اوضاع اقتصادی ایالات ایران در دوره رضاخان-۴
روزگار صنعت در کرمان دهه اول ۱۳۰۰
راپورت اوضاع عمومی و اقتصادی کرمان که در اواخر دهه اول سده ۱۳۰۰ شمسی توسط مهرآوران رییس هیات تفتیشیه کرمان تهیه و به تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه ارسال شده است، نگاه ویژهای به بخش صنعت و معدن این ایالت دارد که در زیر میخوانید:
صنعت قالیبافی در کرمان قدیم
راپورت اوضاع عمومی و اقتصادی کرمان که در اواخر دهه اول سده ۱۳۰۰ شمسی توسط مهرآوران رییس هیات تفتیشیه کرمان تهیه و به تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه ارسال شده است، نگاه ویژهای به بخش صنعت و معدن این ایالت دارد که در زیر میخوانید: صنعت کرمان
صنعت عمده کرمان قالیبافی است که از مهمترین صادرات این ایالت به شمار میرود، ولی متاسفانه به واسطه دو عیب ذیل آنطوری که باید و شاید اهالی کرمان نمیتوانند یک استفاده مهمی از این صنعت زیبای خود ببرند.
اولا: غالب کارخانههای قالیبافی کرمان متعلق به شرکتهای خارجی است و لذا نمیتوان قالی کرمان را یکی از صادرات مملکت دانست. قالی کرمان عینا مثل نفت جنوب است که اگر به احصائیه گمرکی مراجعه نماییم میبینیم که نفت جنوب یکی از صادرات ایران است، ولی اگر به نتایج حاصله از آن بنگریم خواهیم دید که جز مزد عمله کارگر ایرانی و سهم دولت، بقیه به ایران مربوط نیست. قالی کرمان نیز همانطور است زیرا جز قیمت پشم و مزد خیلی ناقابلی که به کارگرها میدهند، فایده دیگری عاید اهالی نمیشود. خیلی سزاوار است که وزارت اقتصاد ملی به این مساله توجهی بفرماید و تجار و سرمایهداران داخلی، چه از خود کرمان و چه از نقاط دیگر مثل یزد و اصفهان و تهران و تبریز را تشویق نماید که در شهر کرمان موسسات قالیبافی دایر نمایند که شاید پس از مدتی متدرجا این صنعت زیبا به دست خود ایرانی افتاده و منافع هنگفتی که از این راهگذر به جیب خارجیها میرود عاید خود ملت ایران شود.
ثانیا: نخ قالی عموما از خارج وارد میکنند و البته این خود یک نقص خیلی عظیمی است. برای اینکه قالی کرمان و پارچهبافی یزد از ریسمان خارجه مستغنی شود، تاسیس یک کارخانه نخریسی در کرمان بیاندازه ضرورت دارد. سابق اغلب تصور مینمودند که شاید پنبه ایران به تنهایی برای نخ و ریسمان خوب نیست، ولی کلنل نول، قنسول انگلیس که راجع به هر رشته از اقتصادیات کرمان مطالعات دقیقی نموده، یک خروار از پنبه رفسنجان فرستاده است در بمبئی و رشتهاند. نخهای این پنبه تا نمره ۲۰ خیلی خوب بیرون آمده به مراتب بهتر از نخهای نمره بیستی است که در کرمان و یزد معمول است و اینک نمونه نخ مزبور [را] تقدیم میدارد. در صنعت قالیبافی عموما نمره ۲۰ به کار میبرند و برای پارچههای یزد نیز صدی ۹۵ از همین نخ مصرف مینمایند. چنانکه اکنون روزانه سیصد بقچه از نخ نمره ۲۰ در یزد مصرف میشود. قنسول مزبور پس از امتحان پنبه، مطالعاتی در مقدار پنبه[ای] که در رفسنجان به عمل میآید و مقدار احتیاج یزد و کرمان به نخ نمره ۲۰ مینماید، معلوم میکند که تنها در رفسنجان در سال بیآفت ۲۵۰۰ خروار، در سالهای آفتدار در حدود ۱۵۰۰ خروار پنبه به عمل میآید و احتیاج کرمان و یزد [را] در حدود ۱۲۰۰ خروار تشخیص میدهد. ایشان برای یک ماشینی که در سال، ۱۲۰۰ خروار نخ تهیه نماید، با موسسات ماشینفروشی لندن مکاتباتی مینمایند و پس از سوال و جوابهای زیاد معلوم میکند که یک کارخانه که در سال، ۱۲۰۰ خروار نخ تهیه کند تا موقع کار افتادن و شروع به کار در حدود چهارصد هزار تومان مخارج خواهد داشت. بعد از آن مخارج را با عایدات تطبیق میکند و چنین نتیجه میگیرد که اگر قیمت پنبه که در غالب اوقات در کرمان یک من ۸ قران است به یک تومان ترقی کند و قیمت نخ که فعلا در غالب اوقات ۶۴ قران است به ۴۵ قران تنزل نماید، در سال صدی سیوهفت از منافع خالص به صاحبان سهام خواهد رسید. بعد از اتمام این مطالعات، راجع به قوه[ای] که ماشین را حرکت دهد مطالعاتی میکند. در این قسمت دو نظر اتخاذ نموده است: اولا استخراج معدن زغال سربنان که تا شهر ۲۴ فرسخ مسافت دارد و گویا طوری که مهندس پلیس جنوب تشخیص داده این معدن از سایر معادن زغال کرمان پرمایهتر است، به نظر مشارالیه اگر زغال استخراج شود این کار زودتر عملی خواهد شد.
ثانیا: به وسیله قوه آبشار در این قسمت مطالعات ذیقیمتی نموده و پس از تحقیقات زیاد معلوم مینماید که آب تیکران بالای سر ماهان که پس از مشروب ساختن باغ شاهزاده وارد قریه ماهان میشود، از جای دیگر مناسبتر است. زیرا قوه این آب در تابستان و زمستان همیشه به یک میزان است و در حدود ۵۰۰ اسب قوه دارد. به خلاف اغلب آبهای ایران که در زمستان و بهار قوی است، ولی در تابستان ضعیف میشود. کارخانه[ای] که ایشان در نظر گرفتهاند محتاج ۲۵۰ قوه اسب است. لیکن برای استفاده از این آب و تشکیل یک آبشار قوی لولهکشی لازم است که مخارج آن قدری زیاد است، اما معهذا چون در آتیه مخارج زیادی بر آن تعلق نمیگیرد از سایر اقدامات مفیدتر خواهد بود. پس از تکمیل در صدد تشکیل یک شرکت سهامی از تجار کرمان و یزد و اصفهان بر میآید و در این باب کوششهای زیادی کرده و زمینه را کاملا حاضر نموده چنانکه چند نفر از تجار و متمولین کرمان، مثل سروشیان و کیانیان را که ملاقات کردیم جدا داوطلب این امر هستند، ولی چون قونسول مزبور از کرمان احضار شده، شاید این اقدامات عقیم بماند. خیلی لازم است که اولیای معظم دولت این اقدام را تعقیب فرمایند. زیرا این مساله برای اقتصاد کرمان از مسائل حیاتی به شمار میآید. هرگاه این کارخانه تاسیس شود، بیاندازه در بهبودی اوضاع این حدود موثر خواهد بود، زیرا فعلا تمام پارچههای یزد و قالی کرمان با نرخ خارجی بافته میشود و در حقیقت پارچه[ای] که با نخ خارجی بافته میشود، نمیتوان آن را یک پارچه وطنی دانست. اقدام در تاسیس یک کارخانه نخریسی برای کرمان مقدم بر تمام کارها است و زودتر از هر چیزی میتوان نتیجه گرفت.
معادن
طوری که اشخاص مطلع اظهار میدارند و از بعضی از دوسیههایی که در مالیه کرمان موجود است، میتوان استنباط نمود معادن مختلفه زیادی در کرمان موجود است که اینک اسامی قسمتهای مهمتر آن را به عرض میرساند:
زغالسنگ:
۱ - در نزدیکی کوه بادامویه که ۷ فرسخ در شمال غربی شهر کرمان است، معدن زغالسنگ خیلی بزرگی وجود دارد که دارای چندین فرسخ طول و عرض است و در سال ۱۳۰۵ اداره مالیه مقداری از این زغال [را] برای امتحان آورده و با وجود اینکه از سطح زمین بدون عملیات حفاری برداشته شده باز به خوبی سوخته است. البته در صورت حفاری و استخراج زغالسنگ از طبقات پایین بهتر خواهد شد.
۲ - در کوه بنان و طغرالجرد واقع در زرند، دو معدن زغالسنگ موجود است که مخصوصا معدن موسوم به سربنان که در ۲۴ فرسخی شهر کرمان واقع است، بر طبق تحقیقات مهندسین پلیس جنوب از سایر معدن زغال کرمان پرمایهتر است. البته در این قسمت تحقیقات عمیقتری لازم است که کدام یک از معادن پرمایهتر میباشد.
۳ - در ۶ فرسخی شهر کرمان، شرقی باغ سرآسیاب کوهی است که روی آن معدن زغالسنگ وجود دارد. قسمتی که از زغال آن نمایان است به طول ۱۵ و عرض ۳ ذرع است. خیلی مقتضی است که هرچه زودتر دولت برای استخراج زغالسنگ کرمان اقدام بفرماید، زیرا از یک طرف اهالی به واسطه احتیاج زیاد به سوخت، درختهای جنگلی کوهستان را قطع نموده و به مصرف سوخت میرسانند و همین مساله چنانکه در قسمت فلاحت عرض شد، باعث قلت اشجار و بالنتیجه کمی بارندگی شده است. برای جلوگیری از قطع اشجار کوهستان جز به دست آوردن مواد دیگری برای سوخت چاره دیگری موجود نیست. از طرف دیگر، شهر کرمان بالاخره یک شهر فلاحتی نخواهد شد و باید از راه صنعت این شهر را آباد نمود و برای اینکه این شهر به یک شهر صنعتی واقعی مبدل گردد، قبل از همه چیز محتاج به زغال و اگر زغال موجود بود خود تجار محلی نیز به جلب ماشین اقدام مینمودند، زیرا روی هم رفته ذوق سکنه کرمان ذوق صنعتی است.
ارسال نظر