تاریخ نفت- نفت؛ تنها و آخرین شانس خاورمیانه-۷
سقوط آیپاک و رشد صنایع نفتی
آیا از نظر شما ملی کردن صنایع نفتی الجزایر محرکی برای انعقاد قراردادهای مشارکت و سپس قراردادهای مبتنی بر کنترل صنایع نفتی، به وسیله کشورهای عرب خلیجفارس نبوده است؟
شرکت نفت شل در دهه۷۰ میلادی
آیا از نظر شما ملی کردن صنایع نفتی الجزایر محرکی برای انعقاد قراردادهای مشارکت و سپس قراردادهای مبتنی بر کنترل صنایع نفتی، به وسیله کشورهای عرب خلیجفارس نبوده است؟ ملی شدن صنایع نفتی الجزایر در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ در واقع در حکم مواد منفجرهای بود که در میدانهای نفتی اعراب انداخته شود. برای اولین بار یک کشور عربی شرکتهای تولیدکننده نفت را ملی میکند و در این امر که تا آن زمان خیلی خطرناک هم به نظر میآمد برنده نیز میگردد. به خصوص که این کشور جزو کشورهایی بود که در زمینه مسائل نفتی در واقع جزو تازه به دوران رسیدهها نیز به شمار میآمد. الجزایر در سال ۱۹۶۲ استقلال خود را باز یافته و «سوناتراک» در سال ۱۹۶۴ تشکیل گردیده بود. یک کشور جوان که فقط در ظرف شش سال بتواند شرایط لازم برای ملی کردن را فراهم آورد طبیعتا اثری جز وادار به اندیشه کردن و به جلو راندن سایر کشورهای عرب که تولید نفت آنان تقریبا نیم قرن قبل آغاز گردیده، نخواهد داشت.
چند ماه بعد از اقدام الجزایر، این کشور به عنوان یک پیشرو شناخته شد و کشور جدیدالظهور دیگری در زمینه نفت، یعنی لیبی نیز در دسامبر ۱۹۷۱، ۵۰ درصد سهم «بریتیش پترولیوم» را در مخازن «سریر» ملی کرد و طی سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ از ۵۱ درصد تا ۱۰۰ درصد از سهام تمام شرکتهای صاحب امتیاز را در لیبی ملی کرد. این شرکتها عبارت بودند از: «اکسیدنتال»، «اسو»، «شل»، «موبیل»، «نلسون بنکرهفت» و «تگزاکو» و سهم تولید لیبی از سال ۱۹۷۴ به ۶۵ درصد افزایش داده شد. حکومت انقلابی لیبی مقارن با ملی کردن صنعت نفت این کشور کوشش فراوانی نیز برای پاکسازی و تصفیه آثار دوران رژیم فاسد سلطان ادریس به کار برد. به موازات اقدامات انجام شده در زمینه تعیین قیمت نفت در حد عادلانه و برقراری مالیات نفت مقرراتی نیز برای جلوگیری از استخراج خارج از حد بعضی منابع نفتی و اتلاف گاز و کنترل شرکتهایی که عادت زیادی به خوشخدمتی و همدستی رهبران سابق لیبی پیدا کرده بودند، وضع شد.رهبران سابق لیبی امتیازات نفتی را، در مقابل رشوههایی که وزرا و سوگلیهای سلطان ادریس پیر بر سر آن به نزاع میپرداختند، تقسیم میکردند. هنوز هم در طرابلس داستان آن وزیر نفت که در عین حال شاعر و اهل ادب هم بود بر سر زبانها است. وزیر مزبور، ۲۰۰.۰۰۰ دلار دریافت کرده بود برای اینکه سناریوی فیلمی را بنویسد که هیچ وقت روی پرده نیامد و ضمنا یک امتیاز نفتی هم به شرکتی که فقط نامش روی کاغذ ثبت شده و خودش وجود خارجی نداشت واگذار کند! حقیقت این بود که شرکتهای ساختگی که در سوئیس یا در آمریکا به ثبت رسیده بودند به این وسیله به «شکار امتیازات» میپرداختند و آنها را به سایر شرکتها مجددا میفروختند. بعضی از شرکتها که موفق به کشف نفت گردیده بودند دیوانهوار و حتی بدون رعایت ابتداییترین اصول فنی و اقتصادی لازم برای حفظ و ادامه حیات مخازن با سماجت عجیبی کوشش داشتند که حداکثر نفت را از مخازن مزبور استخراج کنند. نمونه بارز و مشهور این نوع بهرهبرداریهای جنونآمیز به وسیله شرکت «اکسیدانتال» به عمل آمده است که قبل از اینکه به وسیله پزشکی که در سر هوس تجارت داشت (یعنی دکترا.هامر) خریداری گردد جز یک شرکت کوچک در شرف ورشکستگی چیز دیگری نبود. در ظرف سه سال، یعنی از ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰، شرکت مزبور توانست تولید نفت خود را در لیبی به ۴۰ میلیون تن در سال برساند و به این ترتیب شرکت اصلی تولید نفت در لیبی و به صورت یکی از چند «شرکت بزرگ» صنعت جهانی نفت درآید.بد نیست یادآوری کنم که اکثر افتضاحات این دوره که خوشبختانه به پایان رسیده و اخیرا فاش گردیده است، مربوط به دعاویای است که این اواخر از طرف بعضی شرکتهای نفتی علیه دلالان و حادثهجویانی که در زمان سلطان ادریس نقش واسطه را بازی میکردهاند در دادگاههای آمریکا و اروپا مطرح گردیده است.در خاورمیانه ملی کردن کامل «آیپاک» در عراق و سوریه در اول ژوئن ۱۹۷۲ نقطه عطف مهمی در تاریخ نفتی دنیای عرب به شمار میرود. اثر روحی و سیاسی این اقدام به خصوص از این نظر مهم است که آیپاک یکی از دژهای مهمی بوده است که به وسیله تراستهای بینالمللی در این منطقه حساس دنیا مستقر گردیده بود و سقوط شرکت مزبور در نظر افکار عمومی مردم خاورمیانه در واقع در حکم تصرف «باستیل» به شمار میآید و به همین مناسبت مردم عراق و سوریه جشنی به پا کردند که چندین روز به طور انجامید و مردم با شور و شعف غیر قابل وصفی در کوچه و خیابان به رقص و پایکوبی پرداخته بودند. یک دوست عراقی من که او را در آن هنگام در بغداد دیدم، به صرف چای دعوتم کرد و به من گفت این اولین بار است که در مردم یک چنین شور و حال عمیقی مشاهده میکند. از این زمان به بعد هرگونه امیدی مجاز شناخته شده و در کویت گروه مخالف دولت تقاضای ملی کردن شرکت نفت کویت را کرده و در سایر کشورهای خلیج(فارس) همه این اعتقاد را پیدا کرده بودند که بساط همه امتیازات سابق نفتی باید به کلی برچیده گردد. از این زمان به بعد است که فکر مشارکت دولت در امتیازات سابق و سپس به دست گرفتن کنترل کامل صنایع نفتی به وسیله دولتهای نفتی، در سایر کشورهای خاورمیانه رشد پیدا کرد.
ارسال نظر