دولت در بودجه طرح‌های تشریفاتی را دور ریخت

حلبی نشینان حومه تهران در دهه پنجاه

مجید انصاری، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۰ در ادامه دفاعیات خود از بودجه دولت رجایی به بحث مهاجرت روستاییان به تهران و شکل‌گیری آپارتمان‌نشینی اشاره می‌کند. همچنین وی برخلاف سایر نمایندگان موافق و مخالف که از اختصاص بودجه بیشتری برای هزینه‌های تهران گلایه می‌کردند، به دفاع از این امر پرداخته است و یکی از معضلات شهرنشینی در تهران را نپرداختن به نیازهای طبقه فقیر در مناطق جنوب شهر تهران می‌داند. سپس وی به ساختن ترمینال، تولید بیشتر اتوبوس و توجه به معضل فاضلاب تهران اشاره می‌کند که تمامی این موارد ارتباط مستقیمی با مردم روستانشین، مهاجرت یا سفر آنان به تهران و غیره دارد که باید در بودجه ۱۳۶۰ به منظور رسیدگی به این امر توجه بیشتری مبذول شود.

همچنین وی در بخش دیگری از سخنان خود به انتقاد از نداشتن وزارت امور خارجه، فراری‌شدن صاحبان صنایع و پایین آمدن رشد تولید در داخل و غیره می‌پردازد که مشروح سخنان وی در شماره امروز تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. در هر حال این بودجه تبلیغات عرض کردم ۱۷۰ میلیون تومانش جذب شده که بسیار عالی جذب شده و ۱۳۰ میلیون تومانش هم که اضافه آمده برگردانده‌اند به دولت بدون این که افراط و تفریطی شده باشد جذب نشده علت عدم جذبش هم این بود که هنوز برنامه‌ریزی دقیقی نتوانسته‌اند بکنند به خصوص وزارت امور خارجه ما نداشتیم، چرا آن سوال را ما مطرح نمی‌کنیم، چرا این سوال مطرح نمی‌شود که در رابطه با نداشتن وزارت امور خارجه چه ضربه‌هایی حتی اقتصادی به این کشور ما وارد شده آن را مطرح بکنیم، حالا با راه افتادن وزارت امور خارجه و سایر برنامه‌ها انشاءالله برنامه تبلیغات مفصل خواهد شد و جدایی هم بین وزارت ارشاد و حوزه علمیه و مدرسه عالی شهید مطهری نیست، جدایی بین کمیته فرهنگی و جهاد سازندگی و روابط عمومی سپاه پاسداران نیست، اصلا اینها از نظر ایمانی و روحی عجین هستند با هم. اینها اعضای یک پیکر هستند اینها فدایی انقلاب هستند حالا ما بیاییم چانه بزنیم که آقا وزارت ارشادی داریم، چرا به آنها دادید خود وزارت ارشادی‌ها این حرف را مطرح نمی‌کنند در هر حال این بودجه تبلیغاتی است.

۱۳۰ میلیون تومان برگشته است به خزانه که امسال امیدواریم بودجه تبلیغات بیشتر بشود و بتوانند همه‌شان با برنامه‌ریزی سالم جذب کنند. مطرح شد که آقا دفتر حزب جمهوری اسلامی شش هزار تومان اجاره ساختمانی می‌دهد که بقال‌ها حاضرند دو برابر کرایه بکنند و از این صحبت‌ها، البته من داخل پرانتز عرض کنم من ادله‌ای خودم دارم حتی عضو عادی حزب جمهوری اسلامی هم نیستم که بخواهم به عنوان تعصب حزبی دفاع بکنم، البته تحزب را هم نفی نمی‌کنیم این دلیل بر نفی یا اثبات مساله نیست، ولی بله ما هم مثل شما این را عرض می‌کنیم ما موافقان این لایحه از اول هم گفته‌ایم الان هم می‌گوییم بیایید کاملا و دقیقا اصلا دولت و مجلس و قوه قضائیه و رهبر کبیر انقلاب اگر مصلحت بدانند یک نماینده بگذارند دقیقا رسیدگی بشود بله حزب جمهوری چند تا ساختمان دارد و کرایه می‌دهد و از کجا پول می‌آورد؟ دفتر همکاری‌های مردم با رییس‌جمهور چند تا ساختمان در این کشور اشغال کرده و از کجا پول می‌آورد و پول اینها ماهیانه چقدر است ما این را دقیقا مایل هستیم بدانیم ما مایل هستیم بدانیم که اطلاعیه‌های بی‌شمار و بسیار زیاد دفتر همکاری‌های مردم با ریاست جمهوری که بودجه رسمی در ارقام بودجه کشور ندارد از کجا می‌آید؟ (شهریاری- مردم کمک می‌کنند) خوب همین را ما می‌خواهیم بدانیم که مردم چقدر کمک کرده‌اند البته حمل بر این نشود که من انتقاد دارم به آن. ما دقیقا می‌خواهیم این روشن بشود ملت ایران بدانند چه کسی و چه مبلغ به فلان حساب می‌ریزد حزب جمهوری چقدر پول به حسابش ریخته می‌شود و چقدر خرج دارد، دفتر همکاری‌های مردم با رییس جمهور چقدر پول به حسابش ریخته می‌شود و هزینه پرسنلی و هزینه‌های تبلیغی و سایر هزینه‌های سفرهای به خارج کشور، سفرهای به داخل کشور، سفرهای تشریفاتی، پروازهای داخلی و خارجی، پروازهای هلی‌کوپتر وغیره وذلک که خارج از وظایف اداری صورت می‌گیرد، اینها چه هست از کجا تامین می‌شود؟ ما هم می‌خواهیم بدانیم و این خوب است که پیگیری بشود.

ما می‌خواهیم بدانیم که بسیاری از سازمان‌های سیاسی این کشور که شاید کل اعضایشان همان بنیانگذارانش باشند اینها در آن ساختمان دولتی یا مال مردم را که تصرف کرده‌اند و هر روز یک اطلاعیه می‌دهند روزنامه هم دارند، نشریه هم دارند از کجا بودجه می‌آورند کدام مردم هستند که به اینها پول می‌دهند و هزینه‌های اینها را از کجا تامین می‌کنند؟ این سوال بسیار خوبی است و ما با آقایان موافق هستیم پیگیری بشود بر مردم ایران روشن بشود. در رابطه با شهر تهران این اژدهای دوسر صحبت شد، در هر حال شما چه می‌خواهید بفرمایید آقایان بله ما می‌دانیم یک شهر بی‌رویه توسعه یافته هفت میلیون جمعیتی به تعبیر من آواره‌نشینی است که سیستم نظام کثیف پهلوی ملت ما را آواره کرد. از گوشه و کنار این کشور به صورت یک مشت آواره‌نشین در گوشه و کنار این تهران حتی این آپارتمان‌نشین‌هایی را هم که می‌بینید که ما خودمان هم امروز به درد آپارتمان‌نشینی گرفتار هستیم یک زندگی آوارگی دارند همان‌هایی که تصور می‌شد از شهرستان‌ها آمده‌اند و ظاهرا در یک ساختمان سربه فلک کشیده‌ای می‌نشینند، این زندگی نیست که اینها دارند، این پوسیدگی است درمیان یک زندگی بی‌معنا و مصرفی. خوب، این کار شده است و هفت میلیون جمعیت هم اینجا است.

این هفت میلیون احتیاج به خدمات دارند. آب سرازیر است به طرف مناطق جنوبی تهران و سازمان محیط زیست و سایر سازمان‌های متخصص و خود برادران مخالف از نظر تخصص بهتر از من می‌دانند که اگر دولت اقدام به کانال کشی برای انتقال فاضلاب جنوب تهران نکند در آینده بسیار نزدیکی باید گودنشینان ما و فقیرنشینان جنوب شهر در کام فاضلاب‌ها فرو بروند. این گزارشی است که می‌دهند. بروید و به اتاق‌های اینها سر بزنید. یک چاه کمتری بروید و در این خانه‌های گودنشین بکنید، آب بیرون می‌آید.

خوب، پاسخ و جواب شما برای بودجه سال ۶۰ به خصوص چیست؟ ما قبول داریم که برای پنج سال یک برنامه‌ریزی بکنید، در روستاها و شهرستان‌های کوچک و واحدهای تولیدی و صنعتی و کشاورزی، اینها به تدریج بر روند آنجا و این محیط‌ها هم از سکنه خالی بشود. تخریبش بکنند، باغش بکنند، فضای سبزش بکنند، ما با شما موافق هستیم، اما در سال ۶۰، دو راه یا سه راه وجود دارد.

یک راه این است که دولت با صداقتی که دارد برای این گودنشینانی که هر شب و هر روز که از کوچه‌هایشان عبور می‌کنیم حجله‌گاه‌هایی سر کوچه‌هایشان گذاشته‌اند و عکس جوان‌های غیورشان را که در جبهه شهید شده‌اند در آنجا دیده می‌شود و هر وقت هم ضد انقلاب و همین عناصر آمریکایی و غرب‌زده جلوی دانشگاه و غیره و ذلک بلوا برپا می‌کنند و دخترانشان که پول کرایه هم ندارند، می‌ریزند توی ماشین‌های باری و می‌آیند اینجا و از حیثیت اسلام دفاع می‌کنند، دولت یا باید واقعا یک پولی را برای اینها بگذارد و اینها را از مرگ نجات بدهد، خانه‌هایشان را از فرو رفتن در کام فاضلاب‌های شمال‌نشین‌ها و کاخ‌نشینان نجات بدهد.

راه دوم این است که بگذارد و بالاخره خانه آنها یک روزی بر سرشان ویران بشود و راه سوم این است که اصلا بیایند و فکر بکنند که تنها راه همین است که یک چند تایی بمب بیندازند و نصف تهران را خراب بکنند.

باید با منطق صحبت کرد. راه عملی شما بدهید. برادران عزیز بودجه سال ۵۸ و ۵۹ را نگاه کنید. بودجه‌هایی که به پارک‌ها، هتل‌ها، باشگاه‌های شمال‌نشینان، جدول‌بندی خیابان‌های شمال، ترمیم مناطقی همانند بالای خیابان مصدق و امثال اینها چقدر بوده و امسال یک شاهی از آن بودجه‌ها را شما نشان بدهید و معرفی بکنید. آن بودجه‌ها را خود شماها تنظیم کرده‌اید و از افتخارات خودتان هم می‌دانید که بودجه سال ۵۸ را تنظیم کرده‌اید. خوب این را بگذارید جلویتان و یک مقایسه‌ای بکنید، ببینید بودجه سال ۶۰ تهران بیشتر است یا سال ۵۹ و ۵۸ در حالی که تهران یقینا طبق اصل تزاید جمعیت و گسترش نیازها علی‌القاعده می‌بایستی بیشتر باشد.

تمام طرح‌های تجملاتی و تشریفاتی را دولت در این بودجه نادیده گرفته است، اما از آن طرف دولت تصمیم دارد و در بودجه‌اش آورده است که ترمینال بسازد. ترمینال‌ها را درست بکند و کار درستی است. چون از ترمینال طبقات مستضعف استفاده می‌کنند و روستایی‌هایی که می‌خواهند به تهران بیایند یا شهرنشین‌هایی که با اتوبوس مسافرت می‌کنند، اگر دولت آمد و فرودگاه اختصاصی برای هواپیماها و پروازهای اختصاصی ساخت آن وقت به دولت اعتراض کنید. گرچه آنها فرودگاه دارند و دارند استفاده هم می‌کنند، خوب، یک مقدار هم باید با انصاف با این قضیه برخورد کرد. تهران خط واحد می‌خواهد.

شما چه می‌خواهید به مردم بگویید آقا اتومبیل‌تان را بیرون نیاورید (البته یک شاهکار البته این کلمه شاه دیگر از بین رفته است و نمی‌دانم به جای آن چه چیزی به کار ببرم). از کارهای بسیار عالی دولت این کوپن‌بندی بنزین بود. آقا ماشین را بیرون نیاور و بنزین هم به تو کم می‌دهیم، حالا اداره هم باید حاضر بشود باید سرکارت هم حاضر بشوی. آقایان می‌خواهند هزار تا اتوبوس خط واحد بخرند، ای داد، ای فریاد که باز هم می‌خواهند برای ملت تهران اتوبوس بخرند و باز هم یک شعار پسوند این موضوع «روستاییان ما نان ندارند برای ملت تهران اتوبوس می‌خرند» آقا بیایید در متن جریان ببینید آن تهرانی که می‌خواهد از آن شهرکی که ایجاد شده است بیاید در مرکز یک کاری بکند و می‌خواهد پنج ریال بدهد و سوار خط واحد بشود. خط می‌خواهد یا نه؟ بلی، من یک تصویری از طرح‌های آقایان بدهم. تصویر این است که اتوبوس نخرید، ماشین‌ها هم بیرون نیایند، از آن طرف هم تز این است که نفت نفروشید از هر اتومبیلی هم که در تهران است و مثلا یک میلیون اتومبیلی که در تهران است مقرر کنند که مثلا از هر اتومبیلی هم هزار تومان مالیات بگیرند. اگر بچه‌هایشان به پارک هم خواستند بروند آن هم یک طرحی است که آقایان می‌دانند. اگر به پارک هم خواستند بروند از آنها مالیات بگیرید.

اگر خواستند از خیابان هم عبور کنند مالیات بگیرید این مفهومش این است، بعدا باز همین اشخاص، همین روزنامه‌ها راه می‌افتند و می‌گویند ملت دیدید؟ دو سال بعد از انقلاب است شما راحت زندگی می‌کردید، بنزین داشتید، ماشین داشتید، همه چیز داشتید، حالا نه ماشین دارید، خط هم برایتان نمی‌خرند و تازه از یک ماشین هم که در پارکینگ است سالی هزار تومان می‌خواهند مالیات بگیرند، مفهومش این است که ملت راه بیفتند و بگویند این دولت (به اصطلاح آقای ریگان) دیوانه کنار برود و یک دولت عاقلی سرکار بیاید که ما عرض کردیم یکی از افتخارات دولت ما این است که در برابر استکبار جهانی طوری عمل کرد که آنها دیوانه خطابش می‌کنند و دیوانه در اصطلاح آنها یک افتخار است. به هرحال شما اگر با واقعیت روبه‌رو بشوید دولت حداکثر صرفه‌جویی را در بودجه تهران کرده است. یک سری طرح‌ها هم انجام شده است. امسال پل‌های هوایی مطرح بود و در کمیسیون می‌خواستند آنها را لغوش بکنند، بررسی کردیم، دیدیم پل هوایی را خود آقایان بودجه‌اش را تصویب کرده‌اند. در سال ۵۸ و ۵۹ پل را ساخته‌اند و آماده آنها را در خیابان امیرآباد پشت خانه ما روی هم انبار کرده‌اند. حالا امسال به دولت می‌گویند آقا شما می‌خواهید تهران را بزرگش بکنید و در تهران پل نزنید، خوب این پل‌های هوایی را شما بودجه‌اش را تصویب کرده‌اید. کلی خرج آنها شده است.

آیا می‌خواهید این پل‌ها را نصب نکنید؟ خرج نصب اینها ظلم به ملت روستایی است. اما ساخت و انبار کردنش ظلم به ملت روستا نبوده است؟ در رابطه با تهران (البته به قول یکی از دوستان ما نماینده شهرستان هستیم) واقعیت‌ها را نمی‌توان زیر پا گذاشت، البته من در هر موضوعی که صحبت می‌کنم حرف زیاد هست و آمار و ارقام که انشاءالله به حول و قوه الهی در بودجه سال ۶۰ اگر عمری بود و توفیقی بود عرض خواهم کرد. مساله تورم را مطرح کردند. یک مقایسه‌ای کردند بین کشورهای امپریالیستی از نظر میزان تورم و رشد تورم با کشور انقلابی و اسلامی ایران، چه قیاس باطل و چه قیاس مع‌الفارغ است.

کشورهای امپریالیستی کسری بودجه شان را از راه استثمار تامین می‌کنند. ما می‌توانیم این کار را بکنیم؟ کشورهای امپریالیستی منابع ثروت ملت‌ها را چپاول می‌کنند. معدن طلا و آهن و غیره و ذلک را می‌دزدند و می‌برند و نصیب رنج‌دیدگان آن معادن تنها دستبندها و قفل‌های زندانی است که برایشان از همان معادن و دسترنج خودشان می‌سازند.

ما هم می‌توانیم این طوری کسری بودجه‌مان را تامین بکنیم؟ می‌خواهید این طوری تامین بشود؟ بله، کسری بودجه را به یک نحو بر این شیوه غربی می‌توان تامین کرد، ما بیاییم مطلق بودجه جهاد سازندگی را که مال روستاییان است بزنیم، بعد هم از روستاییان هم تولیداتشان را با بخس بخریم و کمترین سرمایه‌گذاری در روستا نکنیم و این را داخل بودجه مصرفی شهرنشینان بکنیم، آن وقت می‌گویند احسنت، کسری بودجه پایین آمده آمار و ارقامی که برای روستاییان کار شده است چه دولت و چه جهاد سازندگی من روی کارهایی که جهاد سازندگی انجام شده است تاکید نمی‌کنم، بروید ببینید معلوم است. وقتی که خواست برای یک ملت کاری انجام بشود آن هم در یک شرایط محاصره اقتصادی، کسری بودجه و تورم خواهد بود. یکی از عوامل تورم تحریم اقتصادی است.

وقتی که تولیدات داخلی به دلیل فراری شدن صاحبان صنعت و پایین آمدن رشد تولید در داخل، مسدود شدن بنادر و گمرکات و تجارت خارجی ما، پایین آمدن میزان درآمد نفت، پایین آمدن میزان مالیات‌های مستقیم و غیرمستقیم، پایین آمدن درآمدهای تولیدی کشور و تولیدی دولت، اصلا این حساب دودوتا چهارتا است. من فکر می‌کنم اگر پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در این جامعه بود و نمی‌خواست از سیستم اعجاز و امداد الهی «انزل علینا ماء من السماء» استفاده بکند. اصلا با این روش دچار کسری بودجه می‌شد.