جنبش مشروطیت در زمانی آغاز شد که هنوز کارگران از لحاظ فرهنگی به محیط پیش از صنعتی شدن در ایران گرایش داشتند. ضمن اینکه تمایل داشتند برای دست‌یابی به کار، رفاه اقتصادی- اجتماعی و معضلات سیاسی حاکم در آن عصر تاریخی به روسیه و به خصوص قفقاز مهاجرت کنند. خسرو شاکری در کتاب «جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی» به بررسی این مقطع تاریخی در ایران پرداخته است که در شماره امروز منتشر می‌شود.

همان گونه که در بالا نشان داده شد، نیروی کار اضافی آزاد شده از بخش‌های سنتی بسیار بیش از آن چیزی بود که در اوضاع و احوال استعماری، می‌توانست از طریق استخدام در بخش‌های نوظهور دوباره جذب اقتصاد در حال تجدید سامان ایران شود. در نتیجه، پیدایش صنایع و بنگاه‌های اقتصادی جدید در ایران کاملا دیرهنگام بود و انکشاف جنبش کارگری به تاخیر افتاد، اما سیاسی شدن تدریجی کارگران مهاجر ایرانی در خارج از کشور سرانجام به گسترش عقاید رادیکال در ایران انجامید. عامل عمده ترویج این عقاید کارگران مهاجر، به‌ویژه آنانی بودند که به صورت فصلی در ایالت‌های آسیایی امپراتوری روسیه مشغول کار می‌شدند. انتقال عقاید رادیکال در خصوص نیاز به سازمان‌های کارگری زمینه را برای پیدایش جنبش کارگری در داخل ایران نیز مهیا کرد.با وجود موانع «نیمه» مستعمراتی بر سر راه انکشاف اقتصادی ایران، یک رشته تغییرات اقتصادی به تدریج صورت گرفت. این تغییرات در دو عرصه بود: نخست، در زمینه‌هایی چون زیربنا برای بهره‌کشی استعماری که در آن راهی جز سرمایه‌گذاری خارجی و استخدام نیروی کار ارزان نبود؛ دوم، در بخش‌هایی که ارتباط نزدیکی با سوء‌انکشاف «نیمه» استعماری داشت که در زیر مدیریت یک بورژوازی جدید «کمپرادور» که برآمدنش آهسته، اما ناگزیر بود، آغاز شده بود.بنگاه‌های جدید، چه برآمده از بخش‌های سنتی و چه جدیدالتاسیس، کوچک و اساسا در صنایع سبک بودند. چنین بنگاه‌هایی که اغلب به صورت متناوب کار می‌کردند، همیشه در پیوند با جایگاه جدید «نیمه» استعماری ایران در اقتصاد جهانی انکشاف می‌یافتند. این انکشاف آهسته به ناچار به پیدایش دسته‌هایی از کارگران برآمده از میان روستاییان، پیشه‌وران و حتی ایلاتی‌های خانه خراب شده انجامید. این بنگاه‌های جدید نشان‌دهنده ضعف انکشاف صنعتی کشور، ناتوانی مالکان بورژوا - کمپرادور بنگاه‌های جدید و ضعف کارگرانشان، چه به لحاظ تعداد و چه از جهت فرهنگ صنعتی نیز بودند.
جدول‌های ت و ث تصویری تقریبی از وضع پایه استخدام در صنایع ایران در آستانه انقلاب مشروطیت به دست می‌دهند. به‌جز صنعت چاپ و نظام مخابراتی، بنگاه‌های جدید روی هم بیش از چند صد نفر را در استخدام خود نداشتند.
چنان که از ترکیب شغلی و توزیع جغرافیایی کارگران فهرست شده در جدول‌های ت و ث می‌توان مشاهده کرد، بخش مزدبگیر جمعیت ایران هنوز جزء بسیار کوچکی از جمعیت را تشکیل می‌داد که بسیار پراکنده بود و به ندرت با فن‌آوری مدرن سر و کار داشت. بنابراین، نمی‌توانست نیروی اجتماعی موثری باشد که بتواند به نحو اثربخشی برای حقوق اقتصادی و اجتماعی خود یا آزادی‌های سیاسی به طور کلی مبارزه کند. از آن گذشته، باید توجه داشت که بسیاری از این کارگران هنوز پیوند خود را با محیط اجتماعی پیشین خویش - روستا یا ایل - حفظ می‌کردند و از این رو به لحاظ فرهنگی به محیط پیش - صنعتی وابسته بودند.