پهلوی دوم - دیدگاه حسن ارسنجانی درباره اصلاحات ارضی-۵
حکومت مجلس ملی به دست مالکین افتاد
پس از دوران مشروطیت طبقه متوسط ایران خواهان از بین رفتن سیستم ارباب- رعیتی و برون رفت اقتصاد ایران از دوره فئودالی و ورود به دوره تازهتری بود. از همین روی وکلای دوره اول مجلس شورای ملی ایران که از تجار، اصناف بازاری و غیره بودند، شرایط تاسیس بانک ملی، کارخانهها و غیره را ایجاد کردند. اما به هنگام دوره سوم مجلس شورای ملی در عمل حکومت مجلس به دست مالکین افتاد. امروز بخش دیگری از خاطرات دکتر حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی سال ۱۳۴۰ را که به بحث اصلاحات ارضی پرداخته است، منتشر میکنیم.
تصنیفهایی که بعد از مشروطیت در ایران ساختند که یکی از آنها تصنیفی بود که ملکالشعراء بهار در همان زمان ساخته بود و حتی بعد هم موقعی که گرامافون و صفحه ترویج شده بود این را میخواندند که با «مرغ سحر ناله سر کن» شروع میشد. تمام عقاید و آرزوها و آمال طبقه مترقی ایران در آن منعکس بود صحبت از ظلم مالک و بیدادگری ارباب و بدبختی و بیچارگی رعیت مطرح شده بود. همین طور در مقالات منتشر شده از طرف آزادیخواهان وقت از طرف لیدرهای احزاب این مطالب به گوش میخورد در مرامنامه احزاب این اصول اعلام شده بود. معلوم بود که همه یا با توجه قاطع یا بدون توجه و به صرف تقلید از مرامنامه احزاب سوسیال دموکراسی آن وقت یا احزاب لیبرال آن وقت این عقاید و اصول را اقتباس کرده بودند و بدون اینکه بتوانند شرایط اجتماعی و اقتصادی زمان را درک بکنند یا روی اصول بیاورند و بتوانند فرم بدهند به وضع اقتصادی و اجتماعی زمان و راههای قاطع و برنده و کوتاهتری برای تبدیل دوره اقتصادی ایران پیدا کنند این اصول را به صورت آرزوها و آمال نهایی خودشان اعلام میکردند و همین امر نشاندهنده این مطلب است که طبقه متوسط ایران بلافاصله بعد از مشروطیت خواهان و آرزومند از بین رفتن سیستم رعیتی و اربابی بوده و میخواستند به هر نحو شده اقتصاد ایران را از دوره فئودالی به دوره تازهتری منتقل کنند. ما وقتی مذاکرات دوره اول مجلس شورای ملی را میخوانیم میبینیم حاج امینالضرب یا اشخاصی از قبیل او در ابتدای مجلس پیشنهاد تاسیس بانک ملی را میکنند. برای گرفتن انحصار انتشار اسکناس از بانک ایران و انگلیس آن وقت، یا کسانی که پیشنهاد تاسیس کارخانههایی را در ایران کردند تجار که با قدرت آمدند با حسن نیت کامل و بدون داشتن وسایل پیشنهادات اقتصادی مترقی را میکردند که نسبت به زمان خودشان خیلی جلو بروند و مفهوم آن را غالبا نمیتوانستند بفهمند، ولی وکلایی که از طریق انتخابات صنفی به مجلس راه یافته بودند مثل استاد باقر بقال یا اشخاص دیگری نظیر آن یا نماینده صنف کلاهدوز یا نماینده بازار یعنی بنکدارها و بزازها یا حاجی بنکدار و امثال آن تماما بدون شک و تردید پیشنهادات کسی مثل امینالضرب را تائید میکردند و اشراف آن زمان عدهایشان مخالف قاطع این امر بودند و کسانی از مالکین که از ولایات میآمدند و قدرت واقعی را در دست داشتند میخواستند در مقابل این اقدامات سدی ایجاد کنند. در دوره دوم این مباحثات دنبال داشت از دوره سوم که انتخابات به اصطلاح عمومی شد و رای، رای عام شد حکومت مجلس عملا به دست مالکین افتاد و میبینیم از آن دوره به بعد عملا این قبیل مطالب کمتر مطرح شده و کمتر به نتیجه رسیدهاست.
نکته جالب این است که تا زمان استقرار سلطنت رضاشاه یعنی از مجلس ششم به بعد که مسائلی مطرح میشد، مسائل مترقی مربوط به زمان، مسائلی که برای تبدیل دوره اقتصاد ایران از صورت نیمه فئودالی به دوره بورژوازی مطرح شده و تصویب شده با قدرت و سیطره خود رضاشاه و کسانی که با او کار میکردند از قبیل داور یا سایرین که طرحهای اقتصادی مملکت را به صورت تازهای میخواستند به گردش بیاندازند تا آن زمان میبینیم که تمام مباحثات مجلس شورایملی ایران یا مباحثاتی بوده بر محور مسائل پرت و دورافتاده یا مباحثاتی بوده بر ضد این قبیل نهضتهای اقتصادی.
البته در این دوره فاصلهای اتفاق افتاده که اشغال ایران در جنگ بینالمللی اول بوده. دولت تزاری روس در شمال ایران برخلاف عقاید مشروطهطلبها به این دسته از مردم کمک میکرده. عدم تثبیت وضع سیاسی ایران و رژیم ایران وضعی را به وجود آورده بود که شاید امکانات زیادی هم به طبقه متوسط نمیداد. نکته جالب توجه دیگری که از این دوره ما میتوانیم به خاطر بیاوریم موضوع اصلاحات اداری ایران که از کابینه ۱۳۰۱ قوامالسلطنه در آن وقت مطرح شد و بعد در دوره سلطنت رضاشاه به حد اعلای خودش رسید. در آن زمان ابتدا تا دولت وقت به فکر اصلاح اداری امور ایران افتاد، یعنی به فکر افتادند مالیه ایران را اصلاح کنند، ژاندارمری ایران را صورت تازهای بدهند و پلیس ایران را ترتیبات خاصی برایش برقرار کنند که البته یک قسمت نظر سیاسی زمان روی رقابتهای دو دولت بزرگ در ایران بود. ولی آن دستهای که آمده بودند این نهضتها را به ثمر برسانند برای فرار از تسلط این دو قدرت سیاسی شمال و جنوب ایران متوسل به این اقدامات میشدند که در این مورد بحث مفصلی هست که مجال بحث آن در اینجا نیست.
ارسال نظر