شهرداری و شهربانی پول‌های کلان به جیب می‌زدند

عکس:غلامرضا نیک‌پی شهردار تهران در زمان شاه

سوءاستفاده از مساله ترافیک تهران عجیب بود و به ویژه سپهبد مبصر، در زمانی که رییس شهربانی بود و نیک‌پی، شهردار تهران، پول‌های کلان به جیب زدند. یک مورد معاملات مبصر با حدادزاده بود که شرح می‌دهم: [محمود] حدادزاده از افرادی بود که در جلسات قمار منزل سپهبد خسروانی شرکت می‌کرد و کارخانه‌دار بود. پس از انقلاب نصرت‌الله (برادرم) می‌گفت که فوت کرده، که تصور نمی‌کنم صحیح باشد زیرا قبل از انقلاب سن زیادی نداشت و کاملا سالم و شاداب بود.

سهبد مبصر، رییس شهربانی وقت، از حدادزاده رشوه‌‌های کلان می‌گرفت و به کارخانه‌ او سفارشات کلان و بی‌مورد می‌داد. یک بار وسط خیابان‌های تهران قطعات فلزی بوقی شکل گذارد که خیابان‌ها یک‌طرفه شود، اکثر این قطعات زیر چرخ اتومبیل‌ها از بین رفت! دفعه دیگر وسط خیابان‌های وسیع شهر طارمی توری گذارد که راست و چپ خیابان‌ها یک‌طرفه شود.مبصر رشوه کلان خود را گرفت و بعد مجبور شد این‌ها را نیز جمع کند، ولی برای حدادزاده نفع زیاد داشت. حدادزاده در عین حال نمایندگی اتومبیل تویوتا و بسیاری کارهای جنبی دیگر نیز داشت و ثروت کلانی اندوخته بود. یکی از باغ‌های او که گاهی مرا دعوت می‌کرد در ضلع جنوبی کلوپ ایران (نزدیک پل باغ سفارت ترکیه در شمیران) قرار داشت و مساحت آن حدود ۵ هزار مترمربع در بر جاده شمیران بود و در آن ساختمان مجهزی با استخر و تصفیه و غیره ساخته بود. من خیلی تلاش کردم که شاهرخ (پسرم) با دختر اول یا دوم او ازدواج کند ولی شاهرخ نپذیرفت و من شدیدا از او رنجیدم.باید بگویم که معضل تهران به عنوان پایتخت محمدرضا، خود به تنهایی گویای وضع بلبشو و فساد رژیم گذشته است. در پایتخت‌های اروپایی حدود ۶۰-۵۰ سال است که محدودیت‌های سخت ایجاد شده و شهرهای پرجمعیت اروپا آنچه دارند مربوط به ۶۰-۵۰ سال قبل است. در تهران نه ۶۰-۵۰ سال قبل کسی به فکر این مسائل بود و نه در سال‌های ۱۳۵۰ که دولت پول کافی در اختیار داشت. برای مثال، در سال ۱۳۰۰ شهر لوزان سوئیس حدود ۸۰ هزار نفر جمعیت داشت که در سال ۱۳۵۰ این رقم به ۱۰۰ هزار نفر رسید و آن هم عمدتا از موالید اهالی خود شهر بود و به کمتر کسی اجازه اقامت جدید داده شد. بزرگ‌ترین شهر سوئیس، زوریخ است که یکی از بزرگ‌ترین مراکز تجاری نیز به شمار می‌رود و جمعیت آن حدود ۳۰۰ هزار نفر است. شهر پاریس بزرگ حدود ۵میلیون نفر جمعیت دارد که ۳ میلیون آن در شهر و ۲ میلیون در حومه زندگی می‌کنند. حومه را چنان با ترن و اتوبوس مجهز کرده‌اند که کمتر خودرویی از حومه به شهر وارد می‌شود و خود شهر به چنان شبکه مترو و اتوبوس مجهز است که روزانه این دو شبکه حدود ۵میلیون مسافر را جابه‌جا می‌کند. حتی شهر نیویورک با ۱۶ میلیون نفر جمعیت، به جز ۲-۳ مسیر و آن هم در ساعات خاص، دارای ترافیک سبکی است و به علت وجود نظم، ترافیک ایجاد ناراحتی نمی‌کند. بی‌نظمی و بی‌حوصلگی بلای ترافیک است که در تهران به شدت وجود دارد و در شهرهای اروپایی فرد بی‌نظم و بی‌حوصله اصلا نباید رانندگی کند.چرا تهران سال ۱۳۴۰ با ۵/۱ میلیون نفر جمعیت در سال ۱۳۵۵ دارای جمعیتی معادل ۵/۴ میلیون نفر شد؟ این پدیده را در کدام قواره جهانی می‌توان جای داد؟ باید عرض کنم که مسبب این هرج و مرج و عواقب عجیب آن سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی محمدرضا بود و بس.

متروی تهران

در زمان محمدرضا، بارها و بارها مساله متروی تهران مطرح شد و به جایی نرسید. عجیب است که شهرهای بزرگ، حتی در برخی کشورهای آسیایی، دارای متروهای خوب بودند. و پایتخت ایران، با آن همه درآمد نفتی، فاقد آن! در زمان محمدرضا، فرانسوی‌ها پروژه‌ای برای احداث متروی تهران دادند که آن را دیده و خطرناک‌ترین، بی‌ثمرترین و گران‌ترین متروی جهان تشخیص دادم. فرانسوی‌ها قرار بود این مترو را خودشان درست کنند و مدتی اداره نمایند و سپس تحویل پرسنل ایرانی دهند. ژاپنی‌ها نیز نقشه‌ای دادند و متروی هوایی را برای تهران پیشنهاد کردند. نقشه ژاپنی‌ها دو صفت بد نقشه فرانسوی‌ها را کم می‌کرد، یعنی خطرناک‌ترین و گران‌ترین نبود، ولی بی‌ثمرترین بود.

عکس: میدان توپخانه در زمان شاه