تاریخ اروپا - استقرار اقتصاد آزاد در ایتالیا-۲
مبارزه ایتالیا با دشواریهای اقتصادی و کمونیست
ژان پیرن، نویسنده کتاب «تشکیل بلوک شوروی و پیمان آتلانتیک» در حالی به شرح حال وضعیت وخیم اقتصادی ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم پرداخته است که دو تفکر کمونیستی و فاشیستی در حال شکلگیری در این کشور بودند.
ایتالیا پساز جنگ جهانی دوم
ژان پیرن، نویسنده کتاب «تشکیل بلوک شوروی و پیمان آتلانتیک» در حالی به شرح حال وضعیت وخیم اقتصادی ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم پرداخته است که دو تفکر کمونیستی و فاشیستی در حال شکلگیری در این کشور بودند. ضمن اینکه سایر کشورهای اروپایی نیز به دلیل وخامت اوضاع اقتصادی ایتالیا از کمک به وی پرهیز میکردند. اما طرح مارشال که از سوی آمریکا به کمک کشورهای جنگزده اروپایی آمده بود، ایتالیا را نیز از کمکهای خود بینصیب نگذاشت. بخش دیگری از مطلب استقرار اقتصاد آزاد در ایتالیا که توسط ژان پیرن تالیف شده است در شماره امروز منتشر میشود.
سقوط رژیم سلطنتی، خود به خود رژیم جمهوری را برقرار ساخت. قسمتهای شمال کشور به نفع جمهوری و حزب هواخواه سلطنت بودند. به طور کلی رژیم جمهوری با ۱۲.۰۷۲.۰۰۰ رای برگزار گردید که از این عده ۵/۴ آرای کمونیستها بود. جمع رایدهندگان ۲۵.۳۵۰.۰۰۰ نفر بودند؛ بنابراین مداخله کمونیستها عامل اصلی و مهم سقوط رژیمی بود که اکثریت مردم غیر کمونیست هنوز هواخواه آن بودند.
و اما مجلس موسسان که بلادرنگ پس از سقوط رژیم انتخاب شد، مجموعه ناموزونی بود از کلیه فرقههای سیاسی. بین احزاب از همه قویتر دموکراتهای مسیحی بودند که ۲۰۶ کرسی با ۳۲ درصد آرا یعنی ۸.۸۳۰.۰۰۰ رای داشتند. سپس سوسیالیستها بودند که ۱۱۵ کرسی با ۲۱ درصد و کمونیستها با ۱۰۵ کرسی و ۱۹ درصد، اتحاد دموکراتها ۴۰ کرسی با ۶ درصد آرا متعاقب آنان «سران بیحزب» با الهامات فاشیستی جدید با ۳۰ کرسی، جمهوریخواهان با ۲۳کرسی، سلطنتطلبان با ۱۷ کرسی بودند. حزب اکسیون که مبارز سرسخت فاشیستی بود فقط ۷ کرسی به دست آورد. طرفداران استقلال سیسیل ۴ و مختلف ۸ کرسی احراز نمودند. سوسیالیست (دونیکلا) موقتا به سمت ریاستجمهور برگزیده شد و باز کاسپری، دموکرات مسیحی دولت ائتلافی را مجددا تشکیل داد و پست وزارت خارجه به «ننی» سپرده شد.
پیمان صلح که به ایتالیا تحمیل گردید
سالی که متعاقب این وقایع آغاز شد از جمله سالیان شومی است و ایتالیا در فقر و فلاکت و یاس و هرجومرج غوطهور گردید.
در ۱۷ فوریه پیمان صلح از طرف متفقین به ایتالیا تحمیل گردید و شروط آن بسیار سخت بود. بهموجب پیمان کلیه مستملکاتش که راهحل طبیعی برای مسکن دادن چهارصد هزار تکثیر نفوس در سال بود از دستش خارج شد. انگلستان و فرانسه حاضر بودند که سرزمین لیبی را که عملیات بسیار دامنهداری انجام داده بودند به دستش بماند، ولی شورویها با وتوی خود جلوگیری نمودند. در دست ایتالیا فقط تیرول جنوبی باقی ماند که آن هم طرف ادعای اتریش بود و باز هم مشروط بر اینکه از استقلال داخلی برخوردار باشد.
موضوع تریست نیز حل نشده بود، زیرا مسکو به دعاوی بلگراد در ناحیه استیری جانبداری میکرد.
گذشته از این، ایتالیا باید خسارات هنگفت جنگی که عملا از حیطه قدرتش خارج بود بپردازد، یعنی پرداخت ۱۰۰ میلیون دلار به روسیه، ۱۰۵ میلیون به یونان ۱۲۵ میلیون به یوگسلاوی، ۲۵میلیون به حبشه و ۵ میلیون به آلبانی. ارتش ایتالیا به ۲۵۰.۰۰۰ مرد تحتالسلاح محدود و ظرفیت ناوگان جنگیاش به ۶۰.۰۰۰ تن رسید. بقیه نیروی دریاییاش میبایستی بین انگلستان، آمریکا، فرانسه و شوروی تقسیم شود.
بالاخره جزایر ساردنی، سیسیل، سرحدات ایتالی باید خلع سلاح بشوند.
دولت ایتالیا بیهوده به این شروط دشوار اعتراض نمود. مردم شروط پیمان را مایه سرشکستگی دانسته با خفت و یاس تن به آن دادند. متفقین فراموش نموده بودند که اقدام ایتالیا در ۱۹۴۳ چه ضربت مهلک و مخربی به قدرت نازیها وارد ساخته بود.
ایتالیا امیدوار بود بین ممالک غربی، یار و دمسازی برای خود بیابد، ولی همه جا مواجه شد با بیاعتنایی شدیدی. همه او را محکوم و مغلوب خوانده و کشور در زیر بار طاقتفرسای ورشکستگی مالی و دشواریهای اقتصادی بال و پر میزد. دولت برای اینکه سر و صورتی به وضع ناهنجار مالی خود بدهد، به قرضه داخلی متوسل شد، ولی در اینجا نیز دچار شکست شد. مثل اینکه درهای امید از همه سو مسدود و کشور دچار یک نوع رکود و فلج و ناتوانی شده است.
هیچ نوع رفورمی عملی نشد. از طرف دیگر مجلس موسسان وقت خود را صرف مباحثات دامنهدار برای تدوین قانون اساسی رژیم جدید مینمودند، بدون اینکه به نتیجه مثبتی برسند. همه احزاب در اداره امور کشور ناتوان شده، نتیجه این هرجومرج و بلاتکلیفی تزیید نفوذ و تعداد کمونیستها از یک طرف و فاشیستهای جدید از طرف دیگر شد. مساله دیگری که مطرح بود این بود که آیا سوسیالیستها حاضرند با کمونیستها اشتراک مساعی نمایند یا خیر؟
ضمنا ساراگات و ماتئوتی که علیه کمونیستها بودند حوزه ایتالیایی انترناسیونال کارگری را به وجود آوردند.
در هر حال، سوسیالیستها با کمک کمونیستها خواستند زمام حکومت را به دست بگیرند، ولی هرجومرج بیشتر شد. اعتصابات فراوانی در حوزه رود پو و رومانی به وجود آمد. دولت عکسالعمل شدیدی نشان داد و هرجومرج تا اندازهای فروکش نمود، در همین ایام طرح مارشال وارد مرحله عمل شد. کمونیستها و سوسیالیست به دستور کرملین مبارزه بسیار شدیدی علیه آن آغاز نمودند، در صورتی که گروه سارگات از آن طرفداری مینمود و دولتی که ننی و کمونیستها میخواستند واژگون کنند به کمک «سارگات» نجات یافت. در اکتبر ۱۹۴۷ انتخاباتی ایالتی در شروم آغاز شده، حزب دموکرات مسیحی پیروز شد و موج کمونیستی مانند سایر کشورهای اروپای غربی به عقب رجعت مینمود. معذالک به کمک هرجومرج و اعتصابات مکرر میکوشیدند کمک مارشال را عقیم گذارند.
آخرین گروه سربازان آمریکایی، در میان این هرجومرج شدید، سرزمین ایتالیا را ترک گفتند (دسامبر ۱۹۴۷) دوگاسپاری، موفق شد در این ایام وضع خویش را با ادغام گروه «ساراگات» و حزب جمهوریخواهان در اکثریت مستحکم نماید. فیالواقع اکثریت دارای ۳۰۳ کرسی در برابر ۱۱۸ کرسی مخالفین را تصاحب نمود.
ارسال نظر