۵۰سال نفت ایران-۶
نگاه استالین به ایران
مصطفی فاتح، نویسنده کتاب ۵۰ سال نفت ایران برای روشن شدن دیدگاههای ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد شوروی نسبت به ایران که سرانجام منجر به درخواست؛ او برای نفت شمال ایران شد، بحث را از کنفرانس یالتا پیگیری کرده است. این بخش از نوشته او نقل سخنان
جیمز.اف.برنز (James.F.Byrnes)، وزیر امور خارجه درباره نگاه استالین به ایران است.
از راست به چپ: مولوتوف و استالین
مصطفی فاتح، نویسنده کتاب ۵۰ سال نفت ایران برای روشن شدن دیدگاههای ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد شوروی نسبت به ایران که سرانجام منجر به درخواست؛ او برای نفت شمال ایران شد، بحث را از کنفرانس یالتا پیگیری کرده است. این بخش از نوشته او نقل سخنان
جیمز.اف.برنز (James.F.Byrnes)، وزیر امور خارجه درباره نگاه استالین به ایران است. من به استالین گفتم که باعث تعجب است اگر او نظر دولت ایران را نسبت به شوروی خصومتآمیز تلقی کند، بهخصوص که او اعلامیه تهران را امضا کرده و گزارش ژنرالکونولی فرمانده ارتش آمریکا در ایران مشعربر این است که دولت ایران هم با ارتش سرخ و هم با ارتش آمریکا نهایت همراهی و همکاری را برای حمل مهمات به روسیه نموده است؛ گرچه استالین حق دارد که ارتش خود را تا ماه مارس در ایران نگاه دارد، ولی هیچ الزامی نیست که او چنین کاری را بکند. ضمنا گفتم که دولت آمریکا روز دوم ماه مارس را موقع ختم اشغال ایران میداند نه پانزدهم مارس که استالین ذکر کرده بود.
استالین به من گفت که اتحاد جماهیر شوروی هیچ گونه نظر ارضی یا غیرارضی نسبت به ایران ندارد و به مجرد اینکه از لحاظ امنیت معادن بادکوبه اطمینانی حاصل کند ارتش شوروی را از ایران خارج خواهد نمود.
هر قدر بیشتر راجعبه عذر استالین برای نگاهداری ارتش خود در ایران فکر کردم بیشتر از اعتمادم نسبت بهوضع شورویها کاسته شد. به نظر من ادعای روسها کاملا پوچ و بیهوده بود که سی هزار نفر سرباز ورزیده و کاملا مجهز شوروی ۱۵۰۰ نفر سرباز ایرانی را که تجهیزات کافی هم نداشتند در جاده آذربایجان متوقف سازند و متعذر به این شوند که رفتن سربازان ایرانی به آذربایجان تولید اغتشاش خواهد کرد. اظهار دیگر استالین که او بیم آن را دارد که خرابکارانی از ایران که کشور کوچکی است، به روسیه شوروی رفته و معادن نفت بادکوبه را آتش زنند، عذر غیرموجه دیگری است، برای اینکه یک ارتش بزرگ خارجی در داخله ایران باقی بماند و مخصوصا اظهار او که قضیه خارج کردن ارتش سرخ از ایران پس از انقضای مدت معینه بررسی خواهد شد نشان میداد که نگرانیهای ما درباره انجام تعهدات اعلامیه تهران کاملا موجه بوده است. نظر به این مراتب، تصمیم گرفتم که کوشش مجددی نموده و موقعیت خودمان را نسبت به تعهداتی که داریم به استالین بفهمانم. قضیه ایران اولیه مسالهای بود که من در ملاقات دوم خود با استالین طرح کردم و به او گفتم که من از مطرح شدن ایران در اولین جلسه ملل متحد فوقالعاده مضطرب هستم و علاوه کردم که به نظر من شایان بسی اهمیت است که ملل بزرگ تعهدات خود را نسبت به دول کوچک محترم بشمارند. چنانچه ایران قضیه را در جلسه ملل متحد که در لندن تشکیل خواهد شد، طرح نماید موجب تاسف بسیار خواهد بود و به استالین اخطار کردم که نظر به حقیقت قضیه که ما از آن آگاه هستیم و نظر به تعهدی که ما کردهایم ناچار خواهیم بود که از ایران هواداری کنیم. موجب نهایت تاسف برای دولت آمریکا خواهد بود که در جلسه اول ملل متحد با اتحاد جماهیر شوروی مخالفت نماید و بنابراین امیدواری من آن است که اقدامی در مسکو بشود که از چنین پیشامدی جلوگیری شود. پیشنهاد مستربوین را که یک کمیسیونی مرکب از نمایندگان سه دولت انتخاب شود که به ایران رفته و راهحلی برای جنبههای مختلف قضیه پیدا کند، با استالین مذاکره کردم استالین درباره این پیشنهاد نظر قطعی اظهار نکرد و من مجددا اظهار امیدواری کردم که هیچ اقدامی در ایران نشود که تولید اختلافی بین ما و شوروی بنماید. در جواب من استالین گفت: ما کاری نخواهیم کرد که صورت شما گلگون گردد.
بعدازظهر روز بیست و پنجم دسامبر من ملاقات خصوصی با مسیومولوتوف کردم. بین سایر مسائل مطروحه مولوتوف گفت که به طور کلی پیشنهاد انگلستان درباره ایران قابل پذیرش است و نظر مرا استفسار کرد. من به او گفتم که پیشنهاد مزبور را من قبول خواهم کرد، زیرا مخصوصا شایق بودم که قضیه ایران در مجمع عمومی ملل متحد مطرح نگردد. شب آن روز که جلسه کنفرانس تشکیل گردید مولوتوف چند پیشنهاد اصلاحی راجع به پیشنهاد بوین داد. بوین تمام آنها را قبول کرد، به جز یکی از آنها که تاریخ خروج ارتشها را از ایران مشکوک میگذاشت. بوین گفت که تاریخ تخلیه در پیمان سه دولت معین شده و لذا پیشنهاد مولوتوف موردی ندارد.
در نتیجه ملاقات خصوصی که با مولوتوف کرده بودم، عقیده داشتم که بالاخره مولوتوف پیشنهاد بوین را قبول خواهد کرد، ولی بعدازظهر روز ۲۶ دسامبر که باز جلسه دیگر کنفرانس تشکیل شد، واضح گشت که فرماندهی عالی شورویها باز نظرش را تغییر داده است. مولوتوف مدعی شد که قضیه ایران در حقیقت جزو دستور نبوده و دیگر راجع به آن نمیتوان بحثی نمود. بوین گله کرد که هر اصلاحی را که شورویها پیشنهاد کرده بودند او قبول کرده است و در نتیجه ملاقات بوین با استالین چنین استنباط کرده بود که دولت شوروی پیشنهاد او را قبول خواهد کرد.
مولوتوف در جواب گفت: به نظر او تبادلنظری که در این باب شده کافی است و چون توافقی هم نشده و قضیه هم در دستور نبوده است، لزومی ندارد که ذکری از آن در اعلامیه ختم کنفرانس بشود.سپس بوین رو به مولوتف کرده و پرسید: «اقدام بعدی من چه خواهد بود؟» و مولوتوف در جواب گفت: «شما آن را خودتان خوب میدانید.» پس از آن بوین گفت که او موقعیت را خوب درک کرده و متاسف است.
ارسال نظر