جنبش مشروطیت و مهاجرت ایرانیان – 1

قیام مشروطه خواهان

تاثیر اجتماعی- اقتصادی و اجتماعی - سیاسی مهاجرت در زمان جنبش مشروطیت از آن روی می‌تواند حائز اهمیت باشد که این دوره تاریخی به عنوان یکی از مهم‌‌ترین مقاطع توانسته است، تاثیر عمیقی را در ایران بر جای گذارد.خسرو شاکری، نویسنده کتاب « جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی» با بررسی این دوره تاریخی در عصر قاجاریه به پیامدهای مهاجرت از کشور روسیه به ایران و تاثیر آن روی این جنبش می‌پردازد که شماره نخست آن امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود. مهاجرت ایرانیان چندین پیامد اجتماعی - اقتصادی در نواحی آسیایی امپراتوری روسیه داشت، البته نخستین و بدیهی‌ترین این پیامدها سهیم شدن این مهاجران در گسترش زیربنای سرمایه‌داری و صنعت در این نواحی بود.

دوم، تعداد مداوما افزایش‌یابنده مهاجران ایرانی به صورت یک منبع مهم انتقال سرمایه به کشورشان درآمد. به گفته تیگرانوف،‌ تا زمان نگارش او در ۱۹۰۵/۱۲۸۴ موازنه تجاری روسیه با ایران هیچ گاه به نفع روسیه تمام نشد. این به خاطر جریان پول روسیه به ایران بود که از آنجا به هندوستان و بریتانیا می‌رفت و سبب آن وجوه ارسالی کارگران ایرانی از روسیه بود و اما در مورد مقدار این وجوه ارسالی، مینورسکی کنسول روسیه در سال ۱۲۸۳ برآورد کرد که ۸/۱ میلیون روبل تنها از سوی شصت هزار مهاجر اهل ایالت آذربایجان انتقال یافت. انتنر، براساس برآوردهای مینورسکی و دیگران، محاسبه می‌کند که در حدود سال ۱۲۸۸ بانک روس در ایران سالی حدود سه میلیون روبل مهاجرانی را که به وطن بازمی‌گشتند، تبدیل می‌کرد.

به گفته انتنر، اگر مبالغی که در بازار تبدیل می‌شد به این رقم افزوده می‌شد، کل مبلغ به حدود سالی شش میلیون روبل بالغ می‌گردید که برای اقتصاد متزلزل ایران در آن روزها مبلغ زیادی بود.سوم، بی‌شک مهم‌ترین و پایدارترین پیامد این مهاجرت گسترده تاثیر سیاسی آن بر جامعه ایران بود. خود عرضه نیروی کار ارزان مهاجران ایرانی در بازار کار روسیه، به‌ویژه در قفقاز، بر دستمزدها و روابط کار تاثیر مستقیم داشت. وضع اسفبار مهاجران ایرانی، آمادگی ایشان برای کار در هر وضعیتی و با هر دستمزدی و سطح پایین آگاهی سیاسی آنان از طرف کارفرمایان روسی - قفقازی و کشاورزان سرمایه‌دار که آنان را به کارگران محلی ترجیح می‌دادند، مورد سوء‌استفاده قرار می‌گرفت. کارگران محلی هم به طور جدی خواستار تلاش مقامات برای محدود کردن تعداد مهاجران ایرانی، به‌ویژه در دوره‌های بیکاری شدید، بودند. چه این امر تاثیر آشکارا نامطلوبی بر بهای نیروی کار در قفقاز داشت. در واقع، دشمنی گسترده نسبت به مهاجران ایرانی در بخش آسیایی روسیه عمدتا ناشی از نقش ایشان در پایین نگه داشتن سطح دستمزدها بود. این دشمنی بر پایه منافع اقتصادی متضاد دو گروه جمعیتی مزدبگیر استوار بود: مسلمانان، یعنی مهاجران ایرانی و تاتارهای بومی و غیرمسلمانان، یعنی ارمنی‌ها، گرجی‌ها و روس‌ها.

اختلافات ایدئولوژیکی غالبا این دشمنی را تشدید می‌کرد. به عبارت دیگر، اختلافات ملی - مذهبی، به‌ویژه در منطقه باکو، به برخوردهای خونین می‌انجامید.

تا آنجا که به سازمان‌های انقلابی در قفقاز مربوط می‌شد، مهاجران ایرانی مسبب «یک مشکل جدی برای سازمان‌های کارگری» در منطقه، به‌ویژه در باکو، بودند. روشنفکران قفقازی بیشتر دهقانان تاتار شمال رود ارس را جمعیتی «ناآگاه» و حتی «ارتجاعی» تلقی می‌کردند، زیرا وفاداریشان را به اربابان زمین‌دار و روحانیت مسلمان به آن آسانی که فکر می‌کردند نمی‌شد در هم شکست. دهقانان مهاجر ایرانی، با آن که از برادرانشان در شمال رود ارس «پیشرفته»تر بودند، تسلیم‌پذیریشان نسبت به عوام‌فریبی‌های کارفرمایان کمتر از ایشان نبود. ناآگاهی‌شان از اوضاع و احوال محلی و قوانین مربوط به حداقل دستمزد، ناآشنایی‌شان با مبارزات اتحادیه‌ای و فواید اقدام جمعی و درماندگی‌شان از جانب کارفرمایان کاملا مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت. براساس یافته‌های تاریخ‌شناس شوروی بلووا، کارفرمایان به هنگام استخدام مهاجران ایرانی آنان را وامی‌داشتند که به کتاب مقدس خود، قرآن، سوگند یاد کنند که به هیچ اتحادیه کارگری ملحق نشوند یا در اعتصاب‌ها شرکت نکنند، اما چنین شگردهایی از ورود نهایی مهاجران ایرانی به جمع کارگران اعتصابی جلوگیری نکرد.کارفرمایان، با بهره‌گیری از عقب‌ماندگی سیاسی مهاجران ایرانی، نه تنها به تعصبات دینی و قومی دامن می‌زدند، بلکه از مهاجران به عنوان اعتصاب‌شکن نیز استفاده می‌کردند. تقریبا شکی نمی‌توان داشت که یکی از دلایل اصلی ایجاد سازمان‌های کارگری در میان مسلمانان قفقاز جنوبی (چه تاتارها و چه ایرانیان) نقش پلیدی بوده باشد که آنان به عنوان اعتصاب‌شکن وادار به انجامش می‌شدند. این مساله موضوع اصلی تمام گفت‌و‌گوهای سوسیال دموکرات‌های آن زمان درباره مهاجران ایرانی یا انقلاب در ایران بود.بلشویک و دیگر روزنامه‌های حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه در قفقاز، نظیر باکینسکی رابوچی، پرولتاریات، گادوک، پرومیسلووی وستنیک، کاوگازکی رابوچی، و لیستوک، مقالات متعددی را به مساله تبلیغات در میان کارگران مسلمان اختصاص می‌دادند. اینکه این وظیفه تبلیغاتی کار آسانی نبود با این واقعیت تایید می‌شد که چهار سال پس از تاسیس نخستین سازمان سوسیال‌دموکرات، «همت»، که در میان کارگران مسلمان فعالیت می‌کرد، کمیته باکوی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه هنوز در کار سازمانی‌اش با مشکل مواجه بود و از بابت جایگاه مهاجران ایرانی در بازار کار قفقاز نگرانی داشت. از این رو، باکینسکی رابوچی در سپتامبر ۱۹۰۸ / شهریور ۱۲۸۷ مقاله مفصلی را به این موضوع اختصاص داد و این هنگامی بود که مبارزه انقلابی در خود ایران شدت گرفته بود.