اقتصاد ایران در دوران نادرشاه
تجارت در ایران فراموش شد
برخی از مورخان گفتهاند اگر نادرشاه غنیمتهای جنگیای را که از هند به ایران آورده بود با کارآمدی مدیریت میکرد، دهقانان ایرانی میتوانستند ده سال مالیات ندهند، اما این اتفاق نیفتاد. جان فوران، نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی ایران به نقل از لکهارت مورخ آلمانی مینویسد: ارزش غنایم جنگی نادر از هندوستان ۶۰ تا ۷۰ میلیون پوند انگلیس بوده است که بخش قابل توجه آن برای جنگ با عثمانی سرمایهگذاری شد. نادرشاه که هر روز مستبدتر میشد، سرانجام به دست خانهای قاجار کشته شد...
زوج دیگر الماس کوه نور که توسط نادرشاه افشار درجنگ با هند به دست آمد
برخی از مورخان گفتهاند اگر نادرشاه غنیمتهای جنگیای را که از هند به ایران آورده بود با کارآمدی مدیریت میکرد، دهقانان ایرانی میتوانستند ده سال مالیات ندهند، اما این اتفاق نیفتاد. جان فوران، نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی ایران به نقل از لکهارت مورخ آلمانی مینویسد: ارزش غنایم جنگی نادر از هندوستان ۶۰ تا ۷۰ میلیون پوند انگلیس بوده است که بخش قابل توجه آن برای جنگ با عثمانی سرمایهگذاری شد. نادرشاه که هر روز مستبدتر میشد، سرانجام به دست خانهای قاجار کشته شد... سیاستهای نادر موافق طبع روحانیت نبود. نادر ابتدا در مسیر دستیابی به تاج سلطنتی کوشید نوعی شیعه «ناقص» یا اسلام «تلفیقی» براساس آموزههای امام جعفرصادق(ع) ایجاد کند. او پیشنهاد میکرد مذهب جعفری به عنوان شاخه پنجم مذهب اسلامی در ایران و عثمانی شناخته شود. پیشنهاد نادر با توجه به منافع داخلی و خارجی دولت ایران مطرح شده بود: تضعیف حمایت مردم از سلسله شیعی مذهب صفوی؛ جلب حمایت افغانها، ازبکها و سایر سربازان سنی مذهب از حکومت خویش؛ تحکیم موقعیت خود به عنوان رهبر جهان اسلام در برابر دو امپراتوری همسایه عثمانی در غرب و امپراتوری مغولی هندوستان در شرق از انگیزههای مهم نادر در ارائه پیشنهاد مزبور بود، اما طرح نادر باکشته شدن او در ۱۷۴۷ م / ۱۱۲۶ ش به فراموشی سپرده شد، چون جانشینان وی به سرعت از آن پیشنهاد دست کشیدند و به آیین شیعه روی آوردند. بیشک تحولات این دوره با پیامدهای مهم ایدئولوژیکی، سیاسی و مادی برای روحانیت همراه بوده است. بسیاری از املاک موقوفه اطراف اصفهان و نقاط دیگر مصادره و به املاک سلطنتی تبدیل شد. هر چند جانشینان نادر حکم به موقوفهسازی مجدد آن املاک دادند، اما تا سده نوزدهم (۱۱۷۹ تا ۱۲۷۹ ش) نیز این حکم به اجرا درنیامده بود. این جریان به جای اینکه روحانیت را تضعیف کند موجب تقویت آن گردید چون عدهای از روحانیون به عراق مهاجرت کردند و دیگر در کنترل دولت ایران نبودند و به همین سبب روزبهروز استقلال بیشتری نسبت به دولت پیدا کردند.
در زمینه سیاست خارجی در فاصله سالهای ۱۷۲۹-۱۷۴۷ م / ۱۱۰۸-۱۱۲۶ ش، باید گفت بخش عمده «روابط خارجی» اساسا در کشمکش با همسایگان خلاصه میشد، همسایگانی که امپراتوریهای جهانی بودند. از جمله این سیاستها موارد زیر را میتوان نام برد: بازپس گرفتن سرزمینهای ایران از عثمانی؛ بازپس گرفتن سرزمینهای ایران از روسیه از طریق دیپلماتیک و جنگ تجاوزکارانه نادر با ازبکها و امپراتوری مغولی هندوستان. میبینیم که نادر از مطالبات ملی برای آزادکردن قلمروهای جداشده پافراتر مینهد و به سیاست توسعهطلبی نظامی روی میآورد که برای ایران پیامدهای خانمانسوزی داشت. جنگ با عثمانیها، از سال ۱۷۳۲ م / ۱۱۱۱ ش تا ۱۷۴۶ م / ۱۱۲۵ ش به درازا کشید، البته در این فاصله، سالهای آرامش و مذاکرات صلح نیز وجود داشته است.
سرانجام به موجب پیمان کردان در ۴ سپتامبر ۱۷۴۶ (۱۳ شهریور ۱۱۲۵) مرز بین ایران و عثمانی همان مرزی شناخته میشود که در پیمان زهاب ۱۶۳۹ م / ۱۰۱۸ ش مشخص شده بود. عقبنشینی روسها از مناطق ایران با تلفات انسانی و مالی کمتری همراه بود. مرگ پتر کبیر در ۱۷۲۵ م / ۱۱۰۴ ش، معمار توسعهطلبی روسیه در ایران را از صحنه خارج ساخت، اما علت دیگری که روسها را به عقبنشینی از ایران وادار کرد مرگ بیش از ۱۳۰ هزار سرباز روسی در گیلان و مناطق همجوار، عمدتا بر اثر بیماری بود. در یکم فوریه ۱۷۳۲ (۱۲ بهمن ۱۱۱۰) آناایوانوونا، امپراتریس روسیه موافقت کرد مناطق ساحلی دریای خزر را به ایران پس بدهد، به شرط اینکه ایران قول دهد رفتاری دوستانه و مسالمتآمیز پیش گیرد و امتیاز تجاری به روسیه داده شود، به صورتی که بازرگانان روسی آزادانه در ایران به فعالیت بپردازند و برای واردات و صادرات، هیچ نوع عوارض و حقوق گمرکی به دولت نپردازند. هرچند قبول این شرایط، بازرگانان روسی در ایران را در وضعیتی بهتر از سایر بازرگانان کشورهای دیگر قرار میداد، اما میزان تجارت روسیه نبود. دوره طولانی دوستی ایران با امپراتوران مغولی هند با حمله توسعهطلبانه نادر به هندوستان در ۱۷۳۹ م / ۱۱۱۸ ش پایان یافت. به دنبال پیروزی نظامی نادر بر هند، موضوع دریافت غنایم پیش آمد.
لکهارت مینویسد: نادر بین ۶۰ تا ۷۰ میلیون پوند استرلینگ پول، جواهر و اقلام گرانبها از هند به ایران آورد که یکچهارم این غنایم در مسیر برگشت به ایران از دست رفت. اغلب این اموال را نادر خرج قشون و جنگهای بعدی با عثمانی کرد، بخشی را نیز در خزانه شخصی نگاه داشت، به طوری که میتوان خوشبینانه گفت مردم ایران از این چپاولگری نادر کوچکترین نفعی نبردند.
در مورد روابط نادر شاه با قدرتهای اروپایی عقاید گوناگونی ابراز شده است. لکهارت مینویسد دوره مابین ۱۷۲۹-۱۷۴۶ م / ۱۱۰۸-۱۱۲۵ ش «بدترین زمان برای تجارت در ایران بوده است» این نظر مورد تایید تامس دوریل نماینده کمپانی هند شرقی انگلیس در بصره نیز هست. دوریل در دسامبر ۱۷۴۵ (آذر- دی ۱۱۲۴) طی گزارشی به لندن مینویسد «در ایران، تجارت ... یک نام فراموش شده است...».
ریکز در بحث از دوره ۱۷۴۵-۱۷۵۰ م / ۱۱۲۴-۱۱۲۹ ش مینویسد. «کاروان تجاری همچنان ادامه یافت و هنگامی که کمپانی هند شرقی انگلیس و کمپانی هند شرقی هلند تصمیم به ادامه تجارت در جنوب ایران و خلیجفارس گرفتند حمل پول، مواد غذایی و کالاهای تجاری بدون اندک کاهشی ادامه پیدا کرد.» ریکز میگوید ایران صرفنظر از پشم و کرک، مواد غذایی و پارچه، به صدور کالا، نقره، مس و مروارید نیز مبادرت کرد تا بتواند بهای پارچههای ماهوت خریداری شده از اروپا را بپردازد. اگر به تنوع منطقهای توجه کنیم علت این اختلافنظرها روشن میشود. تولید ابریشم عمدتا در شمال ایران به گفته شاهدان اروپایی، در حوالی سال ۱۷۳۹-۱۷۴۰ م / ۱۱۱۸-۱۱۱۹ش در انحصار سلطنت بوده است، اما معلوم نیست این انحصار برای همیشه در دست شاه و دولت باقی مانده باشد. در هر حال به خاطر کاهش عظیم در تولید این محصول، از میزان سود آن تا حد چشمگیری کاسته شد. در گیلان که غالبا نیمی از محصول ابریشم ایران را تولید میکرد، افت نمایانی در تولید پدید آمد، به طوری که تولید سالانه از ۱۳۸۰ تن ابریشم خام در دهه ۱۶۷۰ م / ۱۰۵۰ ش طبق برآورد شاردن، به ۱۶۰-۱۸۰ تن در دهه ۱۷۴۰م/۱۱۲۰ ش بنا به برآورد هانوی تقلیل یافت و هنگامی که پرورش کرم ابریشم در شروان متوقف گردید، تولید نیز تقریبا پایان یافت.
در این ضمن در سال ۱۷۳۶ م/۱۱۱۵ ش، بریتانیا به خرید و صدور کرک بز کرمانی از راه خلیجفارس مبادرت کرد، اما بعد از آن بر اثر اخاذیهای ماموران دولت و بروز خشکسالی و قحطی از میزان این فعالیت به تدریج کاسته شد. کمپانی هند شرقی هلند در دهه ۱۷۳۰ م/۱۱۱۰ش سیر نزولی خود را در صحنه بینالمللی آغاز کرد. در داخل ایران، فعالیت تجاری این کمپانی در مقایسه با وقفه دهه ۱۷۲۰ م/۱۱۰۰ ش بهتر بود، اما این فعالیت هرگز به میزان دوره صفویه نرسید و به مراتب کمتر از آن بود. در مجموع به گفته لکهارت: «در خلال دوره پرآشوب مورد بحث، هلندیها وضعی بهتر از رقیبان انگلیسیشان نداشتند.»
نادرشاه در آخرین سالهای سلطنت خویش به طرز فزآیندهای دستخوش آشفتگی دماغی شد و تعادل فکری خود را از دست داد. در اصفهان، کرمان و مشهد به دنبال کشتن افراد سرشناس، سران کشوری و لشکری، بر میزان مالیاتها شدیدا افزود و علیقلیخان برادرزاده نادر که برای فرونشاندن شورش اهالی سیستان به آن دیار گسیل شده بود به شورشیان پیوست و سیستان را از حیطه قدرت نادر خارج ساخت و با حمایت قبایل بلوچ و افغان عازم هرات یعنی نزدیک به اردوگاه نادر شد. سرانجام، در ۱۹ ژوئن ۱۷۴۷ (۲۹ خرداد ۱۱۲۶) نادر با گردآوری سران افغان هوادار خویش فرمان توقیف سرداران ایرانی را صادر کرد.
محمدخان قاجار به محض اطلاع از این فرمان به یاری عدهای دیگر به توطئه پرداخت و نادر را کشتند، با این قتل، دورهای از خونریزی و جنگ در ایران به پایان رسید، اما بلافاصله دورهای دیگر از جنگهای طایفهای به منظور کنترل قدرت دولتی در ایران از سر گرفته شد تا اینکه در دهه ۱۷۶۰ م/ ۱۱۴۰ ش کریمخان زند در شیراز به قدرت رسید و ایالت خراسان را برای نواده نادرشاه به نام شاهرخ باقی گذاشت و متعرض حکومت او نشد.
ارسال نظر