تاریخ قاجار - امتیاز تنباکو و نتایج آن-۷
انزجار مردم ایران از انحصار تنباکو
ادوارد براون، نویسنده کتاب «انقلاب مشروطیت ایران» در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان انحصار تنباکو به پیامدهای این امر و مقایسه آن با کشورهای دیگر از جمله انحصار تنباکوی ترکیه میپردازد.سپس وی به اعتراض و انزجار مردم ایران در قبال خرید دخانیات از عوامل انگلیسی اشاره میکند. ادامه این مطلب در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود. نویسنده متذکر میگردد که امتیاز انحصار تنباکوی ترکیه تنها مصرف داخلی را شامل گشته و صادرات از حوزه اختیارات آن خارج میباشد و این نکتهای است که غفلت غیرقابل بخشش حکومت ایران موجب نادیده گرفتن آن شده است. وی همچنین چندین عامل مهم دیگر از وجوه تمایز این دو امتیاز را برمیشمارد. اگر حکومت ایران بر آن بود که درآمدی اضافی، معادل آنچه صاحبان امتیاز میدهند، از تجارت تنباکو به دست آورد، میتوانست این کار را به سهولت، بیدردسر و بدون دخالت بیگانه و بیآنکه باری چنین غیرضرور و غیرقابل تحمل را بر اتباع خود تحمیل کند، انجام دهد.نتیجهگیری «صباح» چنین است: «چون از کمال خلوص همیشه آرزومندیم که دولت علیه ایران به مدارج عالیه ترقیات حالیه صعود نموده از منابع ثروت طبیعیه مملکت چنانچه شاید و باید بهرهمند گردد، ناگزیر از این بیانات شدیم و امیدواریم که احکام و شرایط انحصار مذکور غیر از این باشد که صاحب امتیاز اعلان کرده و اولیای دولت مشارالیها نیز منافع حقیقی مملکت را بهتر از آنچه ما ذکر نمودیم رعایت و محافظت نموده باشند.»
سپس، جریده «اختر» مطالب زیر را خود به انتهای متن این ترجمه میافزاید: «تاکنون از شرایط امتیاز انحصار توتون و تنباکوی ممالک محروسه ایران به تفصیل آگاهی حاصل نشده، ولی اعلان صاحب امتیاز در روزنامههای فرنگستان بدین زمینه است که ذکر شد. عجالتا میتوان گفت که هر گاه شرایط انحصار این است که اعلان شده، مطالعات رفیق محترم ما، گرامی منشی روزنامه «صباح» همه صواب و دلیل پاکی نیات ایشان است و هر گاه غیر آن است، ابواب سخن باز است؛ تا احکام فرمان امتیاز چه باشد.»«باری، امیدواریم که خبرنگار محترم تهران تاکنون تفصیل آن را نوشته باشند تا در نسخه آینده نقل نموده، مطالعات خودمان را نیز بدان بیافزاییم.»این مقاله مرا تا حدی به اندیشه واداشت، زیرا آن روزها معمول نبود در جریدهای که بیجواز و مانع در قلمرو سلطنت ناصرالدین شاه توزیع میگشت، چنین انتقاد عریانی از حکومت ایران درج گردد. آشکار بود که این امتیاز مطلقا مورد استقبال مردم ایران قرار نخواهد گرفت و هنگامی که در آن روز نماینده شرکت از تمایل من به کسب مقامی در این تشکیلات جویا شد، به سبب مخالفتهایی که نسبت به این امتیاز حس میکردم و با مطالعه «اختر» شدیدا در من تقویت شده بود، زمانی چندان نمیطلبید که پاسخ منفی دهم و این نکتهای بود که در تمامی عمر همواره و عمیقا سپاسگزار آن بودهام.
حال به سنه ۱۸۹۱ بازمیگردیم، سالی که در آن افتتاح عملی این امتیاز منفور در ایران به وقوع پیوست. در ۲۳ فوریه، یک هیات نمایندگی از سوی ایران به سخنگویی امینالدوله (که وزیری به مراتب میهنپرستتر از رقیبش امینالسلطان بود)، گرچه بینتیجه، از شاه تقاضا کردند این امتیاز را لغو کند. علائم فعالیت شرکت شروع به بروز کرده بود. دکتر فوریه مینویسد: «به محض فرا رسیدن بهار ۱۸۹۱، موجی از اتباع و مستخدمین انگلیسی، تقریبا از همه جا، چه از کشورهای شرقی و چه از سایر ممالک، به سوی ایران سرازیر شدند. فرصت مغتنمتر از آن بود که بتوان از دست داد.»تا آن زمان، به یمن عدموجود مطبوعات مستقل و مردمی در ایران، احتمالا ماهیت و گستره فعالیت انحصار تنباکو تشخیص داده نشده بود. با این وجود، به محض حصول این تشخیص، در کل عرض و طول این سرزمین به شدت و خشونت مورد انزجار واقع گشت. به گفته دکتر فوریه، که من در نگارش این بخش بسیار مرهون اثر گرانقدر او هستم، قیامهایی در جنوب، خاصه در یزد، به وقوع پیوست، در حالی که بر تهران نیز هیجان و ناآرامی حکمفرما بود. بسیاری از مخالفان برجسته امتیاز دستگیر شدند که ظاهرا میرزا محمدرضا نیز در شمار آنان بود، همو که بعدها به سبب ترور ناصرالدینشاه شهره گشت.
همان سان که دکتر فوری به حق متذکر گردیده - این ماجرا به تمامی مردم مربوط بود، زیرا در ایران همه چه زن و چه مرد، دخانیات مصرف میکنند. وی میگوید: «تحت این شرایط، آنان چگونه میتوانستند متقاعد شوند که این انحصار مزایایی در بر دارد؟ مردم ایران نمیتوانند بدون مقاومت تسلیم این مساله شوند که تنباکویی را که خود میکارند و میچینند، بالاجبار از انگلستان خریداری کنند. ایشان هرگز با این اندیشه که تنباکوی آنها باید از دست مسیحیان که بهزغم آنان هر چیزی را به لمس کردن نجس میکنند، بگذرد سازش نخواهند کرد.
«گفته میشود که روحانیت - مجتهدان و علما - در راس این نهضت هستند و اوامر از سوی مجتهد مقیم کربلا صادر میشود. این شگفتانگیز نیست. به اعتقاد من زیاد این فرصت پیش نمیآید که روحانیت بتواند رهبری آرمانی چنین مردمی را به دست گیرد.»چنان مینماید که دکتر فوریه در اواسط تابستان حسبالمعمول شاه را در سفر شکار همراهی نموده و بدین لحاظ در موقعیتی نبوده که بتواند شاهد پیشرفت وقایع در پایتخت باشد، اما از اوت ۱۸۹۱ تا زمان لغو این امتیاز منفور، در ژانویه ۱۸۹۲ و توافق بر سر پرداخت غرامت از سوی ایران به شرکت تنباکو، در ابتدای آوریل ۱۸۹۲، دکتر فوریه گزارش نسبتا مستمری از روند بالنده این رخدادها به دست میدهد.
ارسال نظر