اصلاح نرخ ارز و پول ملی در دوران رضاخان- ۷
درس یک تاجر برای تیمور تاش
بازرگانان ایرانی که از طرف تیمورتاش برای نظردهی درباره اصلاح پول ایران در برابر ارزهای خارجی انتخاب شده بودند، تجربه کافی و دانش خوبی در این زمینه داشتهاند.
عکس:بازار کرمان قدیم
بازرگانان ایرانی که از طرف تیمورتاش برای نظردهی درباره اصلاح پول ایران در برابر ارزهای خارجی انتخاب شده بودند، تجربه کافی و دانش خوبی در این زمینه داشتهاند. یکی از بازرگانان ایرانی برای تفهیم موضوع مهم مورد علاقه دولتمردان ایرانی برای اصلاح نرخ پول ایران به ارزهای معتبر، شرح مبسوطی از تجارت ملل در تاریخ قدیم و تحولات سیاسی در انگلستان و نقش پارلمان در تغییر پشتوانه پول در انگلستان، فرانسه و آمریکا را تبیین کرده است که میخوانید. مطالب این نوشته از کتاب «ارز و انحصار تجارت خارجی در دوره رضاشاه» از انتشارات معاونت خدمات مدیریت اطلاعرسانی دفتر رییسجمهور اخذ شده است.
این سیم درخشنده- اعنی پول نقره- یک نیمه قرن میگذرد که پی در پی دچار بحران و از طلعت خود کاسته تا در این ایام که در ظلمتگاه اقتصادی گرفتار شده است. تاریخ چند قرن گذشته پستی و بلندیهای زیادی در روزگار این فلز یادداشت کرده. صدها سال وجودش در بساط هر اقلیم باعث عیش و عشرتها، فلاکت و هلاکتها شده، ستمها روا داشته، احسانها نموده، صیانت و حمایت از دوستان دیده و گاهی مخصوصا در مجامع بینالمللی اروپا بعد از اواسط قرن نوزدهم به اقتضای سیاست ظالمانه روز سعایتها و ملامتها از دشمنانش شنیده است. اما بالاخره امروز چرخ اقتصادیات دنیا برخلافش میگردد و کارش زار و پریشان است. محبوب عالم به واسطه صلحها و جنگها، آقا و مولا، بل حرف حق امروز طلای احمر است و هر کس با زمانه همراه است باید این مطلوب را به دست آورده و با چنین شاهد محفل خویش را منور سازد.
در ادوار قدیم و در عهد قیاصر روم که هنوز تجارت تعویض و تبدیل اجناس و همچنین بیع و شرای زنگیان رواجی داشته بیشتر آنچه نقره در آن قسمت خاک مغرب زمین به زیر سکه میرفته و در دست مردم یا در خزانه دولت موجود بوده اغلب به جای سرمایه احتیاط مملکت از آن نگاهداری میشده و عمده برای پرداخت به سوداگران هند و ممالک ماورای هندوستان و اهالی آسیای وسطی به عوض ابریشم و ادویهجات و سایر مواد خام ابتیاعی از آنها میبوده است. زیرا در حالی که به ملل همجوار روسیها شرابهای انگور و روغنهای زیتون و سراجیها و پشمینهجات و کارهای صنعت دستی حتی غلام به عنوان مبادله اجناس داده میشده، ملل آسیایی را فقط به سیمای سیم و مسکوکات درخشنده در معاملات میتوانستهاند راضی و خشنود کنند. چنان که هنوز هم میبینیم با این شکست فاحش در بازار حسن این فلز معدنی که امروز در حکم مالالتجاره بیش نمیباشد در یک مملکت عظیمی مثل چین که دارای هزار کرور جمعیت است تا همین نزدیکها کسی از عشق و علاقه بدان دست بردار نبوده است. اما در بازار چین هم اکنون از حسن این یوسف دارد به شدت میکاهد.
مجملی نیز از واقعات تاریخی نقره به قراری است که ذیلا نوشته میشود:
عوارض اقتصادی نقره آنچه در طی پنج قرن و ربع یادداشت شده و میتوان در آنها مرور کرد به قدری طولانی است که چندین جلد کتاب را در خور دارد ولی چون ما را منظور غیر از آگاهی بعضی حقایق برجسته در این موضوع چیز دیگر نیست کاری به شرح و بسط تاریخی نداریم و از آنها حتیالامکان صرفنظر میشود. آنچه محقق است این است که از اوایل قرن پانزدهم تا اواخر قرن هیجدهم، یعنی در ظرف چهارصد سال، حاصل نقره و طلا از معادن دنیا چندان از حد اعتدال خارج نبوده و چون ملل اروپایی بالنسبه به امروز چندان صاحب حرفه و صنعتی نبودهاند پول طلا و نقره آنقدرها ضرورت اقتصادی نداشته لذا در تمام این مدت مدید در هر مملکتی یک ترتیب ذوفلزی ثابت و نیمهثابت که عبارت از رواجی مسکوکات زر و سیم با هم در قیمت معین بوده باشد وجود داشته مگر وقتی که جنگ و لشکرکشی پیش میآمده قهرا میزان تبدیل مغشوش میگردیده است. اما باز نه چندان، زیرا یکی اینکه اصول جنگجویی در آن ازمنه را نمیتوان با این عهد مقایسه نمود و دیگر چنان که گفتیم استخراج نقره و طلا خوب که دقت میشود دیده میشود پری از میزان اعتدال بیرون نبوده است. از اینها گذشته وسایل کار از قبیل تخصص معدنشناسی، ماشینآلات و غیره حتی اجیر کردن عمله برای حفر معادن به هیچ وجه سهولت این ایام را نداشته است.
هر چه هست تا وقتی که قاعده ذوفلزی که بعدها در تحت اتحاد بینالمللی آمده در میان نبوده، هر دولت گلیم خود را در تنظیم سکه رایج در مملکت به شکلی از آب بیرون میکشیده است. چنانچه از روی استاتیستیک هم که سنجیده میشود شاهد این معنی به خوبی به دست میآید. مثلا در تمام طول قرن پانزدهم دیده میشود قیمت نقره تقریبا در حدود یازده قسمت به یک قسمت طلا (۱۱:۱) بوده است. یک نیمه قرن بعدتر باز ملاحظه میکنیم محصول نقره رو به ازدیاد و طلا بالنسبه از معادن کمتر به دست آمده و چون شاید ضمنا حوایج ملی هم برای زر بیش از سیم بوده از این جهت سیزده قسمت نقره تخمینا به یک قسمت طلا (۱۳:۱) در این وقت تبدیل میگردیده و قس علی هذا. امورات مالیه هر مملکتی به نهجی پیش میرفته تا اواخر قرن هفدهم که از اثر انقلابات و لشکرکشی و جنگهای پی در پی ثروت اروپا به هبا و هدر رفته و تا چندی نه تنها رشته تنظیمات مدنی از هم گسیخته گردیده، اساس مالیه نیز در هم ریخته و همه جا آشوب حکمفرما بوده است.
در اوایل قرن هیجدهم همین که اغتشاشهای مالیه در اروپا کمکم رو به اصلاح میگذارد، مساله انتظام پول سکه غالبا مطرح مذاکرات واقع گردیده و تا به حدی اهمیت بینالمللی کسب مینماید. از طرفی دولت فرانسه تاسی به آمریکا جسته جدا قاعده ذوفلزی را در مملکت خود تقویت کرده میزان مبادله را در پانزده و نیم قسمت نقره به یک قسمت طلا (۱: ۵/۱۵) قانونی مینماید و بدین موجب غیر از سهولت جریان سکه دوگانه طلا و نقره از روی میزان تعویض معین در داخله مملکت قانون چنین حق به مردم میدهد که هر کس یک کیلوگرام نقره به ضرابخانه ببرد. فورا دویست و بیست و دو فرانک و کسری سکه طلا و نقره را به عوض دریافت میکند و به همچنین یک کیلوگرام طلا اگر میبرد، در مبادله، سههزار و چهارصد و چهل و چهار فرانک طلا و نقره مسکوک ماخوذ میدارد و این قاعده به تفاوت جزئی زیر و بالا تا هفتاد سال در مملکت جاری بوده است. از طرف دیگر انگلستان به رغم سایر دول اروپا عموما و فرانس خصوصا و نیز به سبب زودتر از سایرین پیشبینی کردن فراوانی نقره در آینده و مخاطره تنزل قیمت آن را در بازار دنیا احتمال دادن، در سال ۱۸۱۶ پول واحد مملکت را به موجب دستور پارلمان طلا مینماید. اما این اقدام انگلستان رواج قاعده ذوفلزی اروپا و آمریکا را شکستی نمیتواند بدهد، زیرا نقره در دست حامیان قوی ایستادگی میکند و غیر از اروپا و آمریکا در ممالک شرقیه نیز چنانکه میدانید قرنها جریان نقره بیحد و بیحساب بوده چنانچه الان هم هست. حتی خود انگلستان با روابط و علاقهمندی زیادی که در مشرق زمین برای خود ایجاد کرده، دست از دامان نقره کوتاه نمیکرده است و از این رو تا نیمه قرن هیجدهم قاعده ذوفلزی فرانس بدون هیچ سکته جاری و پیش میرود. اما در این وقت، اعنی در سال ۱۸۴۸، کشف و استخراج طلای وافر از معادن کالیفورنی و اوسترالی دولت فرانسه را مشوش ساخته و مهمات مملکتی آن را وادار میکند که در صدد تحلیل طلا برآمده و به تدریج در ظرف دوازده سال بالغ بر دومیلیارد و نیم فرانک از نقره موجوده خود را به ممالک شرقیه فروخته و در عوض در حدود همین مبلغ و بیشتر طلا خریده ذخیره نماید، ولی در عین حال قانون ذوفلزی در فرانس حتیالمقدور محافظت گردیده و از آن به هر جهت نگاهداری میشود.
ارسال نظر