تاریخ آمریکا -آمریکای نخستین-۱۸
توسعه کشاورزی از طریق علم و صنعت
در این دوره انزجار عمومی از اتحادیهها افزایش یافت. شرکتهای عظیم کشور، طی دهه ۱۸۸۰، دستخوش انتقادات شدید اصلاحطلبانی چون هنری جورج و ادوارد بلامی گشتند. قانون ضد اتحادیه شرمن، مصوب سال ۱۸۹۰، از ادغام شرکتهای بزرگ جهت تجارت میان ایالتی ممانعت به عمل آورد و به عنوان ضابطه اجرایی این قانون، جرایم سختی را معین کرد. این قانون که در چارچوب کلیتهایی نامفهوم تدوین شده بود، بعد از به تصویب رسیدن، کار چندانی از پیش نبرد. اما ده سال بعد، پرزیدنت تئودور روزولت آن را با جدیت تمام به اجرا گذاشت.
انقلاب کشاورزی
به رغم سودآوری صنعت، شغل اصلی در کشور هنوز کشاورزی بود. انقلاب کشاورزی - موازی با انقلاب صنایع تولیدی بعد از جنگهای داخلی - موجب تحول کشت و کار از دستی به ماشینی و از معیشتی به تجاری گردید. بین سالهای ۱۸۶۰ و ۱۹۱۰، تعداد مزارع در ایالات متحده سه برابر شده، از دومیلیون به ششمیلیون افزایش یافت و زمینهای تحت کشت دو برابر شده و از ۱۶۰میلیون، به ۳۵۲میلیون هکتار بالغ گردید.
بین سالهای ۱۸۶۰ و ۱۸۹۰، تولید محصولاتی چون گندم، ذرت، و پنبه در ایالات متحده، از اعداد و ارقام قبل پیشی گرفت. در همان دوره، جمعیت کشور دو برابر شد که عمده افزایش آن در شهرها مشاهده میشد. اما کشاورز آمریکایی، آن مقدار گندم و پنبه برداشت میکرد و گاو و خوک پرورش میداد و پشم از گوسفندان میچید که نه تنها کفایت خود و خانوادههایشان را میکرد، بلکه مازادی روز افزون هم تولید مینمود.
عوامل متعددی این دستاوردهای استثنایی را موجب شدند. یکی جا به جایی به سمت غرب و گسترش آن بود و دیگری انقلاب تکنولوژیک. کشاورزان در سال ۱۸۰۰، با استفاده از داس، قادر به دروی روزی یک پنجم از یک مزرعه گندم یک هکتاری بودند. ۳۰ سال بعد از آن، با یک داس چنگکی، چهار پنجم آن را درو میکردند. در سال ۱۸۴۰، سایروس مککورمیک، با درو کردن دو تا دو و نیم هکتار زمین گندم کاری شده در روز، به وسیله ماشین درو، دستگاهی که حدود ده سال مشغول تکمیل آن بود، کاری معجزه آسا نمود. او به غرب، به دشتهای سبز شیکاگو رفت و در آن جا کارخانهای بنا کرد - تا سال ۱۸۶۰، موفق به فروش تعداد ۲۵۰,۰۰۰ دستگاه ماشین درو شده بود.
دستگاههای دیگر کشاورزی یکی پس از دیگری کامل و به کار گرفته شدند: دستگاه بافه بندی خودکار، خرمنکوب و ماشین درو و خرمنکوبی. استفاده از بذرپاشهای مکانیکی، علف چین، ماشین پوستکن و همین طور دستگاه خامهگیر، کودپاش، یونجه خشک کن، ماشین جوجه کشی و صدها دستگاه و ماشینآلات دیگر معمول شد.
در کشاورزی، اهمیت علم، کمتر از ماشینآلات نبود. در سال ۱۸۶۲، قانون موریل برای اعطای زمین به مراکز آموزشی، زمینهای دولتی را در هر ایالت، به ایجاد و تاسیس دانشکدههای کشاورزی و صنعتی اختصاص داد. این دانشکدهها هم موسسات آموزشی بودند و هم مراکز تحقیقاتی برای کشاورزی علمی. متعاقبا، کنگره هم بودجهای جهت احداث مراکز کشاورزی تجربی، در سراسر کشور در نظر گرفت و این بودجه را به طور مستقیم در اختیار گروه کشاورزی برای اهداف تحقیقاتی قرار داد. در آغاز قرن جدید، دانشمندان در سراسر ایالات متحده به کار بر روی تعداد زیادی طرحهای تحقیقاتی در زمینه کشاورزی مشغول بودند.یکی از این دانشمندان، مارک کارلتون، از سوی گروه کشاورزی به روسیه سفر کرد. او در آن جا به گندم مقاوم در برابر سرما و یخبندان دست یافته و آن را به کشور خود صادر کرد؛ این نوع گندم بیش از نیمی از محصول کنونی گندم آمریکا را شامل میشود. دانشمندی دیگر، ماریون دورست، بر وبا فائق آمد، دیگری، جورج مولر، در پیشگیری از بیماریهای دامی فعالیت داشت. یکی از محققان، ذرت کفیر سیاه را از شمال آفریقا وارد کرد؛ دیگری، از ترکستان آلفای زرد گلدار را وارد کرد. لوتر بربنک، در کالیفرنیا، انبوهی از میوه و سبزیجات جدید تولید نمود؛ در ویسکانسین، استفان ببکاک، آزمایشی برای اندازهگیری مقدار چربی در شیر ابداع کرد؛ در موسسه تاسکجی در آلاباما، دانشمند سیاه پوست، جورج واشنگتن کارور، صدها مورد مصرف برای بادام زمینی، سیب زمینی شیرین و سویا یافت.
دستاوردهای علوم کشاورزی و تکنولوژی، بر کشاورزی همه نقاط جهان، به درجات مختلف تاثیرگذار بود، در پرورش تولید محصولات، از میان بردن تولیدکنندگان کوچک و تشویق مهاجرت به سوی شهرهای صنعتی. علاوه بر این، بازارهای داخلی از طریق خطهای آهن و کشتیهای بخار به بازارهای جهانی متصل شد، بازارهایی که قیمت کالاها، در یک چشم به هم زدن، به وسیله کابلهای ماورای آتلانتیک و خطوط ارتباطی زمینی، به هم مرتبط میشدند. افت قیمت محصولات کشاورزی که برای مصرفکنندگان شهرنشین نوید خوبی بود، امرار معاش بسیاری از کشاورزان آمریکایی را در خطر انداخته، موجب نارضایتی موجی از کشاورزان گردید.
ارسال نظر