وضعیت فلاکت‌بار رعایا در کرمان

برداشت خرما در کرمان

مهرآوران، رییس هیات تفتیشیه مالی کرمان در «راپورت اوضاع عمومی و اقتصادی کرمان» به تیمورتاش، وزیر دربار رضاخان با اشاره به استعدادهای اقتصادی منطقه از نکات دیگری که می‌توانست باعث رونق و تجارت در بخش مرکزی ایران شود، نام برده است که در شماره امروز ادامه آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. این اسناد به جای مانده از دوران رضاخان در کتاب «اسنادی تاریخی از گزارش‌های ایالات و ولایات از اوضاع اجتماعی- اقتصادی ایران در سال ۱۳۱۰» به چاپ رسیده است.

۱۱. در غالب کوهستان کرمان مخصوصا محالات خمسه انقوزه وجود دارد (در غالب کوه‌های فارس مثل لارستان و سعبه و غیره انقوزه به طور کثرت وجود دارد) و چون از قرار اطلاعی که قنسول انگلیس می‌دهند و اظهاری که تجار این جنس می‌نمایند انقوزه فقط در ایران و مقداری هم در افغانستان وجود دارد و طرف احتیاج هست. اگر دولت یک اتحادیه بین تجار تشکیل دهد که در فروش آن با هم رقابت ننمایند، ممکن است که با هر قیمتی که ایران مایل باشد به مصرف فروش برسد.

۱۲. خومک یک بته است که به لاتین آن را اقیدار می‌نامند. این بته در کرمان و سایر نقاط جنوب خیلی زیاد است و فقط به مصرف سوخت می‌رسانند. چنانکه فعلا یک بار الاغ در کرمان به چهار قران می‌فروشند. کلنل نول که خیلی در قسمت اقتصادیات کرمان مطالعات عمیقه نموده، مقداری از این گیاه را به لندن فرستاده و آن را تجزیه نموده‌اند و جواب داده‌اند که هر تن از اصل این بته به قیمت سی‌پوند انگلیسی‌ خریداری می‌شود، ولی این بته در همه جا دارای جوهر اقیدرا نیست. از بین قسمت‌های زیادی که قنسول فوق‌الذکر برای امتحان به لندن فرستاده فقط آن قسمتی که ازجلگه سرآسیاب شش، نزدیکی شهر کرمان فرستاده، دارای اقیدار بوده است. البته در نقاط دیگر کرمان و سایر جاهای ایران این گیاه وجود دارد که دارای همان خاصیت باشد. به این معنی که از یک طرف قطع این بته جلوگیری سخت بنماید و از جهتی در سایر نقاط نیز درصدد برآید و امتحال کند. یک مقدار از آن بته که به وسیله قنسول انگلستان به دست آمده به وسیله پست تقدیم گردید.

متک: یک بته است که در بسیاری از قسمت‌های ایران وجود دارد و در کرمان خاصه ناحیه بم و نرماشیر خیلی زیاد است. از ریشه این بته سوس یا ربع‌السوس می‌گیرند. فعلا من تبریز در دزداب (زاهدان) سه قران است و تجار زردشتی در کرمان و بم و نرماشیر به مصرف فروش می‌رسانند. بدیهی است که اگر دولت توجه کند و در هر جا تجسس نماید ممکن است که این نیز یکی از صادرات مهم مملکت شود.

۱۳. درمنه ترکی: از این گیاه جوهر سنتنین که دوای کرم است،‌ گرفته می‌شود و طوری که قنسول تحقیق نموده قبل از جنگ این گیاه منحصر به ترکستان بوده و هر کیلوگرم سنتنین که از این به عمل می‌آورده‌اند، به قیمت دو لیره انگلیسی به فروش می‌رفته است. لیکن بعد از جنگ که دولت روسیه این گیاه را به خود منحصر ساخت قیمت هر کیلوگرم به ۶۰ لیره بالغ گردید. دولت انگلیس پس از جنگ خیلی در هندوستان درصد برآمده و بالاخره در یک بقعه کوچکی که به طول یک فرسخ و عرض ۵۰۰ ذرع است به دست آورده است که بته مزبوره دارای جوهر سنتنین می‌باشد. در صورتی که در سایر نقاط هندوستان خیلی این گیاه زیاد است، اما دارای این جوهر نیست. در ایران مخصوصا قسمت‌های سردسیری این گیاه به طور کثرت وجود دارد لیکن تا اندازه‌ای که قنسول مومی‌الیه امتحان کرده، یعنی نمونه‌هایی از نقاط مختلف به لندن فرستاده و تجزیه کرده‌اند، دارای سنتنین نبوده است. اما با این حال خوب است که وزارت اقتصاد ملی در نقاط مختلفه مملکت به وسیله اشخاص متخصص تجسس نماید، شاید در ایران هم قسمت‌هایی به دست آید که دارای همین جوهر باشد. دولت هندوستان از همین مقدار زمین که دارای این بته است منافع خیلی عظیمه عاید می‌کند.

۱۴. در هندوستان نخلی موسوم به داچیلیفرا وجود دارد که میوه ذیل را می‌دهد: سیلریسترا. این درخت عینا شبیه به درخت خرما است، اما میوه‌اش بد و غیرنافع است لیکن در این نخل یک ماده قندی وجود دارد که می‌توان به طور خیلی سهولت قند از آن به عمل آورد. بدین معنی که خوشه میوه مزبور یا جای دیگر آن را زخم می‌زنند و سر یک کوزه به محل زخم مزبور وصل می‌نمایند. کوزه مزبور پر از یک شربت خیلی خوب و گوارایی می‌شود که به طور خیلی ساده یک قند خیلی خوب سفیدی از آن می‌گیرند. در هر قریه هند یک کارخانه قندسازی خیلی سبکی به قیمت سیصدروپیه وجود دارد که با سهولت هر چه تمام‌تر از درخت مزبور قند می‌گیرند. درخت مزبور جنگلی است و در جاهای بی‌آب به عمل می‌آید. ممکن است که وزارت اقتصاد ملی توجهی به این مساله بفرماید و نهال این درخت را جلب کرده، کاشتن آن را در نقاط گرمسیر و کم آب جنوب ترویج نماید.

۱۵. قند از خرما: اخیرا در نتیجه کسادی بازار خرما، دولت بین‌النهرین به خیال استخراج قند از خرما افتاده و فعلا مشغول امتحان است. هرگاه این مساله پیشرفت نماید ممکن است که مساله قندسازی درایران خیلی خوب پیشرفت نماید زیرا خرما دارای صدی پنجاه ماده قندی است،‌در صورتی که نیشکر فقط صدی ده قند دارد. خوب است اولیای معظم دولت راجع به پیشرفت یا عدم پیشرفت گرفتن قند ازخرما از عراق عرب تحقیقاتی بفرمایند. کتابی راجع به استخراج قند از خرما به زبان انگلیسی چاپ شده و در کلکته به قیمت پنج روپیه به فروش می‌رسد. عینا اسم کتاب و آدرس کتابخانه تقدیم می‌شود که در صورت لزوم دستور ابتیاع آن را صادر فرمایند.

۱۶ - وضعیت رعایا و فلاحتی کرمان: وضعیت رعایا و فلاحتی کرمان خیلی رقت‌آور است و اغلب به حدی فقیر و پریشان هستند که جز اشخاصی که از نزدیک آنها را دیده‌اند نمی‌توانند درجه فقر و پریشانی آنها را به خوبی احساس نمایند. می‌توان گفت اغلب تقریبا عور و لخت هستند و غذای آنها در غالب قسمت‌های سال علف صحرایی است، زیرا اغلب املاک این ایالت متعلق به متنفذین و خوانین و روسای ایلات است که با زور اراضی و املاک دیگران را مالک شده و حتی از دادن قوت لایموتی به رعایا مضایقه می‌نمایند. در موقع برداشت خرمن با آنکه حصه زارع خیلی کم و ناقابل است، همان مقدار قلیل را نیز به اسم طلب و تقاوی ضبط نموده و هنوز غله به انبار نرفته است که باز رعیت بیچاره مجبور است که دست گدایی برای قرض به طرف ارباب دراز نماید و ارباب هم دست رد بر سینه‌اش گذارد. غالب رعایا چون از فرط استیصال مقداری جو و ارزن از ارباب قرض کرده و مدیون او هستند اکنون آزادی نقل و انتقال را نیز ندارند و ناچارند که با تمام مظالم ارباب بسازند. سابق بر این تعدیات خیلی زیادی از قبیل حبس و زجر و شکنجه به آنها می‌نموده‌اند. ولی در سنوات اخیره در نتیجه بسط نفوذ دولت و کم شدن نفوذ خوانین و روسای ایلات، قسمت زجر و شکنجه و هزار تعدی دیگر که انسان حساس تحمل شنیدن آن را ندارد از بین رفته، اما قسمت کارهای قلان و تحمیل مخارج ارباب و مباشر و نماینده ارباب به رعایا و اجحاف در حصه رعیت از محصول هنوز به حال خود باقی است که امید می‌رود در اثر ازدیاد نفوذ دولت و بسط تشکیلات محاکم قضایی و تعمیم معارف از بین برود. چیزی که هنوز تا درجه[ای] به نفوذ خوانین و متنفذین کمک می‌نماید، این است که برخی از مامورین دولت از روی یک اغراض خیلی پستی با آنها سازش می‌نمایند و آنها هم از این مساله استفاده کرده به مردم می‌فهمانند که در هر دوره و هر پیش‌آمدی ما مصدر کار هستیم و همین مساله پیش از هر چیز موجب بقای نفوذ خوانین خواهد بود و بلکه تنها به همین مساله زنده هستند و این بزرگ‌تر سیاستی است که آنها برای بقای نفوذ خود بازی می‌کنند. یکی از لطمات بزرگ اجحافات ملاکین به مملکت این است که به واسطه اجحاف زیاد بر رعایا آنها هم ابدا به آبادی و ازدیاد محصول علاقه ندارند. هرگاه انسان با یک نظر سطحی به املاک خرده مالک نظر نماید و با املاک ملاکین بزرگ مقایسه کند، به خوبی این مساله بر او واضح خواهد شد که تا رعیت به مزرعه خود علاقه‌مند نباشد، آن آبادی که منظور نظر اولیای معظم دولت می‌باشد صورت نخواهد گرفت.

در بافت مرکز ناحیه اقطاع یک آب خیلی مهمی وجود دارد که در ظرف ۶ روز چهار روز آن متعلق به مختارالملک کرمانی است و دو روز دیگر آن بر خرده مالک تقسیم می‌شود. طوری که اشخاص مطلع محل اظهار می‌داشتند حاصلی که از تمام املاک مختارالملک برداشته می‌شود، ربع محصول سایرین نیست. برای آبادی مملکت و جلوگیری از اجحافات متنفذین لازم است که یک قانون عادلانه که تکالیف رعایا و ملاکین را معین نماید وضع شود که رعایا کاملا به حقوق خود مطمئن شده درصدد ازدیاد آبادی و عمران برآیند، زیرا امروز رعایا خود را یک عمله مزدور بلکه یک عابر سبیل فرض نموده ابدا علاقه به آبادی ندارند. چون تربیت نواحی مختلفه مملکت خیلی با هم تفاوت دارد، البته باید در وضع چنین قانونی از اطلاعات اشخاص نقاط مختلفه مملکت استفاده نمود.