تاریخ بریتانیا - اقتصاد انگلستان پساز جنگ جهانی دوم - ۱۹
تداوم سیاستهای لندن پساز استقلال مستعمراتش
کشورهای آسیایی و آفریقایی که پس از جنگ جهانی دوم، یکی پس از دیگری از زیر یوغ استعمار انگلستان خارج شده و به استقلال دست مییافتند، اما همچنان در ساختار سیاسی-اقتصادیشان، سیاستهای به جا مانده دوره استعماری بریتانیا حکمفرما بود.
جواهرلعلنهرو و قوام نکرومه
کشورهای آسیایی و آفریقایی که پس از جنگ جهانی دوم، یکی پس از دیگری از زیر یوغ استعمار انگلستان خارج شده و به استقلال دست مییافتند، اما همچنان در ساختار سیاسی-اقتصادیشان، سیاستهای به جا مانده دوره استعماری بریتانیا حکمفرما بود. ژاک پیرن در کتاب «تشکیل بلوک شوروی و پیمان آتلانتیک» به شرح میراث باقیمانده از سیاستهای جاری انگلستان در کشورهای مستعمره پرداخته است که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود.
دولت اتلی در ۱۹۴۶ به ساحل طلا(غنا) سازمان کشوری اعطا کرد که با یک مستعمره تفاوت زیادی نداشت. مردم در برابر این اقدام نهضت ناسیونالیست دامنهداری آغاز کردند که منتهی به تحریم محصولات اروپایی و نهب و غارت مراکز تجاری سفیدپوستان شد. یک کمیسیون پارلمانی که از لندن به محل آمد پیشنهاد نمود. به عنوان خودمختاری مستعمره، کمیسیونی مرکب از افراد بومی زمام امور را به دست بگیرد. گزارش این کمیسیون اساس سازمان کشوری شد که انگلستان در ۱۹۵۱ به ساحل طلا اعطا نمود. به موجب سازمان مزبور مجلس ملی مرکب از ۸۴ نماینده که ۵ نماینده از طریق انتخاب آرای عمومی و ۷۰ نفر از سایر طرق انتخاباتی و ۹ نفر از طرف دولت مبعوث میشوند. دولت مرکب است از ۳ عضو عالیمقام انگلیسی که وزارتخانههای اساسی را در دست داشته سایر وزرا بومی خواهند بود. در نتیجه اولین انتخابات اکثریت قاطع نصیب ناسیونالیستها شد که لیدرشان «نکرومه» بود.
این شخص را از محبس آزاد و بر مسند صدارت مستقر ساختند. در ۱۹۵۴ در نتیجه اقدامات نکرومه، اصلاحاتی در قانون اساسی داده شد. از آن تاریخ به بعد انتخابات از طریق مراجعه به آرای عمومی مردم و وزرا از بین نمایندگانی که به این طریق انتخاب شدهاند تعیین میشود. این وزرا که عموما بومی هستند، در راس وزارتخانههای خود امور را اداره میکنند، ولی زیردستانشان یعنی پستهای مهم اداری در دست انگلیسها باقی ماند. نکرومه با اصابت فکر و تدبیر فراوان همان تکنیک و روش انگلیسی را حفظ کرد و فقط پستهایی را به بومیان واگذار کرد که در نتیجه تعلیم و تربیت کافی میتوانند از عهده انجام آن برآیند. برای احیای اقتصاد کشور یک برنامه پنج ساله به مبلغ ۷۰ میلیون طرح و به مورد اجرا گذارده شد و عاملان آن همه اروپایی هستند. به این ترتیب ساحل طلا در ۱۹۵۴ وارد جرگه دومینیونها شد و این اولین دومینیون سیاه حلقه کشورهای مشترکالمنافع است. نیجریه پرجمعیتترین مستعمرات ساحل غربی آفریقا و دارای ۲۴ میلیون نفر جمعیت است که آنها نیز با اشتیاق تام به سوی آزادی متوجه شدند - نیجریه در سرحد آفریقای مسلمان است. منطقه شمال که نیمی از جمعیت کشور در آن مسکن دارد عموما مسلمان هستند. ایالات «یوروبا» در مغرب و «ایبو» در مشرق غیرمسلمان باقی ماندند انگلستان قبلا به هر یک از این سه ایالت حکومت داخلی خود مختار تفویض نمود. پس از مدتی که ریشه حکومت تقویت یافت یک فدراسیون در ۱۹۵۶ ایجاد و این فدراسیون نیجریه در حلقه دول مشترکالمنافع بهعنوان دومی نیون وارد شد. بدین قرار در سواحل غربی آفریقا فقط مناطق کوچک مانند سیرالئون، گامبی که مجموعا بیش از دو میلیون جمعیت ندارند تاکنون بهصورت مستعمره باقی ماندهاند. همین سیاست در آفریقای جنوبی اعمال شد. بهعبارت اخری بین دو ایالت «رودزی» و سرزمین کوچک «نیاسا» فدراسیونی با ۵ میلیون جمعیت به وجود آوردند. (رودزی جنوبی ۲.۱۸۰.۰۰۰ سیاهپوست و ۲۱۵.۰۰۰ سفیدپوست رودزی شمالی ۲ میلیون سیاه و ۳۸۰۰۰ سفیدپوست است. در نیاسا ۲.۴۰۰.۰۰۰ سیاهپوست و فقط ۵۰۰۰ نفر سفیدپوست مسکن دارند) در آوریل ۱۹۵۳ کنفرانسی بهمنظور ایجاد حکومت مردم محلی تشکیل شد. ولی سیاهپوستان از مشارکت در کنفرانس امتناع ورزیدند چون معتقد بودند چنین سازمانی بالمال منتهی میشود به تسلط سفیدپوستان بر آنان. در طرح قانون اساسی پارلمانی به ۳۵ نماینده که ۲۹ نفر اروپایی و فقط ۶ نفر بومی است و حال آنکه ۷ و ۶ میلیون سیاهپوست و فقط جمعا ۲۶۰ هزار اروپایی مسکن دارند. روی این اصل سیاهان ترجیح دادهاند که به شکل مستعمره باقی بمانند تا چنین سازمانی را رایج و مجری بدارند.
رژیم مستعمراتی در مشرق آفریقا
در صورتیکه سیاست انگلیس در مشرق و آفریقا به خلاف مغرب و جنوب خواهان ادامه وضع مستعمراتی است. علتش این است که مساله خودمختاری در این ناحیه شکل دیگری دارد. مستعمره «کنیا» در مشرق و «اوگاندا» دارای جمعیت مسکونی فراوان است و بارها علیه انگلیسیها شورشهای دامنهداری آغاز شده است. سرزمین کنیا دارای ۶ میلیون جمعیت است که فقط ۳۱ هزار نفر از آن اروپایی و ۹۸۰۰۰ نفر آسیایی بوده و مستقیما مانند اوگانا و تانگانیکا در تحت نظر وزارت مستعمرات اداره میشود، مردم «کی کویوس» قبل از اینکه انگلیسیها قدم به آن نواحی بگذارند، اصل مالکیت فردی را متداول نموده بودند. اصول زراعتشان ساده و ابتدایی بود. یک سال قطعه زمین را بذرافشانی میکردند سپس چندین سال آن را رها میکردند (آیش). پس از ورود انگلیسیها، کلیه زمینهای زراعتی ملک مطلق پادشاه انگلستان درآمده سهمی به اهالی مستعمرهنشین انگلیس یا آفریقای جنوبی واگذار گردید. اهالی که از این بیعدالتی فاحش به ستوه آمده بودند، کینه سخت سفیدپوستان را بهدل گرفتند. بخصوص که اهالی هندوستان که از قدیم هر ساله عده بسیاری بدین نواحی کوچ میکنند آن را دامن میزدند و بهرهبرداری مینمایند.
ارسال نظر