تاریخ صنعت - به سوی دنیایصنعتی - ۳
رشد ماشینهای بخار چشمگیر بود
ا.ج. هوبز نویسنده کتاب «به سوی دنیای صنعتی» در بخش دیگری از بررسی خود از نهضت راهآهن و پست، به مساله رشد سریع صنعت و ماشین بخار در میان کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین رشد مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ نیز میپردازد که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود.
نخستین کشتی بخار
ا.ج. هوبز نویسنده کتاب «به سوی دنیای صنعتی» در بخش دیگری از بررسی خود از نهضت راهآهن و پست، به مساله رشد سریع صنعت و ماشین بخار در میان کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین رشد مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ نیز میپردازد که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود. سومین تحول بزرگ، بالطبع، حجم زیاد تجارت و مهاجرت بود، ولی بیتردید نه در همه جا. مثلا هیچ نشانهای وجود ندارد که دهقانان کالابریا و آپولی آمادگی مهاجرت پیدا کرده بودند، همچنین مقدار کالاهایی که سالانه به بازار بزرگ مکاره نیژنی نو گورود آورده میشد، هیچ افزایش چشمگیری نیافته بود، ولی چنانچه کل جهان انقلاب دوگانه را در نظر بگیریم، حرکت افراد و کالاها هماکنون شتاب کوهریز به خود گرفته بود. در فاصله ۱۸۱۶ و ۱۸۵۰ چیزی حدود پنج میلیون اروپایی ممالک موطن خویش را ترک کردند (تقریبا چهار پنجمشان به عزم کشورهای آمریکایی) و در داخل کشورها جریان مهاجرت داخلی بسیار وسیعتر بود. در فاصله ۱۷۸۰ و ۱۸۴۰ کل تجارت بینالمللی جهان غرب بیش از سه برابر شد؛ در فاصله ۱۷۸۰ و ۱۸۵۰ بیش از چهار برابر شد. بر حسب معیارهای بعدی این بدون تردید بسیار اندک بود؛ ولی بنا بر معیارهای قبل از آن- که به هر صورت مردمان آن زمان عصر خود را با آن مقایسه میکردند- به آشفتهترین خوابها هم نمیآمد.
به عبارت صحیحتر، پس از تقریبا ۱۸۳۰- نقطه عطفی که مورخ دوره مورد بررسی ما در هر زمینه خاصی که کار کند نمیتواند ندیده بگیرد- ضریب تحول اجتماعی و اقتصادی آشکارا و سریع بالا رفت. خارج از بریتانیا در دوره انقلاب فرانسه و جنگهای آن پیشرفت فوری نسبتا کمی حاصل شد، مگر در ایالاتمتحده آمریکا که پس از جنگ استقلال خودش به جلو جهیده، تا ۱۸۱۰ سطح اراضی زراعیاش را دو برابر، کشتیرانی را هفت برابر ساخت و به طور کلی ظرفیتهای آیندهاش را به اثبات رساند. (نه فقط ماشین پنبه پاککنی، بلکه کشتی بخار، پیدایش اولیه تولید به شیوه خط زنجیر- کارخانه آرد اولیور ایوانز روی تسمه نقاله- ترقیات این دوره آمریکا است) پایههای بسیاری از صنایع بعدی، به خصوص صنایع سنگین، در اروپای ناپلئونی نهاده شد، ولی چیزی از آن تا پایان جنگها، که همه جا را به بحران گرفتار ساخت، دوام نیاورد. بهطور کلی دوره ۱۸۱۵ تا ۱۸۳۰ یک دوره پسرفت، یا در بهترین صورت بهبودی آرام بود. کشورها امور مالی خود را- عموما با اقدامات ضدتورمی- سروسامان دادند (روسها آخرین کسانی بودند که در ۱۸۴۱ چنین کردند). صنایع در زیر ضربات بحران و رقابت خارجی تاب مقاومت نمیآوردند؛ صنعت نساجی آمریکا به شدت آسیب دید. توسعه شهری کند بود: تا ۱۸۲۸ جمعیت روستایی فرانسه به سرعت جمعیت شهرهایش رشد مییافت. کشاورزی به ضعف گرایید، به خصوص در آلمان. هیچ ناظر رشد اقتصادی این دوره، حتی خارج از اقتصاد بریتانیا که توسعه مهیبی داشت، گرایشی به بدبینی نداشت؛ ولی اندک بودند آنهایی که بگویند هیچ کشوری به جز بریتانیا و شاید ایالات متحده آمریکا در آستانه انقلاب صنعتی فوری قرار داشت. به یک شاخص بدیهی صنعت جدید توجه کنید: صرفنظر از بریتانیا، ایالات متحده و فرانسه تعداد ماشینهای بخار و مقدار نیروی بخار در بقیه نقاط جهان در دهه ۱۸۲۰ به حدی کم بود که توجه آمارگیران را جلب نمیکرد.
بعد از ۱۸۳۰ (یا در آن حدود) وضع به سرعت و به شدت عوض شد؛ به حدی که در ۱۸۴۰ مسائل اجتماعی خاص نظام صنعتی- پرولتاریای جدید، ترسهای ناشی از توسعه خطرناک شهری- مسائل عادی بحث جدی در اروپای غربی و کابوس سیاستمداران و مدیران اجرایی امور بود. تعداد موتورهای بخار بلژیک در فاصله ۱۸۳۰ و ۱۸۳۸ دوبرابر و اسب بخار تقریبا سه برابر شده از ۳۵۴ (با ۱۱.۰۰۰ اسب بخار) به ۷۱۲ (با ۳۰.۰۰۰ اسب بخار) رسید. در ۱۸۵۰ آن کشور کوچک، ولی هماکنون به شدت زیاد صنعتی شده، در حدود ۲.۳۰۰ ماشین به قوه ۶۶.۰۰۰ اسب بخار، و تقریبا ۶ میلیون تن تولید زغالسنگ داشت (نزدیک به سه برابر ۱۸۳۰). در ۱۸۳۰ هیچ شرکت سهامی تضامنی در استخراج معادن بلژیک وجود نداشت، در ۱۸۴۱ تقریبا نصف زغالسنگ توسط اینگونه شرکتها تولید میشد.
نقل ارقام مشابه برای فرانسه، برای ممالک آلمان، اتریش یا هر کشور و ناحیه دیگری که شالوده صنعت جدیدش در این بیست سال نهاده شد، اطناب ممل خواهد بود: برای نمونه، صنایع کروپ آلمان نخستین ماشین بخارش را در ۱۸۳۵ نصب کرد، نخستین نقبهای معادن وسیع زغالسنگ روهر در ۱۸۳۷ حفر شد، و نخستین کوره زغالسنگی مرکز عظیم فولاد چک در ویتکوویچ در ۱۸۳۶ تاسیس شد و نخستین کارخانه نورد فالک در لومباردی در ۴۰-۱۸۳۹. اطناب بیشتر ممل از این نظر که- به استثنای بلژیک و شاید فرانسه- دوران توسعه واقعا زیاد صنعتی تا بعد از ۱۸۴۸ پیش نیامد.
۴۸-۱۸۳۰ نشان تولد نواحی صنعتی، مراکز و موسسات معروف صنعتی را که نامشان از آن زمان تا امروز بر سر زبانهاست، برخورد دارد؛ ولی در این دوره آنها حتی به دوران رشد هم نرسیدند، چه رسد به بلوغ.
ارسال نظر