تاریخ کشاورزی -از رعیت به کشاورز-بخش آخر
خیرآبادیها، اونو را کد خدا کردند
نوشته حاضر را علی فردوسی از تجربه استاد موریو اونو پژوهشگر ژاپنی به رشته تحریر درآورده است.
عکس:کشاورزان در ایام فراغت
نوشته حاضر را علی فردوسی از تجربه استاد موریو اونو پژوهشگر ژاپنی به رشته تحریر درآورده است. ترکیب اقتصادی جامعه- مثل زمینداری کشاورزی و شبکه آبیاری و تولید کشاورزی و مدیریت کشت و کار و نظام خویشاوندی و خانواده و غیره- را در خیر آباد بررسی کردم و کوشیدم که نتیجه آن را تجزیه و تحلیل کنم تا بتوانم اجتماع ده را به طور عینی بفهمم. بیشتر وقتم را در خیرآباد بر سر این کار صرف کردم.
بنابراین در خوانش خیرآباد نامه باید پیوسته این نکته را در نظر داشت که روایتی که به ظاهر روان و قصه گون مینماید حامل یک بار سنگین پژوهشی حساب شده است. یادداشتهای میدانی او، توشههای بیست و پنج سال تلاش، چنان حجیم است که تنها امید اونو به نشرشان تنظیم و نگهداری شان دریک پایگاه کامپیوتری بود، اما مرگ مجالش نداد. تصمیم به نهفتن این زیرساخت پژوهشی کاری است حساب شده که اونو بر پایه ملاحظات دانایی شناختی و روش شناختی انجام داده است. به اعتقاد او حاصل کار میدانی را «میتوان باعلوم اجتماعی جمعبندی کرد، اما باآنها نمیتوان زندگی پویای کشاورزان خیرآباد را درک کرد. بساکه محتوای چنین گزارشی معرفدهی که خالی از مردم است بشود.» بنابر این، آن چه اونو را به گزینش شیوه روایت غیرمتعارفی رهنمون میشود ضرورت نمایش پویایی تاریخی روستا است. این کار نیز از راه احترام به انسانیت و عاملیت تقلیلناپذیر کشاورزان و جلوگیری از تنزل این عاملیت به مقوله روندها و فرآیندهای به ظاهر ابژکتیوی که تاریخ روستا را میآفرینند، انجام شدنی است. به بیان دیگر، از دید اونو، شیوه پوزیتیویستی روایت در علوم اجتماعی به نوعی خطای جابهجایی عاملیت
(fallacy of misplaced subjectivity) میشود: به جای توجه پیوسته به این که آدمها روندها را به پیش میرانند، دچار این توهم میشویم که روندها آدمها را هدایت میکنند. عزم اونو برای بازآفرینی انسانگرایانه خیرآباد است که جدولها و نمودارها و معادلهها را به پشت صحنه میراند.
فکر میکنم که برای تحقیق در احوال روستاها دو روش هست: یکی مشاهده و دیگری مشارکت. رابطه شخصی تاثیری در امر مشاهده و اندازهگیری دادهها و یافتههای کشاورزی و محصول و شبکه آبیاری ندارد. این کار مشاهده است، اما برای آگاهی یافتن درباره روابط شخصی در جامعه روستایی روش ارتباط داشتن با فرد فرد کشاورزان و با جامعه روستایی، بایسته است. خلاصه این که ناگزیر باید وارد جامعه روستایی شد. این کار همان مشارکت است. حقیقت این است که مشارکت از پژوهشگر بر میآید، اما او در نهایت نمیتواند کشاورز بشود.
این تاکید بر فردانیت روستاییان-که تا مرحله گزارش ادامه مییابد- به پژوهشگر اجازه میدهد تا انسانیت ویژه یکایک آنان را ثبت کند و نگذارد که در تلاشش برای شناختن ده به عنوان یک کلیت، روستاییان به اعضایی فاقد عاملیت، کاسته شوند. در این روش روستاییان «چهره» انسانی خود را از دست نمیدهند. از یاد نبریم که تاریخ نگاران معمولا از همین روش برای گزارش زندگانی و دستاوردهای نخبگان و قهرمانان تاریخی بهره میجویند. به گفته اونو، از راه «حشر و نشر» با روستاییان است که آنان «خودشان را کم کم نشان دادند و درونشان را، روشن و بیپرده، به من نمودند. باچهره کشاورزان-که گویای طرز زندگانی شان است- روبهرو و مجذوب آن شدم.»
در این فرآیند، خیرآباد به یک جامعه روستایی چیزگون شده کاهش نمییابد. خیرآبادی که ما نیز لذت آشناییاش را حس میکنیم، چیزی نیست هگلی، صاحب روحی ابدی که مدام سرگرم تحقق جوهر سرمدی روستایی باشد. خیرآبادی که با قرائت خیرآباد نامه در برابر ما متجلی میشود بیش از آن که چیزگون باشد یک ماجرای دنباله دار است- صورت دادوستد میان افرادی که سخت در تلاش بقا و بر سر اقتدار و ثروت با هم بیرحمانه چشم و هم چشمی میکنند، میستیزند، متحد میشوند، قهر و آشتی میکنند و با دنیای بیرون کلنجار میروند. در این میان، حفظ بیطرفی در جار و جنجالها، دستهبندیها و جدال و ستیزهای کمابیش بیوقفه ده، در حین معاشرت و آمیزش نزدیک و شخصی با روستاییان کاری است بسیار دشوار. در جامعه روستایی برکنار ماندن کار سادهای نیست. پژوهنده باید چابکی پروانهای را داشته باشد که پیرامون شعله میگردد و بال بر لهیب بیحساب و کتاب آن میساید بیآن که طعمه حریق شود و بال و پر بسوزاند. اما به نظر نمیرسد که راه بهتری برای شناخت روستاییان به عنوان عاملان زندگی خود و نه پیروان بیاراده نیروهای اقتصادی یا فرهنگ روستایی، وجود داشته باشد. از شواهد موید لقب اونو به عنوان یک پژوهشگر بزرگ ژاپنی این است که او پس از بیست و پنج سال پژوهش در خیرآباد مرتکب هیچ یک از دو خطای کشیده شدن به دستهبندیهای ده، از سویی و بیتفاوتی به سرگذشت روستاییان و روستا، از سوی دیگر، نشد. از همین رو توانست آن چنان محبت و احترامی در میان خیرآبادیها پیدا کند که اهالی خیرآباد او را کدخدای روستای خود بنامند.
منبع:www.aryassc.com
ارسال نظر