ورود به مرحله قضایی

عکس: «ریچ آرمیتاژ» معاون وزیر دفاع ریگان

در روزهای گذشته ۲ قسمت از «تحقیقات ایران کنترا» که خاطرات دوان.آرکلایج‌ جاسوس کارکشته سازمان سیا است از کتاب «جاسوسی برای تمام فصول» و با ترجمه اسدالله امرایی در این ستون منتشر شد. نویسنده این مطلب در قسمتی دیگر از خاطرات خود به روند بررسی این پرونده سیاسی در کنگره آمریکا پرداخته است که به دلیل برخی تغییرات داخلی در سیستم سیاسی آمریکا این پرونده وارد مرحله قضایی می‌شود.

یک روز بعد از اقاریر کیسی، ماموران دفتر دادستانی به دفاتر شورای امنیت سرازیر شدند. آنها یادداشتی بدون تاریخ از اولیورنورث پیدا کردند که به رییس‌جمهور نوشته بود. در یادداشت به روشنی قید شده بود که سود حاصل از فروش اسلحه به ایران را برای تدارکات کنتراها تخصیص داده است.ریگان در سه‌شنبه ۲۵ نوامبر در کنفرانس مطبوعاتی استعفای جان پویند کستر را اعلام کرد و گفت؛ اولی نورث اخراج شده است. قاضی ادمیس علنا موضوع انتقال پول حاصل از فروش اسلحه به ایران را به نفع کنتراها به زبان آورد.

مطبوعات به وجد آمدند و تحقیقات ایران - کنترا به مساله عمده واشنگتن بدل شد.میس پذیرفت که دادستان مستقلی را مامور رسیدگی کند. کاخ سفید بازجویی و استفسار از شورای امنیت ملی را خود به عهده گرفت. در عمارت مجلس باز هم کیسی را خواستند. باز هم در سازمان جلسات هماهنگی تشکیل شد.در هشت دسامبر کمیته تخصیص دفاعی مجلس و در دسامبر کمیته روابط خارجی مجلس و در یازدهم دسامبر مجددا کمیته منتخب اطلاعات مجلس تشکیل جلسه داد.

روز شانزدهم کیسی باید در مقابل مجلس سنا حاضر می‌شد، اما به آنجا نرسید. در پانزدهم دسامبر بیل کیسی در دفتر کار خود دچار حمله شد و او را به بیمارستان دانشگاه جورج تاون بردند. کسی به وخامت اوضاع او پی نبرد.

سکته کیسی نتیجه تومور مغزی سریع‌الرشدی بود که قسمت چپ مغز او را گرفته بود. جراحان مغز و اعصاب غده را درآوردند و تا جایی که می‌توانستند رگ و ریشه‌های آن را از بین بردند. در ۱۸ دسامبر با اشعه آنچه را باقی مانده بود، نابود کردند.درست زمانی که کله کیسی را سوراخ می‌کردند، من در مقام اقرار قرار داشتم و این بار هیات تحقیق ویژه ریاست‌جمهوری معروف به کمیسیون تاور. کمیسیون ویژه بر آن بود که بداند آیا معضل ساختاری مهمی درون شورای امنیت ملی وجود دارد و مسائل امنیتی ملی در بعد اجرایی عمل می‌شود. اعضای کمیسیون از سه نفر تشکیل می‌شد که وقت هم داشتند: سناتور سابق «جان تاور»، مشاور امنیت ملی پیشین «برنت اسکو کرافت» و سناتور، وزیر خارجه و کاندیدای ناکام معاونت ریاست‌جمهوری «ادموند ماسکی».اسم آنها را گذاشته بودند «سه مرد خردمند» اما راستش بیشتر به آنها می‌آمد که بگویند «سه کله‌پوک». کمیسیون هیچ قدرت اجرایی و حکم جلب نداشت.نورث و پویندکستر از طریق و کلایشان دعوت اعضای کمیسیون را رد کردند. با این حال کمیسیون موضوع را بدون حضور دو نفر که اطلاعات دست اول و کامل داشتند، دنبال می‌کرد و بی‌پروا به تحقیقات خود ادامه می‌دادند.

وقتی من اقرار می‌کردم تاور درست روبه‌روی من نشسته بود و ماسکی و اسکو کرافت به ترتیب سمت راست او قرار داشتند. ساعت دو بعد از ظهر بود و خوب نیست بگویم تاور مست به نظر می‌رسید، سرش را بالا گرفته بود و به عکس بالای سر من خیره نگاه می‌کرد. ماسکی فقط جسمش در جلسه حاضر بود.اسکو کرافت هم چرت می‌زد و برای آنکه بتواند پابه‌پای جلسه پیش بیاید، سرش را به دست‌ها تکیه می‌داد. آنها یکی دو سوال کردند. تمام مدت رییس کمیسیون «رت داوسون» حرف می‌زد.

«ریچ آرمیتاژ» معاون وزیر دفاع بعد از من در جایگاه شهود ایستاد. بعد از اتمام اقاریر از رییس کمیسیون پرسید؛ چطور جواب داد. در پاسخ آرمیتاژ گفتند: «خوب بود. خیلی بهتر از کلاریج جواب دادی. از کلاریج نتوانستیم چیزی بیرون بکشیم.»آنها می‌خواستند از من اطلاعاتی بگیرند که نداشتم. بدون پویند کستر، بدون نورث و در غیاب کیسی اعضای کمیسیون تاور می‌خواستند این فرض را زورچپان کنند که نابغه شیطان صفت و طراح این ماجرا جایی نهفته است و طوری وانمود می‌کردند که منم. می‌خواستند مرا شخصیت پشت پرده ماجرای ایران - کنترا کنند. من چیزی را که می‌خواستند به آنها نگفتم، اما هرچه می‌دانستم گفتم.

روز بعد به درخواست دادستان کل ادمیس، «لارنس ولش» به سمت دادستان ویژه دادگاه استیناف سیار ایالات‌متحده در ناحیه کلمبیا منصوب شد. این موضوع باعث شد که مساله ایران - کنترا کلا در مسیر دیگر قرار بگیرد و خارج از حوزه سیاسی کمیسیون‌های ریاست‌جمهوری و کمیته‌های مقننه بررسی شود و در حوزه قضایی طرح شود. با آنکه تحقیقات هنوز در مرحله مقدماتی بود مطبوعات صحبت از مقدار جریمه و مدت زندان می‌کردند.