خشم و اعتراض بازرگانان

نهضت اقتصاد ایران در نامه نگاری‌های پرشمار خود درباره رفتار دولت اتحاد شوروی در بازرگانی به تطمیع بانک روس اشاره کرده و معتقدند کارد به استخوان رسیده است. در این هنگامه و کارزار گروهی از بازاریان نیز می‌نویسند که کارشان به افلاس و گدایی رسیده است. مقام‌های سیاسی گیلان در نامه به وزارت داخله از وضعیت کسب و کار اهالی گیلان و عصبانیت آنها گزارش داده است که در این بخش از اسناد روابط ایران و شوروی می‌خوانید: تلگراف، از رشت به تهران

در تعقیب تلگرافات و تظلمات سه ماه [و] نیم، اینک آخرین عرایض خود را تقدیم می‌دارد.

جمعیت‌های نهضت اقتصاد را عناصر پاکدامن وطن‌خواهان استقلال‌طلب تشکیل داده و پیشنهاداتی که می‌کنند به مصالح ملک و ملت می‌باشد. اینکه ابتدای امر پیشنهاد می‌کردند که دولت معامله متقابله را اجرا نماید، برای جلوگیری از بدبختی‌های وارده امروز بود. چنانچه دولت مستدعیات جامعه تجار را عملی می‌کرد، عمال شوروی و کاسه‌لیسان آنها تا این درجه نمی‌توانستند تجری نموده هر روز با یک شکل عجیبی با ما مبارزه نمایند. نهضت اقتصاد با در نظر گرفتن سیاست دولت، نه تنها به ادارات شوروی، بلکه به تجار تبعه روس و بستگان ایشان نیز به هیچ وجه متعرض نشدند که در نتیجه، کلید تجارت را با دست خود به دوایر شوروی تحویل دادیم. چنانچه در هر شهری چند نفر اشخاص بی‌عاطفه از قبیل میخ‌‌فروش، عطار، علاف و سایرین که بدین وسیله بانک روس تطمیع نموده، مال‌التجاره را به اداره بیوروس پرس به نام تجار تحویل می‌دهند که تفرقه جمعیت را فراهم آورده و اقدامات آقای انصاری را در مسکو خنثی گذارند. حتی دوایر شوروی عوض این که در مقابل مقتضیات تغییری در مشی خود بدهند، در تمام نقاط گیلان اعم از شهر، قصبه و دهات شعبات خرده‌فروشی یعنی دکان‌های بقالی، عطاری، بزازی مفتوح می‌سازند. نتیجه این عملیات به کجا منتهی خواهد شد، قضاوتش [را] به جناب‌عالی واگذار می‌نماییم. ما برای این که وزیر خارجه ایران بتواند به عقد قرارداد شرافتمندانه موفق شود تاکنون از کلیه مشاهدات نامطلوب عمال شوروی و کارکنان آنها چشم پوشیده جز تظلمات به دولت محبوب، اقداماتی که برخلاف سیاست دولت باشد جایز ندانسته و متحمل شدیم. اکنون صراحتا عرض می‌کنیم کارد به استخوان رسیده، دیگر علاقه‌مندان به حیثیت اقتصادی سیاسی ایران بیش از این رضایت نخواهند داد که از یک طرف دچار خسارت‌های جبران‌ناپذیر گردیده. از طرفی روس‌ها متاع ایران را به ثمن بخس خریده، در عوض آب و خاک و شیشه‌آلات داده و ملت ایران را در انظار عالم به بی‌عاطفگی معرفی نمایند.

اینکه جمعیت در مقابل وجدان، بالاخره در مقابل اولیای امور خود را موظف می‌داند که عرض کند، چنانچه دولت در عرض همین چند روز اقدامات مقتضیه را به عمل نیاورند، تصمیمات خود را ولو بر خلاف تراکت‌های سیاسی هم باشد [به] موقع اجرا خواهد گذاشت.

جمعیت نهضت اقتصاد

نامه اهالی بازار

بازاریان در نامه‌ای به مجلس وقت گلایه‌های خودرا چنین نوشته‌اند: در نتیجه پریشانی و استیصال عمومی که قوی‌ترین افراد این آب و خاک را به مرگ و اضمحلال تهدید نمود، قادر به مخابره تلگرافی که سریع‌تر در این حالت نزع ناله‌های جانسوز جگرخراش خود را از فقدان وسایل حیاتی به ساحت مقدس عرضه بداریم نبودیم. ای مسطوفین کعبه آمال ملت ستمدیده ایران، آیا هنوز فریادهای الجوع الجوع ملت فلکزده شمال عموما [و] مازندران خصوصا از تعدیات جابرانه عمال دولت همجوار، در نتیجه عدم توازن واردات و صادرات و فرو بردن چنگال آهنین خود بر جگر ضعیف رنجبران مفلوک [و] کارگران بدبخت به سمع مبارکتان نرسیده. آیا هنوز منتظرید که حتی آخرین رمق زندگانی این سلسله مردمان بیچاره نیز در مقابل مطامع بوالهوسانه عمال ساویتی وداع آخرین را گفته، آن وقت لوحه قرارداد و معاهده را اطفال یتیم بی‌گناه ما، در روی مزار و فضای موحش قبرستان عوض سوگواری سروده و به مرد[ه]‌های ما تلقین نمایند اگر ناله‌های این مظلومان اموال به یغما رفته به سمع مبارکتان رسید، پس بردباری تا چند، صبر و تحمل تاکی، گرسنگی و افلاس، برهنگی و پریشانی و ورشکستگی و گدایی علنی در مقابل فشارهای موسسات متعدده ساویتی، جان شیرین به لب و کارد به استخوان رسیده. شنیده‌اید که گفته‌اند: «هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید». این آخرین توقعی است که ملت از بین رفته شمال به وسیله این پارچه که به منزله کفن است از پیشگاه مقدس نموده، یعنی اگر به فریادهای جگرخراش یک مشت ملت بدبخت وقعی نگذارده یا به‌ بی‌اعتنایی تلقی فرمایند، همین کفن را بی‌درنگ در گردن و لاعلاج نیم‌جان خود را در صحنه [و] میدان مبارزه حیاتی شرافت و حفظ نوامیس ملیت برای ادامه تعیش و کامرانی آنانی که کرسی آمال و حیثیات ملت ایران را برای آسایش دودمان خود اشغال نمود‌ه‌اند نثار می‌نماییم.

آیا می‌دانید که فشارهای متواتره عمال ساویت یا همسایه مظلوم‌کش که حتی اخیرا به حدی رویه خشن و مطلق‌العنانی را پیش گرفته که به علاوه ضرر و خسارت مادی تحمل وضعیت ناگوار نسبت به ملت نجیب و اصیل ایران اهانت‌آور بود. آیا می‌دانید که دیگر طاقت و توانایی، صبر و تحمل علاقه‌مندان شرف را سلب نمود. گویا ملاحظه فرمودید که در این مدت چهار سال برای اثبات دوستی دولت همجوار آنچه لازمه بردباری و تحمل بود تا آخرین نقطه امکان و قدرت متحمل شده‌ایم. «با گرسنگی قوت پرهیز نماند افلاس عنان از کف تقوی بستاند.» هر لحظه به نام مصون بودن نجابت و مهمان‌نوازی ذاتی جگر به دندان صبر فشرده با تحمل هزاران مشقت ناگوار و مصایب بی‌شمار روز را در انتظار به شب رسانیده که شاید چاره این دردهای بی‌درمان را بفرمایید. مع‌التاسف روزها [و] ساعت‌ها آخرین دقایق حیاتی را پیموده به جز یاس و ناامیدی اثری به ظهور نرسیده، با این که در مقابل افکار سیاستمداران حکومت شوروی که آخرین جدیت خود را در این مدت برای فانی نمودن ما ملتی که جز محبت صمیمی تقصیر و گناهی نداشته و نداریم، صرف نموده‌اند، در پاداش آن همه عداوت‌های غیرعادلانه جز عقد مودت و مبادله تجارتی مقصود و منظوری را از شما تمنا ننمودیم. در خاتمه برای حفظ حدود ملیت و پاس احترام دولت مستعدیم که این زندگانی ننگین را وداع گفته، یا مرگ با شرف یا نجات از ننگ. توازن واردات [و] صادرات و منع اشیای تجملی را از کلیه سرحدات خواستارند و از پیشگاه مقدس آقای پیرنیا تقاضا دارند که در موقع تشکیل رسمی قرائت فرموده تا به سمع مبارک آنانی که از طرف ملت معرفی شده‌اند رسیده که رفع افلاس و تکدی را از بین فلکزدگان بفرمایند.

راپورت حکومت گیلان

با تسلیم اینکه به اندک غفلتی از طرف مامورین دولتی برای پیش‌بینی و جلوگیری از حوادث محتمله، ممکن است مشکلاتی حادث شود، بر طبق تصمیماتی که از جانب هیات نهضت اقتصاد برای دوشنبه ۲۹ شوال اتخاذ نموده بودند، مراتب در تاریخ ۳۰فروردین تحت نمره ۳ رمزا به مقام وزارت داخله عرضه و تقاضا [ی] تکلیف شد و در تاریخ هفتم اردیبهشت تلگرافا به نمره ۷۸۰ استدعای جواب شده، چون دستوری نفرمودید طبق تقاضای اداره نظمیه برای طرز عملیات مجددا در تاریخ غروب ۹ اردیبهشت به نمره ۵ به قید فوریت دستور خواسته شد، متاسفانه تا این ساعت هم جواب هیچ یک از تلگرافات نرسیده است و به طوری که دیروز در ضمن معروضه تلگرافی نمره ۱۰۹۱ اشعار شده بود و آقای فرمانده با وحدت فکر و مساعی مشترکه، در این چند روز هر چه سعی کردیم که بلکه نگذاریم هیچ‌گونه تظاهراتی از ناحیه جمعیت نهضت و بلکه قسمت موثر اهالی شود، چون فوق‌العاده از پیشامدهای غیرمنتظره عصبانی و قسم قرآن خورده بودند مقدور نگردید.