روابط ایران و انگلیس -مداخلات تاریخی انگلیس در امور ایران-۳
رقابت تجاری فرانسه و انگلستان در ایران
یکی از مهمترین دخالتهایی که انگلیسیها در اواخر دوره صفویه انجام دادند، تحریک و ترغیب محمود افغان برای شورش علیه دولت مرکزی ایران بود. هر چند تاکنون اسناد متقی در این مورد منتشر شده است؛ اما همزمانی این اقدام با اقدامات انگلیسیها در شبه قاره هند میتواند ارتباط آنها را به هم نشان دهد.
عکس: کریمخان زند(وکیلالرعایا)
یکی از مهمترین دخالتهایی که انگلیسیها در اواخر دوره صفویه انجام دادند، تحریک و ترغیب محمود افغان برای شورش علیه دولت مرکزی ایران بود. هر چند تاکنون اسناد متقی در این مورد منتشر شده است؛ اما همزمانی این اقدام با اقدامات انگلیسیها در شبه قاره هند میتواند ارتباط آنها را به هم نشان دهد. توافق با کریم خان زند: برافتادن سلسله صفویه و از بین رفتن نادر، راه را برای قدرتنمایی کریمخان زند هموار کرد. او که مقر حکمرانی خود را در شهر شیراز قرار داده بود در سال ۱۷۶۳ م (۱۱۷۶ه.ق) قراردادی را با انگلیسیها- کمپانی هند شرقی- امضا کرد که به موجب آن، انگلیسیها میتوانستند به تجارت در ایران بپردازند، اما آنها حق خارج کردن پول از کشور را نداشتند.این امر به شدت خشم انگلیسیها را برانگیخت.
ب) روابط ایران و انگلیس در دوره قاجاریه
در دوره قاجار روابط ایران و انگلیس از مرحله رابطه متقابل به مرحله رابطهای یک طرفه رسید که در میان بیخبری محض درباریان ایران، آنها از وضع موجود نهایت بهرهبرداری را کرده و راه را برای توسعه نفوذ خود در منطقه و به خصوص در ایران فراهم میکردند و ایران نیز در میان دو قدرت روسیه و انگلیس تنها چارهای که داشت سرگرم کردن این دو به هم بود تا بلکه بتواند آنچه که از ایران بزرگ مانده بود را حفظ کند. این دوره از روابط فیمابین انگلیس و ایران در این دوره بدین شرح است:
۱۷۹۹م (۱۲۱۴ ه.ق): مهدی علیخان معروف به بهادر جنگ از طرف انگلیسیها راهی دربار فتحعلی شاه شد تا او را وادار به جنگ با زمان خان افغان کند که سودای تصرف هندوستان را داشت. در حالی که ایران دشمن بسیار بزرگتری به نام روسیه داشت و زمان خان هم چندان از تابعیت ایران بدش نمیآمد، اما دست استعمار پیر، کاری کرد که فتحعلی شاه در سودای حمله به افغانستان افتد تا عملا انگلیسیها را از خطر برهاند. مهدیعلی همچنین موفق شد قراردادی تجاری را با ایران به امضا برساند که در صورت درخواستهای فرانسویها از ایران برای عبور از خاک ایران برای حمله به هند این اجازه داده نشود. در قبال این کارها، انگلیسیها چیزی به ایران ندادند.
۱۸۰۰م(۱۲۱۵ه.ق): سرجان ملکم فرستاده کمپانی هند شرقی برای اولین بار به ایران آمد و موفق شد قراردادی را با دربار ایران به امضا برساند که در آن قول داده شده بود در صورت حمله روسها به ایران، انگلیس به ایران کمک کند. در این قرارداد انگلیسیها امتیازاتی را نیز به دست آوردند. ملکم عملا دو قرارداد با ایران به امضا رساند. یکی سیاسی و دیگری تجاری؛ اما آنها نه تنها به قرارداد تجاری خود پایبند نماندند، بلکه در مورد قرارداد سیاسی نیز ایران راه به جایی نبرد و هنگام حمله روسها هیچ کمکی از این کشور دریافت نکرد.
در حالی که ایران نتوانست کمکی از طرف انگلیسیها دریافت کند، متوجه فرانسه تحت رهبری ناپلئون شد که نیمی از اروپا را به تصرف خود درآورده بود. ایران و فرانسه قرارداد «فینکنشتاین» را امضا کردند و گروهی از افسران فرانسوی برای آموزش ارتش ایران راهی شدند. انگلیسیها که به شدت از این کار ایران در هراس بودند برای ناکام گذاردن ایران در سال ۱۸۰۸ از طرف دربار لندن «سرهارفورد جونز» و از طرف هند نیز بار دیگر «سرجان ملکم» را راهی ایران کردند. هر چند ملکم در بوشهر متوقف شد و نتوانست به دلیل خلف وعده راه دربار را در پیش گیرد، اما اندکی بعد «سرهارفورد جونز» توانست به تهران آمده و با کمال سادگی نظر درباریان ایران را به خود جلب و قراردادی به نام مجمل بر ایران تحمیل کند.
۱۸۱۰م (۱۲۲۵ه.ق): مذاکرات متارکه جنگ میان ایران و روسیه شروع شد، اما «آهارفورد جونز» سفیر انگلیس در تهران به شدت در کار مذاکرات دخالت کرده و مانع از این امر شد. او با کارشکنیهای خود باعث شعلهور شدن مجدد جنگ میان ایران و روسیه شد و با این کار مورد تشویق دولت متبوع خود نیز قرار گرفت.
۱۸۱۲ م (۱۲۲۷ه.ق): امضای توافقنامهای میان روسیه و انگلیس علیه فرانسه، در حالی که انگلیسیها چندین قرارداد با ایران امضا کرده بودند تا علیه روسیه کمک دریافت کنند، در این سال روسیه و انگلیس قراردادی را امضا کردند که براساس آن طرفین اجازه نداشتند بدون آگاهی و اجازه هم با کشور دیگری توافقنامه امضا کنند. پس از امضای این توافقنامه بود که روسها حمله اصلی خود را علیه ایران شروع کرده و شکست سنگین اصلاندوز را به ارتش ایران وارد آوردند. نتیجه این شکست عهدنامه گلستان بود که در اکتبر ۱۸۱۳ م (۱۲۲۸ه.ق) امضا شد. «سرگور اوزلی» سفیر انگلیس در ایران که بسیار بیادب و هتاک بود در گمراه کردن ایران و تحمیل این عهدنامه که بسیاری از متصرفات ایران را از آن جدا کرد. نقش اساسی داشت. او حتی در به ثمر رسیدن این عهدنامه و مذاکرات نیز نقش فراوانی ایفا کرد تا جایی که پس از پایان ماموریت خود در ایران و هنگامی که از روسیه عازم لندن بود از طرف تزار روسیه نشان افتخار و لیاقت گرفت.
۱۸۱۲م (۱۲۲۷ه.ق): ایران موفق شد قراردادی را با سرگور اوزلی سفیر انگلیس در تهران به امضا برساند که مفاد آن به نفع ایران بود، اما از آنجایی که انگلیسیها آن را خطری برای خود ارزیابی میکردند در صدد آمدند تا برخی از بندهای آن را به ضرر ایران تغییر دهند.
ارسال نظر