال قرار می‌گیرد.

خبرهای جعلی انتشار یافته از سوی رسانه‌های گروهی، به کم حافظگی گیرنده خبر متکی است. بدین ترتیب در خلال مقدمه‌چینی‌های جنگ خلیج‌فارس ادعا کردند که عراق برای دستیابی به بمب اتمی کمتر از دو سال زمان نیاز دارد، سپس در سپتامبر ۱۹۹۱ مدت زمان را به شش‌ماه تقلیل دادند، در پایان اکتبر به «کمتر از دو ماه» یک تحلیلگر زیرک می‌توانست از این خبرهای منتشر شده نه فقط شروع تقریبی جنگ را حدس بزند، بلکه گریزناپذیر بودن آن را تفسیر کند (وگرنه دروغ بودن خبرها جلب نظر می‌نمود). جالب اینجا است که به سبب بگو مگوهای بین آمریکا وعراق و بر سر بازرسان آمریکایی‌ سازمان ملل در دسامبر ۱۹۹۷ باز دوباره سر و کله خبرهای وحشت‌برانگیز مشابهی پیدا شد، من‌جمله اینکه صدام حسین صاحب موشک‌های مجهز به کلاهک گاز سمی است که می‌توانند به اروپا برسند. (کمی قبل قیمت نفت به آرامی افزایش یافته بود، سعودی‌ها در مورد خرید سلاح‌هایشان مشکلات پرداخت داشتند و خواستار افزایش میزان استخراج بودند که در پس آن هم فورا به آن دست یافتند.) بپردازیم به افسانه بمب اتمی که به گفته اولفکوته «دلایل محض روانی» داشت تا اذهان جامعه بشری را آماده جنگ کنند. او از فرانک بارنابی رییس سرشناس موسسه تحقیقات صلح استکهلم (SIPRI) که پس از پایان جنگ خلیج‌فارس گفت که اظهارات سازمان‌های امنیتی «چیزی جز تبلیغات» نبوده است، نقل قول می‌کند که «براین اساس ساخت بمب اتمی عراق هنوز می‌توانست پنج یا شاید ده سال طول بینجامد.»

جنگ خلیج‌فارس در بسیاری زمینه‌ها نمونه بارزی از بی‌وجدانی تام و تمام در جنگ بر سر نفت است. تاریخ نهایی جنگ خلیج‌فارس هنوز هم رقم نخورده است، اما ذره‌ذره درز می‌کند. اولفکوته که می‌تواند اطلاعات درون سازمانی مستند و حیرت‌آوری درباره فعالیت‌های سازمان‌های امنیتی ارائه دهد، درباره عملیات تبلیغاتی در جنگ خلیج‌فارس چنین می‌نویسد: «وقتی پنتاگون ادعا کرد که در کویت ۰۰۰/۲۵۰ سرباز واحدهای ویژه عراق- که ظاهرا فقط منتظر ایستاده بودند تا سربازان مهاجم آمریکایی را کشتار کنند- حضور دارند، بسیار بی‌شرمانه به تمام مردم دنیا دروغ گفتند. جان مک‌آرتور که برای نشریه‌های «نیویورک تایمز» و «وال استریت ژورنال» کار می‌کند، گزارش می‌دهد: «همچون داستان‌ محفظه‌های ویژه نگهداری نوزادان نارس، ادعای اینکه نیروی انسانی عظیمی پشت سر صدام ایستاده است نیز یکصدا از سوی رسانه‌های گروهی مورد قبول واقع شد. تنها «سنت پترزبورگ تایمز» روزنامه‌ای معتبر و مستقل چاپ فلوریدا، اعداد و ارقام را مورد شک قرار داد. این روزنامه با استناد به عسکبرداری‌های ماهواره‌ای روسی در سرمقاله‌ای که در ۶ ژانویه ۱۹۹۱ منتشر شد گزارش داد که هیچ مدرک آشکاری دال بر حضور گسترده واحدهای عراقی در کویت وجود ندارد.

چنین اطلاعاتی در آن جو هیجان‌زده محو شد. نشریه آمریکایی‌ «نیوزدی» پس از جنگ با نگاهی به گذشته نوشت: سربازان آماده به جنگ متفقین که با هلی‌کوپتر در میدان کارزار فرود آمدند، درون تانک‌های توپ‌دار و در شن‌ها شتابان به حرکت درآمدند و از هواپیماهای جنگی فوق مدرن بمب فرو ریخته شد، آنها در نهایت به جنگ با دشمنی واهی پرداختند. از بخش اعظم ارتش نیرومند عراق که در کویت و جنوب عراق ظاهرا بیش از ۰۰۰/۵۰۰ نفر برآورد شده بودند، اثری نبود، «دایره تبلیغاتی سازمان سیا کارش را خوب انجام داده بود، زیرا اذهان مردم جهان به واسطه اطلاعات غیرواقعی برای مدت‌ها تحت تاثیر قرار گرفته بود.»باری این هنوز تمامی قضیه نیست: بنابر استنباط‌های اولفکوته که تا امروز رد نشده، حتی موفقیت‌های عملیات ویران‌سازی سکوهای موشکی عراق هم واقعی نبودند. بر عکس، بمباران وسیع‌ مردم غیرنظامی که از سوی آمریکایی‌ها انکار شد، قابل‌اثبات است: «همچنین موفقیت‌های نظامی آمریکایی‌ها در جنگ کویت که توسط دستگاه‌های تبلیغاتی‌شان زیباسازی شده بود، باید از مدت‌ها پیش تا حد محتوای حقیقی‌اش تقلیل می‌یافت: با وجود عکسبرداری‌های هوایی زیبایی که توسط سی‌ان‌ان در سراسر جهان پخش شد، در حقیقت در جنگ زمینی حتی یک سکوی متحرک موشک اسکاد هم توسط آمریکایی‌ها تخریب نشده بود.»