تجارتی کردن نفت به روش ماکیاولی

تجارت نفت- طرح از کوربیس

از چه نظر قراردادهای مشارکت به نظر شما ادامه سیستم قدیم امتیازات نفتی به شمار می‌رود؟ باز هم یک بار دیگر باید یادآوری کنم که به کلمات نباید زیاد اعتماد داشت و باید دید که چه حقایقی را در خود مخفی کرده‌اند. کلمه «مشارکت» یک اصطلاح قابل انعطاف است که می‌تواند به طور دلخواه شامل مسائل مختلف برحسب شرایط پیش‌بینی شده در آن باشد.

در واقع قراردادهای مشارکت که به وسیله کشورهای نفتی خلیج در سال ۱۹۷۳ منعقد گردیده است نه‌تنها یک راه‌حل بدلی است که در مقابل اقدام قراردادهای مشارکت ۵۱% است که برای اولین بار در الجزایر در سال ۱۹۶۸ ضمن قراردادهای «سوناتراک-گتی» و سپس در ۱۹۷۱ ضمن قراردادهای سوناتراک با «شرکت نفت فرانسه» و «الف اراپ» پیش‌بینی گردیده بود. اختلاف بین دو مشارکت مزبور را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

۱ - اداره و نقش عملیاتی: یکی از خصایص غیرطبیعی رژیم قدیم امتیازات که از ابتدای قرن حاضر به کشورهای خاورمیانه تحمیل گردیده است این بود که عملیات نفتی منحصرا در اختیار شرکت‌های صاحب امتیاز بوده و کشورهای نفتی نقشی جز دریافت‌کننده ساده مالیات نداشتند.

نتیجه چنین سیستمی این است که بعد از دهها سال بهره‌برداری از منابع طبیعی کشورهای نفتی، این کشورها دارای کادر ملی کافی برای به‌عهده گرفتن مسوولیت اداره عملیات نفتی نبوده و بعضی از آنها هنوز هم نیستند و قرارداد ۱۹۷۲ «پیرسی-یمانی» درباره مشارکت که بیشتر به نام «قرارداد نیویورک» شهرت دارد، با مسکوت گذاردن الزام طرف خارجی به انتقال کلی یا جزئی نقش عاملیت به شریک ملی، این موضوع را مورد غفلت قرار داده است و در نتیجه مشارکت شریک ملی منحصرا جنبه مالی داشته و به او اجازه نخواهد داد، کوشش لازم برای تربیت کادر تکنیسین مورد نیاز خود به کار برد و متدرجا در مراحل مختلف، صنایع نفتی جانشین شرکت‌های نفتی گردد.

در الجزایر برعکس، در تمام قراردادهای مشارکت که از سال ۱۹۶۸ منعقد گردیده اداره عملیات نفتی به «شرکت ملی نفت الجزایر» یعنی «سوناتراک» واگذار شده است، منتها شرکت اخیر می‌تواند این ماموریت را با همکاری شرکت‌های خارجی طرف قرارداد نیز انجام دهد. صنعت نفت از جمله فنونی است که تنها از راه کتاب آموخته نمی‌شود بلکه بخصوص باید از طریقی عملی و کار در محل عملیات فرا گرفته شود.

بالاخره قرارداد مشارکت «پیرسی-یمانی» مقرر می‌دارد که پس از رسیدن سهم مشارکت دولت به حداکثر، یعنی به ۵۱%، تمام «تصمیمات مهم» در مورد اداره عملیات نفتی باید با رضایت طرفین اتخاذ گردد. «تصمیمات مهم» برابر قرارداد عبارت بود از تصمیمات مربوط به فروش یا تصرف دارایی‌ها، مخارج مربوط به سرمایه‌گذاری و عملیات، برنامه‌های اکتشاف و توسعه، انتخاب پرسنل در پست‌های کلیدی و همچنین تعیین حقوق و پاداش آنان. درست مثل اینکه فقط تعیین باغبان‌ها به عهده دولت نفتی گذارده شده است!

۲ - تجارتی کردن نفت: مساله عرضه کردن نفت به بازار در صنعت نفت دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌باشد زیرا کسی که بازار نفت را در اختیار دارد می‌تواند در عین حال حجم تولید، تحولات مربوط به قیمت و تغییر روابط با مصرف‌کنندگان را نیز کنترل کند. رژیم قبلی امتیازات به کشورهای نفتی اجازه می‌داد که ۵/۱۲% از تولید را به‌صورت نفت خام برداشت و آن را مستقیما به بازار عرضه کنند، ولی این امتیاز هیچ‌وقت در عمل محقق نگردید، زیرا شرکت‌های صاحب امتیاز تمام بازار را در اختیار خود داشتند.

در این مورد قرارداد «پیرسی-یمانی» در حقیقت در حکم یک شاهکار ماکیاولی بود، زیرا در عین حال که برای کشورهای عرب حق یک میزان تولید مساوی با شرکت‌های نفتی قایل شده بود که با ۲۵% مشارکت شروع می‌گردید با این حال عرضه کردن سهم مزبور را از طرف کشورهای مزبور به بازار منوط به احراز شرایطی کرده بود که موجب می‌گردید سهم تولیدی کشورهای خلیج از ۵/۲% در سال ۱۹۷۳، ۵% در سال ۱۹۷۴ و ۲۵/۶% در سال ۱۹۷۵ تجاوز نکند، یعنی خیلی کمتر از ۵/۱۲% پیش‌بینی شده به وسیله قراردادهای امتیاز باشد.

۳ - مدت قرارداد: برابر موافقت‌نامه «پیرسی-یمانی» مدت هریک از قراردادهای مشارکت عبارت بود از مدتی که از قراردادهای امتیاز سابق باقی مانده بود. در این صورت قرارداد خیلی طولانی بود، زیرا قراردادهای امتیاز آرامکو در عربستان سعودی در سال ۱۹۹۹ و امتیاز شرکت نفت کویت در سال (۲۰۲۶) خاتمه می‌یابد و مخصوصا در کشور اخیر منابع نفتی خیلی زودتر از تاریخ انقضای قرارداد به پایان خواهد رسید.