تاریخ کشاورزی -از رعیت به کشاورز-۶
«زرنگ» بازی روستاییان خیرآباد
مشغلامرضا، کدخدای بصیر خیرآباد، این بار دیر متوجه چرخش اوضاع شد. زودتر از آن که بتواند خود را جلایی دهد کار از کار گذشت؛ و دیگرانی چون سیدعلینقی مشتعلی میرزا - راننده کامیون و کارگر یک شرکت لاستیکسازی ژاپنی بریجستون در حومه شیراز- که جوانتر و چابکتر بودند ابتکار عمل را در دستگرفته بودند.
عکس:نمایی از روستاهای ایران
مشغلامرضا، کدخدای بصیر خیرآباد، این بار دیر متوجه چرخش اوضاع شد. زودتر از آن که بتواند خود را جلایی دهد کار از کار گذشت؛ و دیگرانی چون سیدعلینقی مشتعلی میرزا - راننده کامیون و کارگر یک شرکت لاستیکسازی ژاپنی بریجستون در حومه شیراز- که جوانتر و چابکتر بودند ابتکار عمل را در دستگرفته بودند. اما، چند ماهی از انقلاب نگذشته بود که تکبر و بدرفتاری سید علینقی با سایر خیرآبادیها و نه دزدی و تقلبهای مفتضحش، به سقوط حکمرانیاش میانجامد. در دور انتخابات بعدی شورا خیرآبادیها علیرضای جوان، فاقد هرگونه پیشینه سیاسی را به ریاست شورای اسلامی ده بر میگزینند. به گفته اونو این گام بلندی است برای علیرضای بیزمین که همت ریاست دارد و میخواهد پا جای مشغلامرضا بگذارد. «اگر گفتید چرا برای ریاست شورا داوطلب شدم؟» علیرضا به اونو پُز میدهد، «چون میخواستم در مدتی که خانه میسازم مصالح ساختمانی از شورا بگیرم.» کوچکترین اشارهای به هیچ عقیده و ایمانی در این اعتراف علیرضا نیست.
در تلفیق بهینه عوامل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای شناخت رفتار اهالی خیرآباد، به ویژه در پیگیری رگه منفعتطلبی در کنه رفتارهای به ظاهر عقیدتی، کاوشگری اونو بهترین درمان است برای بیماری حاد عقیدهگرایی در تحقیقات ایرانی که پس از انقلاب اسلامی دامنگیر ایرانشناسی معاصر شده است. تاکید بر اعتقادات و دین و مذهب مردم و نادیده انگاشتن نقش منافع اقتصادی و سیاسی، برای مثال در شناخت دشواریهای تجدد در ایران، البته کفاره گناه اقتصادگرایی بدویای است که پیش از انقلاب اسلامی بر تعقل اجتماعی در ایران حاکم بود. اونو نشان میدهد که نوعی فرصت طلبی اقتصادی، بیآنکه به جریانی طبقاتی منجر شود، در پس و پشت نمایشها در خیرآباد جاری است.
بهرغم تهمتهای خودبینانه جامعهشناسان شهرگرا (تکبر شهرمداری در ایران سابقهای دراز دارد)، وجه مشخصه روستاییان خیرآباد نه نوعی جُبن و محافظهکاری بومی است و نه نوعی واپسگرای دهاتی. صفت بارز آنان همان فضیلت دیرینه ایرانی است به نام «زرنگی» که به هیچ روی در انحصار شهرنشینان نیست.
با توجه به معاشرت دوستانهام با مردم و کشاورزان خیرآباد، بارها از من میپرسند که آنها بر روی هم چگونه مردمی هستند. به این پرسش سادهانگارانه، اما مشکل، همیشه چنین پاسخ میدهم که آنها مردمی دلیر و خودآگاه هستند. من به ایرانیانی که خود یا کشورشان را بسیار خوار میکنند زیاد بر میخورم. اما آنها در موقعیت دیگر، حتما به طور مثبت به خود نمایی بر میآیند و به کشور خود مینازند. فکر میکنم که خوار شمردنشان بیشتر بیان روی دیگر این افتخار باشد.
با همان تجربهاندکی که دارم این را خوب دریافتهام که مردم ایران به آسانی تسلیم نمیشوند و چنان که دیگران از آنها انتظار دارند رفتار نمیکنند. فکر میکنم که این طبیعت ایرانی در گذر تاریخی دراز و به مثابه سنتی دیرینه بار آمده است. این طبیعت در کشاورزان روستای خیرآباد هم هست. کشاورزان خیرآباد که دیر زمانی زیر بار قدرت و فشار مالک یا دولتی-که از دور و بیرون آنها را در قبضه داشت- بودند و چارهای جز تحمل نداشتند، حالت مقاومت خود در برابر این قدرت را به من نشان دادند. سختی پیش روی آنها فقط قدرت حاکم نیست. آنها همچنین به من نشان دادند که در پیشبُرد کار کشاورزی چگونه با اقلیمی ناسازگار-یعنی آب و هوای خشکی که در آن تفاوت میان سرما وگرما زیاد است و خاک شور چسبنده- روبهرو میشوند. این شیوه زندگی کشاورزان را جز با وصف زرنگ (shitataka) با چه کلمه دیگری میتوانم بیان کنم؟ در این بیست و پنج سال من بهاندازه کافی شاهد خودآگاهی و زرنگی کشاورزان خیرآباد بودهام.
معاشرت به مثابه شیوه پژوهش میدانی
اولین خاطرهام از اونو به اوائل دهه هفتاد میلادی (پنجاه خورشیدی) بر میگردد و حکایتی که دکتر امیر اسماعیل عجمی، استاد جامعهشناسی روستایی ما در دانشگاه شیراز، راجع به اونو در کلاس به میان آورد. او میگفت که استاد اونو پیراهنهای هم شکل و هم رنگی میخرید و میپوشید تا توجه روستاییان را به لباس خود جلب نکند و حسادت آنان را برنیانگیزد. بدون آن که منکر هشیاری، تیزهوشی و فرصتشناسی اونو در کار میدانی شویم، لازم است به یاد نگه داریم که اونو در تدارک و تمهید کار تحقیق بسیار دقیق، روشمند بود. دانستن این نکته ضروری است زیرا نحوه گزارش در خیرآباد نامه به گونهای است که کار تحقیق برای خواننده ناآشنا کاری بینظم و روش، لحظهای و «طبیعی» جلوه میکند. یک نمونه از جدولها، نمودارها و فرمولهای آماری که در کتابهای رایج علوم اجتماعی دیده میشوند و معرف بخشی از تفاخر عالمانه این گونه آثارند، در خیرآباد نامه دیده نمیشوند. خواندن خیرآباد نامه این توهم نادرست را به خواننده میدهد که حقیقت خیرآباد بیهیچ سختکوشی و تدارک دقیقی، بدون بهره جویی منظم و منضبط از روشهای پژوهش میدانی، خود را بر او باز نموده است. در واقع اما روستایی که به این سهولت و سادگی در خیرآباد نامه جلوه میکند ثمره تلاشی پیگیر و پیچیده در کار پژوهش میدانی است.
ارسال نظر