از استقراض تا دادن امتیاز

ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه یک دوره طولانی و به دلایل گوناگون در ایران حکومت کرد. او در ۵۰ سال حاکمیت خود و پس از آشنایی با تمدن و سازمان و تشکیلات غرب از سر میل یا اجبار، نهادها و تشکیلاتی درست کرد که اداره آنها نیاز به منابع مالی داشت. پیتر آوری، نویسنده کتاب تاریخ تحولات ایران در بخش آخر مقاله خود که تزلزل دوران ناصرالدین شاه را بررسی می‌کند، معتقد است که پول در این دوران نقش نفت را داشت. در این دوران جامعه ایرانی به دو گروه قابل متمایز دارا و نادار تبدیل شده بود و صاحبان درآمدهای بالا با در اختیار داشتن پول، خرید از خارج را در دستور کار داشتند. ناصرالدین شاه که هر روز بر درجه استبداد در اداره کشور می‌افزود و پشتیبانی توده‌ها را از دست می‌داد، چند کار را برای انحراف افکار مردم انجام داد که تصرف هرات یکی از آنها بود که با شکست مواجه شد. این شاه مستبد سپس استقراض از خارج را انجام داد و اقتصاد ایران را به دوران دادن امتیاز به خارجی‌ها کشاند.

در مقطع زمانی ناصرالدین شاه، نقش پول در گردش چرخ‌های دولت اهمیتی چون نفت داشت، و روی هم رفته، نوآوری‌های اجتماعی و سازمانی دوران این پادشاه به نحوی بود که تحصیل پول را بسیار مطلوب و ضروری می‌ساخت.

علاوه بر هزینه‌های قشون، تاسیس سازمان‌های جدید کشوری نیز نیازمند پول بود: به کارمندان جدید دستگاه دولت می‌بایست حقوق داده شود. با گشایش دارالفنون در سال ۱۸۵۱ [پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸] نوع جدیدی از نظام تحصیلی آغاز شد. ایجاد این مدرسه بدین منظور صورت گرفت تا علوم جدید و زبان‌های خارجی را تعلیم دهند، و به‌خصوص کارمندان مورد نیاز دولت را به شیوه اروپایی تربیت کند، از جمله پرسنل سیاسی که می‌تواند امور خارجی کشور را عهده‌دار شود. کوته زمانی بعد، فارغ‌التحصیلان این مدرسه برای تکمیل تحصیلات به اروپا اعزام شدند. در همان زمان، سوای بازرگانان که برای کسب‌وکار به اروپا می‌رفتند و محصلین اعزامی به خارج، اعیان و اشراف نیز راهی اروپا شدند تا ببینند ثروتمندان اروپایی چگونه زندگی می‌کنند و از چه تجملاتی برخوردار هستند. به این ترتیب انگیزه‌های بیشتری برای تحصیل پول، پرداخت هزینه سفر به خارج و خریداری اشیای لوکس پدید آمد. در این مورد نیز، شاه مانند سایر موارد، نمونه و سرمشق ولخرجی و به هدر دادن پول بود. فهرست‌های واردات ایران در اوایل سده نوزدهم، شواهدی را ارائه می‌دهد که در پی ایجاد تماس با جهان خارج تمایل به خریداری کالاهای تجملی و گران‌قیمت خارجی با آهنگی شتابان رو به افزایش گذارد. پژوهشگری که درباره وضع فلاکت‌بار توده مردم ایران در سده نوزدهم تحقیق می‌کند، ملاحظه خواهد کرد که مقدار زیادی کالاهای لوکس و تجملی مانند مخمل، آینه، بلورهای رنگین، چراغ‌های لامپای بزرگ و قیطان از روسیه و عثمانی وارد می‌شد تا نیازهای آن طبقه‌ای از مردم را برآورده سازد که گذار از یک مرحله اقتصاد بسته به یک اقتصاد بازار وسیله ترضیه هوس‌های شخصی و ثروتمند شدن خود قرار داده بودند. رهبران کشور که مجذوب پیشرفت‌های خارجیان شده و شوق تقلید از آنان سراپایشان را فرا گرفته بود، توجه عمده خود را معطوف به اشیای تجملی کردند و برخلاف ژاپنی‌ها، اصول و مبادی پیشرفت را نادیده انگاشتند. امید رهبران ایران این بود که بدون صرف تلاش واقعی، کشور را تجدید حیات کنند و در شرایطی دست به نوگرائی زدند که هزینه تامین مالی آن را نداشتند. نظام درآمدها [ی دولت] با کمک عده‌ای کارشناس [مستوفیان] اداره می‌شد، اما این نظام قادر به پر کردن خزانه، برای مصارف معمولی یا مبالغ گزاف مسائل ضروری تشخیص داده شده، نبود. قدرت اشراف [در نپرداختن مالیات] و ضعف تاج و تخت و بی‌علاقگی مردم به حکومت، دست به دست هم داده و وصول مالیات را دشوار می‌ساخت. افراد زیادی بودند که از درآمد خود نهایت استفاده را می‌بردند بی‌آنکه مشمول پرداخت مالیات شوند. چون این افراد راه‌های فرار از مالیات را به خوبی می‌شناختند. به‌علاوه، این شیوه تفکر وجود داشت که مناطق رونق یافته بازرگانی و ثروتمند کشور، دینی نسبت به دولت ندارد و اگر دینی هست بایستی از مناطق رونق نیافته وصول شود. از این رو، دست زدن به تقلبات مالیاتی را جلوه‌ای از عقل سلیم می‌دانستند.وقتی ناصرالدین شاه دریافت که راه‌های گریزی چون حمله به هرات از نارضائی مردم نمی‌کاهد، به جای اینکه در آن مراحل اولیه از نارضائی مردم به اصلاح نظام درآمدها و وصول مالیات بپردازد، نقشه جدیدی را برای تحصیل پول کشید و با این کار بیشتر از گذشته خود را متکی بر مردم کشور ساخت. نقشه ناصرالدین شاه این بود که به دلیل عدم توانایی در جنگ با خارجیان، بایستی آنان را ترغیب نماید تا بهای سستی و عدم تحرک او را در پیشرفت کشور بپردازند. اگر می‌خواست دست به استقراض بزند، طبعا ناگزیر بود شرایط و قیود آن را نیز بپذیرد. لذا، به فکر افتاد که امتیازاتی را به خارجیان بدهد. اتباع خارجی به لحاظ قدرت، از دولت‌های خود ضعیف‌تر بودند. خارجیان با طیب خاطر بهای امتیازات را پرداخت کردند چون این امتیازات هم پرمنفعت بود و هم به آنان اجازه می‌داد تا به‌گونه موثری منابع ثروت ایران را چپاول کنند. موضوع امتیازات در واقع نشانگر این برداشت فکری جدید بود که اخلاقیات مشکوک غربی با چه سهولتی می‌تواند در جامعه ایران جذب شود.