صدام‌حسین و جنگ نفت

عراق در زمان البکر و صدام حسین در نفت خود چه مسائلی را تجربه می‌کرد و چگونه رفتار می‌کرد؟ این پرسش‌ را هانس کرونبرگر در کتاب «خون در راه نفت» پاسخ داده است. به عقیده این استاد دانشگاه سالزبورگ در بررسی این موضوع به مساله جنگ نفت‌کش‌ها در میانه جنگ ایران و عراق نیز پرداخته است که می‌خوانید. بزرگ‌ترین مشکل دست‌و‌پاگیر عراق دستیابی به دریا بود. اروند رود (شط‌العرب)، جایی که فرات و دجله به‌هم می‌پیوندند، هم مورد ادعای ایران و هم مورد ادعای عراق بود. هر دو پایگاه نفتی مینا البکر و حورالامیا که در فاصله بیش از بیست کیلومتری مصب اروندرود در دریا واقع هستند، مستقیما در تیررس توپ‌های ایرانی قرار دارند. پایگاه نیروی دریایی ام‌القصر نیز در فاصله بسیار نزدیکی از کویت قرار دارد. خلاصه، صادرات نفت از این تنگراه دریایی پیوسته مورد تهدید بوده است. در سال‌های هفتاد و هشتاد سعی شد با احداث خط لوله‌هایی از طریق ترکیه و عربستان بر این تنگنا غلبه شود، اما این کشورها هم طرف معامله مطمئنی نبودند. ترکیه به هنگام تعقیب کردها به کرات در خاک عراق پیشروی کرده است و بر سر ساختن سدهای بزرگ نیز در اختلاف‌های دائمی با عراق به سر می‌برد. از این رو عراق از ده‌ها سال پیش همواره در صدد بوده است از زیر چنگال خفقان‌آور کشورهای همسایه فرار کند، البته صدام در انتخاب چاره‌ها با ملاحظه نبوده است. او ادعای رهبری تمام اعراب را دارد و در کنار آن دستیابی کشورش به دریای آزاد را هدف زندگی‌اش می‌داند.

صدام حسین زمانی به اولین تلاش بزرگ برنامه‌ریزی شده‌اش که او را به هدف‌هایش نزدیک‌تر می‌کرد، مبادرت ورزید که در ۱۷ دسامبر ۱۹۸۰ پیمان الجزایر را یکطرفه ملغی اعلام نمود. در این پیمان عراق و ایران تحت‌نظارت آمریکا درباره رفع اختلافات بر سر اروند‌رود به توافق رسیده بودند.

به عنوان جبران این عمل، ایران نیز حمایت از کردهای شمال عراق را مسکوت گذاشته بود. این پیمان برای کردها یک تراژدی محسوب می‌شد. در زمستان سال‌های ۱۹۷۴ و ۷۵ هزاران تن در درگیری‌های مسلحانه با ارتش عراق کشته شدند، ده‌ها هزار نفر از کردهای عراق به بیابان‌ها کوچانده شدند، شمار اعدام‌شدگان ده‌هزار نفر تخمین زده شد، اما پس از فرار محمدرضاشاه در ژانویه ۱۹۷۹ و به قدرت رسیدن آیت‌الله خمینی در فوریه ۱۹۷۹، روابط بین تهران و بغداد به صورتی آشکار رو به وخامت گذاشت. عراق از ایران خواست طبق پیمان الجزایر سه جزیره نزدیک به بحرین (تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی) را تخلیه کند. درگیری‌های مرزی بیشتر شد. در ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۰ صدام حسین‌ پیمان الجزایر را (پس از آن که مواد قرارداد از سوی ایران هم عملا به اجرا درنیامده بود) رسما بی‌اعتبار اعلام کرد و مدعی تمامی اروندرود، این راه دریایی برای عراق شد. در ۲۲ سپتامبر نیروی هوایی عراق تهران را بمباران کرد، سپس ارتش مهاجم شهر ایرانی خرمشهر را اشغال نمود.

به این ترتیب جنگی آغاز شده بود که هشت سال آزگار باید کشته‌های بی‌شماری از هر دو طرف می‌گرفت و به هیچ راه‌حلی منجر نمی‌شد. ایران برای چنین ضربات نظامی‌ آمادگی نداشت و تازه در اواخر پایان سال ۱۹۸۰ توانست تهاجم عراق را متوقف کند. در ماه مه ۱۹۸۱ ارتش ایران، ارتش عراق را به عقب راند، سرزمین‌های پشت جبهه و حتی بخشی از قلمرو عراق مرکزی را به تصرف خود درآورد. در میانه سال ۱۹۸۴ عراق علیه نفت‌کش‌های ایرانی راکت به کار گرفت. این «جنگ نفتکش‌ها» بر روی حمل‌و‌نقل نفت کویت و عربستان سعودی اثر گذاشت. ۱۹۸۵ مرحله «جنگ شهرها» را در پی داشت. تهاجم به شهرهای تهران و بغداد قربانیان غیرنظامی بسیاری گرفت، شبه‌جزیره فاو و شهر بندری بصره هدف حملات زیانباری بود.

در ۱۹۸۷،‌ در آن هنگام که کویت از آمریکا درخواست حفاظت از ناوگان نفت‌کش‌اش را نمود و این دولت نیز در راه اهداف شخصی خود این درخواست را مورد اجابت قرار داد، این نبردها رفته‌رفته به کشمکشی بین‌المللی مبدل گردید. چیزی نگذشت که کشتی‌های جنگی آمریکایی به گشت زنی در خلیج فارس پرداختند. در ۱۷ ماه مه ۱۹۸۷ برای اولین بار نیروی هوایی عراق یک کشتی آمریکایی به نام یواس اس استارک را مورد حمله قرار داد. ۳۷ سرباز آمریکایی در این حمله کشته شدند. نیروی دریایی آمریکا سکوهای نفتی عراقی را با آتش گلوله ویران کرد و قایق‌های تندرو آنها را غرق نمود. تنش‌های روانی روزبه‌روز بالا گرفت.

در سوم ژوئیه کشتی جنگی آمریکایی یو‌اس‌وینسنز هواپیمای مسافربری خطوط هوایی ایران را سرنگون کرد که به قیمت جان ۲۹۰ مسافر غیرنظامی تمام شد. در ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۷ ایران پیشنهاد سازمان ملل متحد درباره آتش‌بس را (که عراق قبلا به آن رای مثبت داده بود) پذیرفت.

درباره زمینه قبلی و حمایت‌های لفظی‌ که عراق را بر آن داشت تا جنگ را آغاز کند، شواهدی در دست نیست. با این حال، یک نکته مسلم است اینکه کشورهای غربی اصولا حامی صدام حسین، دوست و مشتری خوب سلاح‌هایشان بوده‌اند، کشورهایی نظیر آمریکا که برای او در کنار روس‌ها و فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها در ازای دلارهای قشنگ نفتی مدرن‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی را تامین می‌کردند، حتی سعودی‌ها و به همراه ایشان شورای همکاری‌های خلیج‌فارس (GCC، شامل کویت، بحرین، قطر،‌ امارات متحده عربی و عمان) وحشت‌زده از ایرانیان و متعصبان مسلمان، با میلیاردها دلارشان به حمایت از عراق پرداختند.