تاریخ بریتانیا- اقتصاد انگلستان پساز جنگ جهانی دوم - ۱۷
انهدام صنعت پارچهبافی هندوستان
زمانی که انگلیسیها از هندوستان خارج میشدند، بسیاری از آثار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان برای همیشه در هندوستان پایدار شده بود. به خصوص اینکه منافع اقتصادی بریتانیا در این کشور آسیایی باعث شده بود که صنعت پارچهبافی که رزق عامه مورد احتیاج مردم بود، از بین رفته و به جای آن صنعت مصنوعات انگلیسی جایگزین شود. ژاک پیرن با اشاره به این موضوع به سایر تحولات جاری در این زمان تاریخی میپردازد که در کتاب «تشکیل بلوک شوروی و پیمان آتلانتیک» به آن پرداخته است.
زمانی که انگلیسیها از هندوستان خارج میشدند، بسیاری از آثار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان برای همیشه در هندوستان پایدار شده بود. به خصوص اینکه منافع اقتصادی بریتانیا در این کشور آسیایی باعث شده بود که صنعت پارچهبافی که رزق عامه مورد احتیاج مردم بود، از بین رفته و به جای آن صنعت مصنوعات انگلیسی جایگزین شود. ژاک پیرن با اشاره به این موضوع به سایر تحولات جاری در این زمان تاریخی میپردازد که در کتاب «تشکیل بلوک شوروی و پیمان آتلانتیک» به آن پرداخته است.
ایجاد هندوستان مستقل یک واقعه بزرگ تاریخی است. هندوستان در ایجاد مدنیت عمومی وظیفه بزرگی، از قرن هفتم ق.م تا قرن 13 میلادی انجام داده است. در قرن دوم مسیحی، اثر مدنی هندوستان در مدنیت عمومی عالم برابر با اثر یونانیها در قرون دوم و سیم ق.م بود، ولی چون در قرن ششم از طرف هیاطله و در قرن هشتم از طرف مسلمانها موردحمله قرار گرفت، وارد دوران خمودی متمادی گردید. در بین سلطنتنشینهای متعدد و فقط «دار اویدینها» در دریاهای جنوبی آثار مدنی هندوستان را در کلیه جزایر جنوبی آسیا پخش و توزیع مینمودند تا بالاخره در قرن سیزدهم، به طور قطع از طرف ترکها قلعوقمع شدند.
از این تاریخ، خودداری هندوها با مسلمانها در هر نوع اشتراک مساعی و همکاری موثر، ارکان مدنیت هندی را بر انداخته دچار رکود و انحطاط عظیمی نمود. وقتی انگلیسها، هندوستان را ترک کردند، آثار و علائم بسیار دامنهدار و خلاقه از خود به یادگار گذاشتند. هندیها اتحاد عمیق و پربرکت خود را مدیون حسن تدبیر و کیاست انگلیسها هستند و باید گفت که در دوران تاریخ خود هیچ گاه از چنین اتحاد دامنهداری برخوردار نبودهاند و نمیتوانستند، بدون کمک آنان به دست آورند؛ بنابراین انگلیس است که از یک عده سلطنتنشینهای متشتت و پراکنده، یک قدرت متحد و بزرگی که مدعی و در واقع خلقالساعه است به وجود آورد.
اما این اتحاد مبتنیبر پایه و رکن صحیح علم و حرفه، ادب و صنایع است. انگلیسها در هندوستان یک طبقه وسیع تحصیل کرده و فعال صاحب قریحه فنی و علمی جدید به وجود آوردند با آن کادر اداری وسیع و یک زبان متحده عمومی که انگلیسی باشد اهدا نمود. زبان انگلیسی یگانه زبانی است که طبقه تحصیلکرده و ممتاز تمام ایالات هند بدون استثنا تکلم میکنند؛ بنابراین میتوان گفت که هندوستان آزاد متعاقب امپراطوری هندوستان که انگلیسیها به وجود آوردند، همان راه و روش را با همان سیره و سنت طی میکند که انگلیسها در آن ابداع نمودند.
در این سرزمین وسیع با اقوام متشتت و پراکنده، یک ملت بزرگی به وجود آمده که در موقعی که انگلیسها آن را ترک گفتند به دو دسته رقیب در برابر یکدیگر قرار گرفتند. انگلیسها در دوران تسلط خود بیش از ۹۰۰ میلیون لیره سرمایهگذاری نموده شبکه راهآهنی در آن به وجود آوردند که از حیث طول خط چهارمین کشور دنیا محسوب میشود. در آنجا ۱۶ دانشگاه و ۳۵۹ دانشکده تاسیس نمودند.
ولی سیاست انگلیسها از زمان تصدی «دیزرائیلی» منحصرا بر محور منافع اقتصادی قرار گرفته، از کمک به صنعتی کردن کشور دریغ نمودند، سهل است، صنعت پارچهبافی که رزق عامه و مورد احتیاج مردم بود، از بین بردند تا بازار مصنوعات پارچههای پنبه انگلیسی باز باشد. در واقع هندوستان بازار وسیعی برای مصنوعات انگلیسی شد. به طوری که 38 درصد کل صادرات انگلیس به سوی هندوستان سرازیر شده و او هم در عوض 38 درصد تولیداتش به انگلستان فرستاده میشد.
وضع اجتماعی هندوستان در نتیجه اقامت و تسلط انگلیسها بهبود فراوانی نیافت. در ۲۰ سال اخیر اشغال انگلیسها تعداد اموات از ۲۶ درصد به ۲۴ درصد تقلیل یافت. بالاخره انگلیسها در حین ترک سرزمین هندوستان، متجاوز از ۳۶۵ میلیون لیره بدهکار بودند. این دین را در ازای واگذاری شبکه راهآهن، پست و تلگراف و سرمایههای مختلف و سازمانهای نظامی که همگی به دست انگلیسها به وجود آمده بود واریز نمودند.
خروج بیرمانی از حوزه دول مشترکالمنافع
آزادی بیرمانی را انگلستان با آزادی هندوستان در یک زمان اعلام نمود. در ۱۹۳۷ سازمان کشوری بر گروه سازمان انگلیسی اعطا نموده بود. سازمان مرکب بود از یک حکمران کل انگلیسی به اتفاق وزراء بیرمانی به اتفاق یک مجلس و یک سنا که از طرف اقلیت محمود صاحبان مکنت و قدرت انتخاب میشدند. عملا انگلستان تسلط خود را حفظ کرده بود، زیرا وزارت دفاع ملی و امور خارجه و دارایی در دست حکمران کل بود. علاوهبر این مناطق مرزی که نیمی از کل مساحت کشور بود از حوزه قدرت و کنترل وزرا و وکلا خارج بود.
در بین سالهای 1942 تا 1944 در نتیجه اشغال ژاپنیها، سازمان انگلیسی را برانداخته، استقلال کامل به کشور اعطا و بیرمانی علیه انگلستان اعلان جنگ داد. پس از پایان جنگ انگلیسها در صدد بر آمدند سازمان انگلیسی 1937 را دوباره برقرار سازند. لذا به کمک بعضی از نواب محلی، کابینه مرکب از بومیان تشکیل دادند و رییس نهضت ملیون و روزنامهنویسانی که علیه انگلستان فعالیت داشتند مورد تعقیب قرار گرفتند، ولی مخالفت دامنهداری به دستیاری «لیگ ضدفاشیت برای نجات مردم» تشکیل شد که مرکب از عناصر ناسیونالیست و کمونیستها و سوسیالیستها و سندیکالیستهای کارگران و کشاورزان تشکیل شد. این لیگ اعتصاب عمومی را اعلان و کلیه امور کشور را عملا فلج ساخت.
ارسال نظر