تاریخ کشاورزی -از رعیت به کشاورز-۳
اصلاحات ارضی و مش غلامرضا
آنچه میخوانید ادامه تحلیل اونو از رویدادهای پساز اصلاحات ارضی در ایران است.
عکس:محدودیت آبیاری در روستاها
آنچه میخوانید ادامه تحلیل اونو از رویدادهای پساز اصلاحات ارضی در ایران است.
در این دست به دست شدن قدرت، بازی مشغلامرضا چنان چشمگیر بود که وقتی سرانجام اصلاحات ارضی در خیرآباد به اجرا درآمد، نه تنها او صاحب زمین شد، بلکه کشاورزان تازه آزاد شده او را به عنوان کدخدای جدید خود برگزیدند. از آن مهم تر، روستاییان بریانک، ده مجاور نیز به خیرآبادیها پیوستند و مشغلامرضا را کدخدای خود کردند. به گفته تازه کشاورز شدهای به نام حاجی، یکی از وردستان مطیع مشغلامرضا، «با اصلاحات ارضی مالک تازهای [در قواره مشغلامرضا] پیدا شده» بود.
مرحله اول اصلاحات ارضی دهقانان خیرآباد را از قید تسلط مجد رضوی رهانیده بود، اما نظامگردش سالانه زمین که از جمله قیود عصر ارباب رعیتی تلقی میشد، همچنان برجای مانده بود. نظام جمعی آبیاری نیز که از جمله ملحقات نظام سهم بری بود، موجب ناکامی و آزردگی کشاورزان میشد. اونو که ابقای «ترتیبگردش سالانه زمین را میان کشاورزان [به همان وضعی] که در دوره قبلی بود» شگفت آور مییابد، مینویسد:
بیشتر که دقیق شدم دیدم که اصول تعاونی و اشتراک سهامی زراعی کشاورزها را سخت محدود کرده است. ترتیب تعاونی فقط شاملگردش هر ساله زمین نیست. در خیرآباد که کمبود آب کشاورزی دارد، آب موجود در اختیار تعاونی است و کشاورزان با هم از آن استفاده میکنند و سهمبندی و نوبت سختی هم گذاشتهاند. نوبت آب هر هفته یا ده روز یک بار به هر کشاورز میافتد. اگر زارعی در روزی که نوبت آب دارد نتواند کشتزارش را آبیاری کند، کاشتهاش از رشد میماند یا خشک میشود. سهیم بودن در آب، آزادی عمل کشاورزها را محدود میکند. ترتیب تعاونی، کشاورزها را در قید و فشار میگذاشت.
عباسقلی، یکی از کشاورزان اراضی کُله خانی و یکی از ۴۶ سهم بر اصلی است که پیش از پایان پژوهش اونو گذار از زراعت سنتی به کشاورزی مدرن را با موفقیت طی کرده. روزی، در همان اولین دیدار اونو از خیرآباد در سال ۱۹۶۴، عباسقلی از هم ولایتیهایش چنین گله میکند: «در کشتزارم شلغم کاشته بودم، اما وقتی شلغمها داشت میرسید، یکی از کشاورزان کله خانی آمد و شلغمها را از خاک بیرون کشید.» هویت شلغم درآر معلوم نبود، اما هر که بود انگیزه روشنی داشت. در نظامگردش سالانه زمین، معلوم نیست که زمینی کهامسال عباسقلی در آن کشت میکند، سال بعد مزرعه چه کسی شود. بنابراین همه کشاورزان همواره نگران نحوه بهره برداری از زمیناند. محصول پراشتهایی مانند شلغم، رمق زمین را میکشد و باروری آن را برای دور بعد کم میکند و بنابراین بالقوه به ضرر هرکسی است که مزرعه عباسقلی پس از وی نصیب او میشود.«اگر آزاد شدهایم،» عباسقلی مینالد، «باید که اختیار داشته باشیم که هرچیز که میخواهیم در کشتزار خودمان بکاریم.»
عباسقلی تنها کسی نبود که مینالید. آن چه صاحبنظران کشاورزی در پایتخت روح تعاونی کشاورزی ایران میدیدند برای کشاورزان خیرآباد چیزی نبود جز ادامه توجیه ناپذیر نظام ارباب رعیتی.
همه کشاورزان خیرآباد از مقررات تعاونی و آبیاری نوبتی که کار و زندگی آنها را محدود میکرد، مینالیدند و میخواستند زمین خودشان را آزادانه زراعت کنند و بتوانند هر وقت که بخواهند آب بدهند. یادم است که آنها در این بیستوپنج ساله همیشه و به اصرار این را میخواستند. سرانجام هم شرکت تعاونی را از میان برداشتند و زمین خودشان را برای همیشه ثابت کردند. آنها در زمین خودشان، بلافاصله مرغداری ساختند و چاه آب زدند و تلمبه کار گذاشتند.
قدرت مشغلامرضا که توانسته بود با یک بازی ماهرانه و مردم پسند سیاسی شر ارباب را از سر خیرآبادیها کم کند و در ترتیبی جدید و با استقلالی بیشتر همچنان بر سر کار کدخدایی بماند، بهرغم عزم و زیرکی او نمیتوانست پایدار باشد. حالا که ارباب رفته بود، تمام نهادهایی که آن نظام را سرپا نگاه میداشتند علت وجودی خود را از دست داده بودند. این نکتهای بود که مشتعلی میرزای اندیشمند میفهمید، اما حاجی چاکرصفت نمیتوانست بفهمد. قدرت کدخدایی مشغلامرضا به تدریج و هربار با جدال و دل آزردگی افزاینده کشاورزان، تحلیل میرفت. در ابتدا وی، همانند دوره مالکی، از هر کشاورزی ده درصد محصولش را به عنوان حق کدخدایی میگرفت. با اعتراض کشاورزان و بهرغم مبارزه مشغلامرضا، حق کدخدا ابتدا به هشت و سپس به شش درصد محصول کاهش داده شد. پس از انقلاب اسلامی هم، نخست بریانک، بعد خیرآباد و سرانجام کشاورزان اراضی کُله خانی از دادن حق کدخدایی بالکل سرپیچیدند. مشغلامرضا را هم ابتدا از این مقام خلع کردند، سپس مقام را هم یکسره برانداختند. عاقبت هم حادثهای پیش آمد و انبوهی از کشاورزان مشغلامرضا را به باد مشت و لگدگرفتند. به گفته اونو، بنیه اقتصادی و سیاسی کشاورزان تعالیگرفته بود و دیگر نیازی به «هدایت و کارگردانی کدخدا» نداشتند.
ارسال نظر