نفت عراق
عراق،کانون بحران نفت-۱
هانس کرونبرگر، نماینده مجلس اروپا و دانشیار دانشگاه سالزبورگ درباره مسائل نفت و انرژی و آینده آن کتابی به نام «خون در راه نفت» نوشته است که محمد اشعری آن را به فارسی برگردانده است. وی معتقد است تاکنون تحلیل جامعی از جنگ انرژی ارائه نشده است و ترسیم کلیت این موضوع میتواند مانع از جنگ شود و لحظات خطرناکی برای انسان ایجاد کند. بخشی از نوشته وی درباره تاریخ نفت عراق به ویژه از دهه ۱۹۷۰ به این طرف است که آن را در چند شماره میخوانید.
در ۲۲ دسامبر ۱۹۸۰ بار دیگر همه سفیران اوپک در وین گرد هم آمده بودند تا بیستمین سالگرد تاسیس سازمان را جشن بگیرند. همانند سال ۱۹۷۳ این مراسم هم با بارش بمب مختل شد. این بار عراق بود که هواپیماهای جنگیاش را علیه ایران به پرواز درآورده بود. دوباره جنگی منطقه خلیج را بهلرزه درآورد. تامین نفت کشورهای صنعتی طی ۱۳ سال، برای چهارمین بار به شدت به خطر افتاده بود. این جنگ علل بسیاری داشت که فقط از نوع علل ارضی و مذهبی نبود، بلکه به نحوی قابلاثبات از سوی غرب هم به آن دامن زده میشد. بهخصوص که صدام حسین، این «دوستدار غرب»، هم از سوی شورویها و هم از سوی فرانسویها و آمریکاییها تا دندان مسلح شده بود تا بتواند در خلیج فارس در برابر ایران قد برافرازد، در واقع باید گفت دلیل اساسی جنگ، بر سر توسعهطلبی در خلیج فارس بود.
در آغاز قرن بیستم، قلمرو حکومتی عراق امروزی به امپراتوری عثمانی تعلق داشت. در آن هنگام که ترکیه به سال ۱۹۱۴ به حمایت از آلمان پرداخت، بریتانیای کبیر به حمله مبادرت کرد و بغداد را به سال ۱۹۱۷ فتح کرد و تا موصل پیشروی نمود. نتیجه این عمل حالتی نیمهمستعمراتی بود که در سال ۱۹۲۲ به نظام خودمختاری تحتنمایندگی جامعه ملل منجر شد. فیصل ابن حسین پادشاه عراق شد. وی بهنگام وضع قانون اساسی و تشکیل یک ارتش ملی، از حمایت فعال مشاوران انگلیسی برخوردار بود. در ۱۹۲۷ کمپانی نفت عراق (تحت مشارکت آمریکاییها یعنی استاندارد اویل آو نیوجرسی و سوکونی - وکیوم) حین حفاری به حوزههای سرشار از نفت کرکوک برخورد.
این حوزهها باید چشمه درآمد دولت عراق میشدند. سالهای پس از آن آکنده از یک سلسله سقوطهای سیاسی پیدرپی بود. این وضع هنگامی که صدامحسین به صحنه سیاسی گام گذاشت عوض شد. در نوامبر ۱۹۶۹ او به نایبرییسی شورای انقلاب منصوب شد که این منصب، کنترل رهبری حزب بعث، رهبری ارتش و سازمان امنیت را در خود داشت. هنگامی که حسن البکر رییسجمهور، در آغاز سالهای هفتاد بیمار شد، صدام امور دولتی را بهطور گستردهای بهعهده گرفت. در سال ۱۹۷۹ حسنالبکر سرانجام مجبور به استعفا شد، دوران صدامحسین فرا رسیده بود. او خود را رییسجمهور، نخستوزیر، رییس شورای انقلاب و دبیرکل حزب بعث خواند. در همان سال ۲۱ تن از افسران ارشد و صاحبمنصبان به اضافه هفت تن از اعضای شورای انقلاب به دار آویخته شدند. صدام از همان آغاز فردی قدرتمدار، بیرحم و قسیالقلب به شمار میآمد که مجازاتهای اعدام را خودسرانه به اجرا میگذاشت و هر گونه مخالفت سیاسی را خفه میکرد؛ رویهای که در حکومتهای عراق سنت بوده است.
برنامههای تسلیحاتی همهجانبهای به اجرا گذاشته شد. تمامی سلاحهای زرادخانه، نشان کارخانههای تسلیحاتی غرب بهخصوص فرانسه، آمریکا و شوروی را بر خود داشتند. عراق با شوروی از سال ۱۹۷۲ به واسطه یک پیمان دوستی پیوندی نزدیک داشت، اما این امر مانع آن نبود که عراق در بسیاری از مسائل، با حالتی انتقادآمیز در برابر برادر بزرگ شمالی نایستد، بهطور مثال ورود نظامی به افغانستان یا مناطقی در آفریقا، با علایق عربی ارتباط پیدا میکرد.
پول برای خریدهای سرسامآور سلاح از چشمههای نفت کشور نشات میگرفت. دولت عراق بهموقع دوراندیشی کرده بود و در همان دوران ریاستجمهوری حسنالبکر در سال ۱۹۷۲ شرکت نفت عراق را ملی نموده بود. این امر که دولت بتواند خود از سود حاصل از درآمدها بهرهبرداری کند به بودجه مملکت بهبود بسیار بخشید. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ ارزش واردات عراق شش برابر شد. برخلاف اغلب کشورهای عربی همسایه، عراق همچنان کوشش میکرد سطح زندگی مردمش را بالا ببرد.
صدام در واقع همچون یک انقلابی جامعهگرا عمل کرد؛ او برای خود افتخاراتی از لحاظ بینالمللی شناختهشده کسب کرد، مثلا تساوی حقوق زن و مرد، مبارزه با بیسوادی و بالا بردن سطح زندگی، از سوی دیگر او با سنگدلی و بیوجدانی دست به اعمال قدرت و رهبری زد و بدون تحصیلات لازم بلندپایهترین رهبر نظامی شد و رقیبان را با محکومیتهای فرمایشی به مرگ از سر راه برداشت.
معهذا شالوده اقتصادی خوب بود: «عراق سالهای هفتاد، کشوری بسیار قوی بود که از پلههای موفقیت اقتصادی بالا میرفت... این نوانخانه عثمانیها مبدل به کشوری مرفه شد که گرسنگی از آن (بهجز مناطق کردنشین) رخت بربسته بود.»
تامین مایحتاج مردم به سبب ثروتهای نفتی تا جایی که امکان داشت تضمین شده بود. درآمدهای نفتی سال ۱۹۷۰ از ۵۲۱ میلیون دلار آمریکایی، به ۲۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰ رسید. در سال ۱۹۹۰ ذخائر نفتی چیزی بالغبر ۱۰۰ میلیارد بشکه شد و به این ترتیب اندوختهای ۱۰۰ ساله بهوجود آمد. عراق بهاین سان در زمره نفتخیزترین و نیز از لحاظ وضع مردم روبهراهترین کشور منطقه خلیج فارس بود.
ارسال نظر