اصلاح نرخ ارز و پول ملی در دوران رضاخان- ۱۰
بانک شاهنشاهی و طلا و نقره ایران
بازرگانان در همه جامعهها و در هر دورهای از آگاهترین افراد نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی کشورشان هستند.
عکس:تجار هندی مقیم کرمان
بازرگانان در همه جامعهها و در هر دورهای از آگاهترین افراد نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی کشورشان هستند. ماهیت نامه ارسال شده بازرگان ایرانی فعال در چین که در چند شماره از نظرتان میگذرد، این ادعا را اثبات میکند. این بازرگان ایرانی دیدگاه خود درباره اصلاح نرخ ارز را در شرایطی طرح میکند که معتقد است، ایرانیان باید از رفتار و گفتار کینهورزانه نسبت به کارآفرینان دست بردارند تا راه تجارت و توسعه فراخ و باز شود. او به دولت وقت یادآور میشود راه اصلاح نرخ ارز و تجارت خارجی هنگامی با کامیابی مواجه میشود که مردم با آن همراه شوند. اشاره او به کارنامه بانک شاهنشاهی نیز از نکات قابل توجه نامه بازرگان شیرازی است. اما انصافا حقیقت اینکه در ایران در خود ملت هیچ وقت روح اتحاد و اتفاق ندمیده و امروز یک موسسه تجارتی و صنعتی عمومی که بتوان آن را به کوچکترین موسسات اروپایی، حتی با بعضی موسسات ممالک دیگر آسیایی تشبیه کرد نداریم، به کنار، راستی موسسات خارجی در مملکت ما همچون زیاد هم نیست. مخصوصا این بانک شاهنشاهی که یکی از بانکهای حقیر اروپا است و معهذا امروز یک مانع بزرگی در پیشرفت مالی و اقتصادی مستقلانه و خودمختارانه ما به نظر میآید (و اگر از راه علاجش برنیاییم همین طور هم هست) و از جمله موسسات خارجی در وطن ما محسوب است، آن قدرها که ما توهم میکنیم ایران را چاپیده و ما را بیچیز کرده چنین نیست.
بانک مزبور از چهل سال قبل که تاریخ احداث آن است فقط ششصد و پنجاه هزار پوند سرمایه داشته و قسمت عمده آن را در بدترین موقع در سال ۱۸۹۱ از طلا به نقره تبدیل و به ایران وارد نموده است و در شکستهای مهم نقره در سنوات ۱۸۹۳ لغایت ۱۹۰۰ آنچه پول آن در ایران موجود بود از اثر تنزلهای فاحش این فلز تقریبا سی درصدی کسر نمود، به اصطلاح «شیر اعراض» را در اول افتتاح کار در ایران نوشید و پس از آن سالها بدین سبب و به سبب زیانهایی که در معاملات استقراضی و در شکست عدهای از تجار برد و هکذا موانع بیشمار دیگر که در پیشرفت در داخله ایران میدید، روی قیمت اسهام این بانک در بازار لندن مادام نگاهش به طرف صفر میبود و هر کس را اتفاقا سر و کاری با سهمداران بانک مزبور بود، غیر از آه و اسف چیزی از آنها نمیشنید. تا بعد که به مرور ایام، کارهای بانک قدری نضبح گرفت و قیمت نقره هم فیالجمله ترقی کرد و از سال ۱۹۰۶ الی ۱۹۰۸ به تدریج کمر بانک شاهنشاهی ایران قدری راست گردید، اما در واقع طلوع اقبال این بانک مصادف با انقلاب سیاسی اخیره در ایران و مقارن با ظهور عهد سلطنت پهلوی است.
زیرا همین که امنیت در مملکت قائم و مالیات ایران به واسطه ... هیات مستشاران و خزینهداران آمریکایی منظم شد و از طرف دیگر محصول نفت جنوب ایران روزافزون بالا رفت و از این ممر یک منفعت آسمانی به صندوق مالیه راه باز کرد و همچنین انحصار قند و چای و تدارک ساختن راهآهن پول فراوانی زیر دست دولت جمع نمود. در این میانه بانک شاهنشاهی از راه تحویلداری قسمتی از این پولها و از طریق معاملات صرافی فلز شروع کرد به قدری لفت و لیس کردن و هر ساله از هر جهت مبلغی عایدش گردید. مثلا در گرفتن تنخواه امانتی از دولت و ملت به پول نقره و آنها را در لندن به طلا نگاه داشتن و بعد در وقت تنزل نقره به ایران برگردانیدن و بدین شکل گوش یا گوشه از این سفره بریدن و همین طور... اگر فرصت و عقلش را میداشتند بالاتر هم میکردند کرد و کشته عاقلانه و استادی خود را دروید؟ چنانچه این بانک را امروز صاحب چهار شاهی اندوخته میبینیم.
لیکن نباید فراموش کرد که این بانک یک شرکت عمومی بیش نیست و ابدا کاری و ربطی با دولت انگلیس ندارد. راستی راستی یک بانک ششصد و پنجاه هزار پوند سرمایهای در قطار این همه بانکهای معظم دنیا داخل چه جمع و خرج مهمی است! ایرانیان یک وقت به قدری ضعف بصر داشتند که هر کلاه سبدی را در کوچه میدیدند راه میرود، ولو خاچیک عرقکش ارمنی جلفای خودمان بود به او صاحب صاحب خطاب میکردند و او هم این سادهلوحی را که از مردم میدید آقا میشد و به ... اعتنا نمیکرد بلکه کبر و تفرعن فرمانفرمای هندوستان هم به گردش نمیرسید. باری بیشتر رسوخ یک مدت طولانی و اعتبار بانک شاهنشاهی در ایران بدین توهم بوده که آن یک موسسه دولتی است و حال آنکه ارباب اطلاع همه میدانند چنین نبوده و نیست و حساب سالیانه بانک را هر کس در دست دارد میبیند حسابی است روشن و به طرز صورت حساب سایر بانکها و کمپانیهای عمومی است.
این بانک شاهنشاهی با همه این پیشرفتهای اخیره دیده میشود با ششصد و پنجاه هزار پوند سرمایه بعد از چهل سال که در طول تمام این مدت سالیانه بیش از درصدی پنج روی هم رفته منافع به سهمداران نرسانیده است، حالا فقط ششصد و ده هزار پوند سرمایه احتیاط از فاضل دخل این سنوات به هم بسته و شاید به هر جهت بگوییم به قدر دویست هزار پوند هم املاک به هم بسته و هشتاد الی نود هزار پوند هم نیز اثاثیه دارد که اینها جزو دارایی غیرمرئی بانک به شمار میآید و منحیثالمجموع این دو سه قلم به نهصد هزار پوند میرسد که به حساب دخل یکصد و پنجاه درصد از روی تخمین بیشتر نمیشود.
پس، از آنهایی که عادت به اسائه قلم و اطاله بیان کردهاند یا تعصب بیمعنی چهار ... را گرفته میپرسیم: آقایان تعصب خشک را کنار گذارده، انصافا بگویید بشنویم اگر یکی از شما چهل سال پیش یک بچه تاجری بود که هزار تومان سرمایه داشت امروز که عمرش از پنجاه به بالا است و از نان پشت شیشه پنیر مالیدن یا قناعت کاری بدین مرحله زندگانی رسیده، حالا که او را صاحب دو هزار پانصد تومان از حیث سرمایه و سود میبینید واقعا تصور میکنید او خیلی رشادت کرده است؟ یا این که کسی حق دارد او را مخاطب کرده و به عبارات ملامت و تهمتآمیز بگوید: فلانی من تو را خوب میشناسم و از کارهات واقفام که چطور یک عمری مردم را چاپیده تا این که صاحب چنین ثروت هنگفتی شدهای؟ هموطنان عزیز، باید نظر را باز کرد، از بدگویی و لجاجت با مردم خودی یا اجنبی و نظرتنگی ما هرگز چیزی نمیشویم. ما که خودی مساز بوده و تا چهار روز پیش در داخله وطن که هیچ، در خارجه اگر گاهی سری توی سرها بیرون میآوریم به جد و جهد و لیاقت شخصی بوده، افتخار و شرافت ملی نداشتهایم، چرا امروز که پس از قرنها آنچه را که آرزوی صرف بود حالا در دست خود میبینیم، از قدرناشناسی و سستروشی و ندانمکاری میخواهیم از کف بدهیم؟
بالجمله بدان ترتیبی که به شرح رفته تشکیل بانک ملی ایران و تحصیل اختیار اشاعه نوت و تثبیت پول ایران به واحد طلا و سکه تازه در میزان پنجاه قران و بیست و پنج قران از روی معیار طلای استرلینگ از مهمات اولیه و از واجبات حتمی و فوری است. ما در اینجا صحبت از اصول کردهایم.
فروعات بیشماری در این قبیل تدارکات است که همه به وقت خود در تحت مذاکره و تطبیق و تنظیم خواهد آمد و زیاده بر این نویسنده را فرصت تشریح در دست نیست. همین قدر میگویم مملکت ایران احتیاجش به یک چنین باک و تثبیت قران به طلا نه به اندازهای است که بتوان در این اوراق گنجانید، لذا بر هر ایرانی وطندوست واجب است که در کمک به دولت و در معنی به ملت خودداری ننماید و مرا اعتقاد قوی در این است که هر گاه دولت ایران جدا شروع به کار نماید و تامین کافی به ملت بدهد هموطنان من یک دل و یک جهت داوطلب این مقصود خواهند بود و هنوز برای کار کردن در دست ما وقت مغتنمی است.
ارسال نظر