تاریخ بریتانیا- اقتصاد انگلستان پساز جنگ جهانی دوم - ۱۳
قدرت آمریکایی آزاد ۲برابر انگلیس سوسیالیستی است
پیامدهای سیاسی- اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم که بسیاری از کشورهای اروپایی را در برگرفته بود، در انگلستان نیز تاثیرات منفی و مثبت خود را به جای گذاشت.
کانال سوئز در مصر
پیامدهای سیاسی- اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم که بسیاری از کشورهای اروپایی را در برگرفته بود، در انگلستان نیز تاثیرات منفی و مثبت خود را به جای گذاشت. چنانچه با بحران حکومت کارگری در انگلستان و نفوذ کمونیستها در این کشور نه تنها اقتصاد این امپراتوری سابق به چالش کشیده شده بود، بلکه تاثیرات سوء این بحران به سمت مستعمرات آن نیز کشیده شد. ضمن اینکه آمریکا نیز به عنوان حامی و کمک اقتصادی کشورهای اروپایی پس از جنگ جهانی دوم داشت از آزادی، رشد اقتصادی و جهانمداری دیگری متفاوت از آزادیخواهی انگلستان، فرانسه، آلمان و غیره سود میجست. ژان پیرن نویسنده کتاب « تشکیل بلوک شوروی و پیمان آتلانتیک» به بررسی بحران اقتصادی در انگلستان پس از جنگ جهانی دوم پرداخته است که ادامه آن در شماره امروز منتشر میشود.
مغز این سیاست چون شکافته شود به این نتیجه منتهی میشود که کارگر میخواهد بدین وسیله فعالیت اقتصادی کشور را زیرنظر خود و در تحت اختیار خود کنترل نماید.
سیاست آزادیخواهانه آمریکا: علامتی است از نشاط جوانی و قدرت. هدفش موفقیتهای جدید اقتصادی درخشانتری است در صورتیکه سیاست مساواتخواهی و مداخله دادن دولت کارگران انگلیس نشانهای است، از اینکه کشوری پس از طی اوج عظمت و ثروت و قدرت، میکوشد بدین وسیله آن را تثبیت کند و از راه توزیع جدید ثروت، نتایج حاصله از یکصد و پنجاه سال کار و فعالیت را ثابت نگاه دارد. آمریکاییها رفتهرفته به سوی آزادی مبادلات سیر میکنند. از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱ تعرفههای گمرکی حمایتی به نسبت ۱۲ تا ۲۵ درصد تقلیل یافت، در صورتی که در انگلستان، در آن ایامی که دم از آزادیخواهی میزد، قلب حساس آزادی مبادلات در عالم بود، حالا تعرفه حمایتی را بین خود و دول مشترکالمنافع سخت چسبیده، با عناوین مختلف. هدف غائی خود را که استبداد در مبادلات و تعرفههای حمایتی است پنهان میکند. بالاخره من باب نتیجه و خلاصه از این بحث میگوییم که قوه تولیدی آمریکای آزادیخواه و طرفدار آزادی فردی دو برابر انگلستان سوسیالیست و هشت برابر شوروی است.
بحران دول مشترکالمنافع
در همان ایامی که حکومت کارگری در انگلستان، با رفورمهای اجتماعی خود، داخله کشور را دچار بحران سختی کرد که ناچار وضع دگرگون شد، در ممالک مشترکالمنافع نیز در نتیجه سیر افکار ضداستعماری و احیای احساسات ناسیونالیسم در آفریقا و آسیا دچار تحولات بسیار عمیقی شد که بنیاد و شالوده امپراطوری انگلستان را تغییر داده و آن کشور را از نظر بینالمللی به کلی دگرگون ساخت.
مصر طالب استرداد سوئز شد
این تحولات سبب شد که برای اولین بار راه امپراطوری لندن به هندوستان از طریق دریای مدیترانه در مواضع مهم خود یعنی قبرس، جبلالطارق و سوئز مورد تهدید واقع قرار گرفت. مساله سوئز از طرف ملیون مصری که با تعصب و بیصبری میکوشیدند خود را از قید انگلیسها آزاد سازند مطرح و مورد تعقیب بود. در دوران جنگ، پس از نهضت ضدانگلیسی که در ۱۹۴۱ به نهایت شدت رسیده بود با روی کار آمدن نحاس پاشا، اتحاد با انگلستان عملی و اوضاع رو به آرامش رفت، ولی قبل از پایان جنگ، مصر که در راس نهضت عربی قرار داشت، دوباره علیه انگلیسها قیام نمود. در سازمان ملل متحد مساله سودان را که تقریبا از طرف کلیه دول عرب حمایت می شد مطرح ساخت. سرانجام انگلیسها حاضر شدند مصر را تخلیه نمایند مشروط بر اینکه سرنوشت سودان بماند تا مراجعه به آرای مردم بشود، ولی مصریان که مترصد بودند سودان را ضمیمه کشور خود نمایند، زیر بار نرفتند معذلک انگلیسها سربازان خود را از مصر خارج نموده فقط محوطه کانال سوئز را که به موجب قرارداد ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۶ میتوانستند در تحت اشغال خود نگه دارند، در دستشان ماند. ولی مصریها با تقویت ممالک عربنژاد در تخلیه موضع سوئز اصرار داشتند و موضوع به اندازهای جلو رفته بود که خواهناخواه تخلیه موضع سوئز یک امر قطعی به نظر رسیده و انگلیس مجبور میشد از کنترل خود از کانال دست برداشته و یکی از نقاط حساس ارتباطات امپراطوری را رها کند. انگلستان تا حد امکان میکوشید تا مجبور نشود به این امر تن در دهد و چنانچه از دستش خارج میشد ناچار بود جزیره قبرس را مستحکم کند تا کنترل کانال را از دور دست به عهده داشته باشد. از طرف دیگر میکوشید سواحل سیرنائیک و بنغازی و توبروک در آفریقای شمالی را به عنوان تحتالحمایه خویش به دست آورد. این نواحی مهم را در نتیجه جنگهای مشهور از دست حریف، در زمان جنگ مسترد نموده بود. از طرف دیگر شورویها به شدت مخالف بودند که انگلیسها در مجاورت مصر سرزمینی به دست آورند و مدعی بود که اداره امور سیرنائیک باید به دست یک کمیسیون بینالمللی باشد و خود نیز در کمیسیون مشارکت کند.
ارسال نظر