مجادله دولت و مجلس بر سر اقتصاد

عکس: عباس اسکندری روزنامه‌نگار و نماینده مجلس ملی که کابینه هژیر را استیضاح کرد

فقدان احزاب نیرومند در ایران که بتوانند در یک مقطع از زمان مجلس و دولت را در اختیار داشته باشند، از مصیبت‌های تاریخی است که پیامدهای آن مجادله همیشگی مجلس و دولت بر سر هر طرح یا لایحه است. این مجادله بعضا منطقی و عقلانی است و بعضا آنها به دلیل این رخ می‌دهد که دولت و مجلس از جناح‌های سیاسی گوناگون با منافع عادی متفاوت فعالیت موازی دارند. آنچه در روز گذشته و امروز می‌خوانید مربوط به یک دوره خاص از تاریخ ایران است که مساله دوگانگی دیدگاه‌های دولت و مجلس در اوج بوده است.

راجع به بحرین آنچه فرمودید آقای وزیر امورخارجه توضیحاتی کافی دادند و فقط خواستم عرض کنم دوسطر ایران ما نقل از یک روزنامه‌ دیگری که جایی اصلا تایید نشده آن هم راجع به بحرین است و یک مرتبه ماشاءالله بس که غلو و اغراق دارند و در بیاناتشان رسیدند به تقسیم خلیج فارس و مدام راجع به خلیج فارس صحبت کردند، کی خلیج فارس را تقسیم کرد که آن هم این دولت کوتاه آمده باشد، راجع به اصل بحرین هم خوب ایشان توضیح دادند اما راجع به مالیات از نفت آن چهارمیلیون را که می‌فرمودید بنده هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم. می‌فرمایند که ۳۱میلیون لیره ایران عایدات داشت و ۱۴میلیون لیره مالیات آن را گرفته‌اند. بنده که از این حساب چیزی نفهمیدم زیرا اگر خمسش را هم حساب کنند آنقدر نمی‌شود، حالا ۴میلیون لیره را چه جور حساب فرمودند ۱۴میلیون لیره که خمسش چهارمیلیون لیره نیست علی‌ایحال در باب این که حق ما نبایستی مشمول مالیات بردرآمد دولت انگلستان بشود و سایر حقوقی که داریم گفته‌ام به متخصصین مشاور خودمان نیز نوشته‌ام بنده در کابینه آقای حکیم‌الملک که وزیر دارایی بوده‌ایم، نوشته‌ام. ولی آقا گفت‌وگوهای دولت ایران در باب شرکت نفت منحصر به این یک مورد یا مورد دیگری که جنابعالی آن روز فرمودید نیست. موارد دیگری هم هست که اگر آقایان مقرر می‌فرمایند قبل از این که ما در مذاکراتمان به نتیجه‌ای برسیم یعنی نتیجه‌ای که به عرض مجلس شورای ملی بشود رسانید که آن را بیاویم اینجا به عرض برسانیم. نمی‌گویید پرونده‌های نفت را بیاوریم اینجا برای بنده مانعی ندارد چه در مجلس علنی و چه در جلسه خصوصی و چه در جلسه‌ای از نمایندگان کمیسیون‌ها هر جا بفرمایید بنده بیاورم. اما این مراحلی هم دارد، یعنی چیزی به ذهن یک نفر می‌رسد آن را مطرح می‌کند. اشخاص دیگر را هم دعوت می‌کنند ببینید نظر آنها چیست، یک متخصص دیگری را هم می‌خواهد، تا به حال متخصصین خارجی را هم خواسته‌ایم با آنها مذاکراتی انجام داده‌ایم نظر حقوقدان‌ها را هم پرسیده‌ایم. البته در یک قسمت خودم بودم در وزارت دارایی یک قسمت را همکاران بنده انجام داده‌اند اصولا هر کسی که در سر این کار بوده است قصوری در وظایف وطن‌پرستی‌اش نکرده، استدعا می‌کنم که آقایان بیشتر توجه بفرمایند تا بیشتر بتوانیم حق دولت را بگیریم. به این معنی که ما بیشتر و بهتر بتوانیم قدم برداریم و هم طرف‌های ما بدانند و ببینند با دولتی دارند مذاکره می‌کنند که زیرپایش محکم است. یک دولت متزلزل کاری ازش ساخته نیست هی شما هر روز استیضاح می‌کنید.

به هر حال تمام این مطالب که یکی هم جزو آن است در دستور مذاکرات قرار دارد. هفته گذشته شرکت نفت نماینده‌ای فرستاد که اکنون در تهران مشغول مذاکرات است راجع به دو مطلب از این گذشته در هفته آینده نماینده مخصوص کمپانی نفت از لندن به این جا خواهد آمد که راجع به تمام این مطالب مذاکره بکنیم. این را قول می‌دهم بنده با کمال شرافتمندی آنقدر که حق اجازه بدهد و هم مجلس شورای ملی ایران نظر داشته باشد اصرار بکنیم. نتیجه را هم به عرض آقایان برسانم، به هر حال این مطلب مطلبی نیست که بنده تنها بتوانم در باب مذاکرات تصمیم بگیرم و آن را خاتمه بدهم یا اینکه فقط با چند نفر از آقایان وکلا بدون این که رسما سمت نمایندگی از طرف مجلس شورای ملی داشته باشند بنشینیم و آن را حل بکنیم، بلکه قبل از این مطلب به صورت قطعیت درآید همه آقایان خواهند دانست، بنابراین این عنوان اصلا درست نیست که رییس اداره را مدیر کل کردند، آقای شادمان هم ۲۵ سال کجا بوده‌اند و حالا اینها همه سرشان را توی هم کردند برای اینکه می‌خواهند یک کار خلاف مصلحتی بکنند. آقایان محترم مگر می‌گذارید شما؟ ما نمی‌خواهیم بکنیم نه ما می‌خواهیم بکنیم و نه اگر بخواهیم بکنیم شما خواهید گذاشت. بی‌جهت ترساندن و رعب ایجاد کردن چه فایده دارد. یک محیطی ایجاد بفرمایید که ما بتوانیم در آن محیط عمل بکنیم. بنده یک ماه است که زیر استیضاح آقای اسکندری هستم. البته با این ترتیب نمایندگان محترم به خوبی می‌دانند که دولت در ظرف این دو ماه در خارج مجلس شورای ملی و در اطراف و اکناف مملکت دچار چه تشبثات آشکار و زیر پرده بوده و عوامل فساد و مغرض هر روز در صدد طرح چه نیرنگ‌هایی برآمده‌اند. مجلس شورای ملی ۸۸ رای به دولت رای اعتماد داد و شاه با خیال آسوده اداره امور مملکت را به دولت سپردند و موقتا عازم خارجه شدند، اکنون که این مسافرت در شرف اختنام است و به ایران مراجعت خواهند فرمود وظیفه خود می‌دانم از تقویت‌های مستمر و ظاهر و باطن نمایندگان مجلس شورای ملی از صمیم قلب اظهار امتنان بکنم که در این دوره پرآشوب و پرمفسده به نحوی از دولت تقویت فرمودند که دولت توانست وظیفه اصلی خود را که حفظ نظم اوضاع مملکت است، انجام بدهد.

نمایندگان محترم به خوبی مسبوقند که عده‌‌ای در ظرف این مدت کوتاه که ضمنا تصادف با ماه مبارک رمضان و ایام متبرکه بود چه اقداماتی کردند که در تمام شئون دولت و مملکت رخنه کنند و تفرقه ایجاد نمایند و چه دست‌ها و زبان‌ها درصدد بر آمدند که از عقاید مذهبی مردم استفاده کرده زد و خورد راه بیندازند و فتنه ایجاد نمایند و در نقاط مختلف مملکت ایران آشوب برپا کنند و منبر و محراب را که برای توحید کلمه ملت اسلام است در راه مقاصد خود به کار برند. آقایان مسبوقند از هر قدمی که دولت خواست برای تعدیل نرخ‌ها بردارد چه کارشکنی‌ها به عمل آمده است. موضوع غله و نان به دروغ چه مستمسکی برای این و آن شد. در قزوین به عنوان آب چند نفر را جمع کردند و به بهانه اینکه نان نایاب است خواستند تحصن ایجاد کنند ولی وقتی که معاون وزارت کشور و کفیل اداره غله در همان روز به قزوین رفتند نان روی منبرها ریخته بود و خریدار نداشت. در اردبیل و میاندوآب و بعضی نقاط دیگر آذربایجان نیز به خیالات فاسد موضوع نان را پیش آوردند و حال آنکه همین الساعه درخواست‌هایی در اداره کل غله هست که می‌خواهند از مازاد غله سال گذشته اردبیل گندم به نقاط مرکزی مملکت حمل نمایند در قم و کاشان و اصفهان و یزد و اخیرا ساوه نیز اقداماتی می‌شود که چون اجازه حمل غله داده نشده مردم را در تشویش بگذارند و حال آنکه الان سر خرمن است و هرجا هر قدر هم که احتیاج به غله از نقاط دیگر داشته باشد باز در سر خرمن آنقدرها از خود محصول دارد که دچار تنگی و مضیقه نشود.

از این گذشته در این اواخر یکی از محرکین عده‌ای را وادار کرده بود که از اردبیل تلگراف وحشت‌انگیزی راجع به امنیت مرز مخابره کنند تا بلکه مردم را از این حیث دچار وحشت سازند.

به علاوه مساعی زیادی به کرات به کار رفته که امنیت نقاط مختلف را مختل نموده راهزنی و قتل و غارت ایجاد نمایند.

بدیهی است که در هر موقع از بروز این حوادث جلوگیری شد، لکن به هر صورت در این مدت هیچ یک از این اقدامات را دولت به روی خود نیاورد و با سکوت مشغول رفع آنها بود، از این جهت بود که می‌دانست این‌ها همه از وظایف دولت است، لکن امروز به این مناسبت خواستم عرض کنم که اگر در ظرف این مدت به تقویت نمایندگان مستظهر نبودم، هیچ کاری از طریق بنده پیشرفت نداشت و علاوه بر این باید عرض کنم که باز به اتکای همان حس اصلاح‌طلبی که در اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان محترم سراغ دارم در ظرف همین مدت گذشته دولت طرح‌هایی را که برای اجرای برنامه مصوب خود لازم می‌دانسته است طرح کرده است تا بلافاصله پس از تصویب بودجه مملکتی تقدیم نماید. تعویق تصویب بودجه از هر جهت کار جاری و اساسی دولت را دچار اشکال می‌کند و تصویب آن به انجام وظایف دولت کمک شایان خواهد نمود، اما توفیق در اصلاحات اقتصادی موقوف بر آن است که تمام جوانب کار در نظر گرفته شود و نقشه جامع‌الاطراف آن فوری طرح و اجرا گردد تا از هماهنگی همه دستگاه‌ها نتیجه مطلوب به دست آید والا اگر بنا باشد که در هر مورد کوچک آن‌ ماه‌ها بحث کنیم و به ایرادگیری بپردازیم نتیجه‌ای به دست نخواهد آمد. اصلاح اقتصادی و مالی و اجتماعی و اداری مملکت ایران طوری با هم توام است که هیچ قدمی در هر یک از این رشته‌ها نمی‌توان برداشت جز این که در رشته‌های دیگر هم موثر باشد و من‌الاتفاق اگر کسانی که از لحاظ وضع اجتماعی خود در طبقات مختلف کشور نفوذ دارند معتقد به ضرورت اصلاحات نباشند اجرای آن ممکن‌الحصول نخواهد بود، اما از آن جا که نمایندگان عموم طبقات مملکت در مجلس شورای ملی حضور دارند امیدوارم که به تقویت و پشتیبانی مجلس شورای ملی دولت توفیق حاصل کند که نیات اصلاح‌طلبانه نمایندگان محترم را هر چه زودتر به موقع اجرا گذارد.

به طور خلاصه بنده غرضم از این تصدیعی که دارم این است که در کلیه این مراحل ما بتوانیم به پشتیبانی مجلس شورای ملی قدمی را که برای اصلاحات لازم است برداریم. شرط اول آن وحدت و هماهنگی است با اختلاف‌نظر مشکل است بار ما به منزل برسد والا بنده این ترس را دارم و این را ناچارم عرض کنم که به قول سعدی:

این سیل اختلاف کند روزی این درخت

وین باد مختلف بکشد روزی این چراغ

گر نشنوی نصیحت وگر بشنوی به صدق

گفتیم و بر رسول نباشد به جز بلاغ

پس از پایان سخنان نخست‌وزیر رییس مجلس پیشنهاد برای رای سکوت ابوالقاسم امینی را به این شرح قرائت کرد:

ریاست محترم مجلس شورای ملی طبق ماده ۵۰نظام‌نامه پیشنهاد می‌کنم نسبت به دو استیضاح (اسکندری و اردلان) مجلس رای ساکت بدهد.»

این پیشنهاد مورد تایید نمایندگان قرار گرفت و تصویب شد. قبل از این که رییس ختم جلسه را اعلام کند نخست‌وزیر اظهار داشت: «حالا که رای سکوت در این باب گرفته شده به مناسبت این که استیضاحی از بنده کرده‌اند بنده تقاضای رای اعتماد می‌کنم.»

به این پیشنهاد هژیر رای‌گیری به عمل آمد. از ۱۰۲ عده حاضر در جلسه ۹۳نفر رای موافق یک رای ممتنع و ۸ رای مخالف به دولت دادند. اسامی مخالفین از این قرار است:

عبدالقدیر آزاد- حائری‌زاده- اردلان- عباس اسکندری- دکتر معظمی- حسین مکی- آشتیانی‌زاده- رحیمیان

آخرین استیضاح از دولت هژیر

روز ششم آبان‌ماه استیضاح مرحوم عبدالقدیر آزاد از دولت هژیر مطرح شد. مرحوم آزاد در سه جلسه مربوط به استیضاح خود به طور مشروح سخن گفت و بیانات او در روز ۱۲ آبان ماه پایان یافت و چون مجلس اکثریت نداشت پاسخ استیضاح به جلسه بعد مجلس موکول شد.

در جلسه بعد که ۸۷ نفر از نمایندگان شرکت داشتند نخست‌وزیر در پاسخ به استیضاح آزاد، چنین گفت: دولت اعتقاد راسخ دارد که استیضاح یکی از قوائم حکومت مشروطه و یکی از اصول قانون اساسی است لکن به طوری که یک بار دیگر نیز اشاره کردم در این دولت طرح استیضاح گویا به نحو خاصی مقرر یا مقدر شده است که پیاپی مثل باران می‌بارد: در این اواخر یکی از آشنایان پرسید: «دولت شما چه می‌کند؟ گفتم می‌گویند مردی از طهران دنبال کسب و کار به محمره رفت و چندی در آنجا ماند وقتی که بازگشت از او پرسیدند محمره چه می‌کردی؟ جواب داد عرق می‌کردم. حالا من هم باید بگویم دولت من به استیضاح جواب می‌دهد. دوست من کمی تامل کرد و گفت اگر شما هم مثل همان مرد تهرانی که به محمره رفته بود عرق می‌کردید، حاجت نبود که مدام جواب استیضاح بدهید. گفتم مقصود را ملتفت نمی‌شوم. گفت می‌خواهم بگویم که مثلا اگر یک وزیر یا یک معاون یا یک شهردار عرق می‌کرد استیضاحات کمتر می‌شد...!»

غرض از ذکر این مقدمه به هیچ وجه این نبود که تقاضا کنم نمایندگان محترم تا این درجه در طرح استیضاحات پیاپی تعجیل نفرمایند، بلکه مقصود این بود که به طور کلی در هر بار اندکی هم نظر دقت و تامل خود را به قهقرای برگردانند و وضع و دستگاه دولت را در ادوار مختلف از مدنظر بگذرانند تا اگر معلوم شود که قبل از تشکیل این دولت تمام قوانین در مجرای خود سیر می‌کرده و عدل و انصاف کامل در مملکت شمول داشته است، البته امروز هم بر سر امری ولو خیلی جزئی فورا از دولت استیضاح کنند و دولت را براندازند ولو اینکه به قول خسرو انوشیروان بر سر گرفتن نمک از دهقان باشد؛ اما اگر چنین نبوده است ناچار باید انصاف داد که اصلاح امور مملکت بیشتر موقوف به ثبات و پایداری و حوصله و تذکار و اصرار و پافشاری است تا به دولت ساختن و دولت برانداختن... اما قطع نظر از این که دولت بماند یا برود باید عرض کنم که در حکومت‌های مشروطه وجود یک اقلیت صالح و زیرک به منزله برق‌گیری است که دستگاه حکومت را از صاعقه مصون می‌دارد. لکن با همه شانی که در دنیا برای اقلیت قائل شده‌اند دو نکته نیز در همه جا ثابت و محرز است یکی اینکه انتقاد و ایراد تا حدی دنبال شود که مجالی برای عمل و اقدام برای دولت باقی بماند. دیگر آن که تصمیم اکثریت همواره محترم و لازم‌‌الرعایه باشد و حال آنکه رسم مشروطیت ایران بر این شده است که در نزد عده معدودی در خارج مجلس بدگویی و ناسزا در ضمن اعمال اغراض شخصی سرلوحه وطن‌پرستی باشد و در مجلس فرط ایراد و اعتراض چند تن مجال عمل به دولت ندهد و چه بسا اوقاتی که خروج یک تن از جلسه مجلس وجود شصت هفتاد نفر را عاطل سازد و کارها را لنگ و فلج کند و فریاد شکایت و حتی ناله اکثریت را چنانکه به دفعات واقع شده است، بی‌اثر گذارد. با این وصف چنان که مشهود شد کافی است که عده قلیلی با هم همداستان شوند و ماه‌ها مجلس شورای ملی را عملا تعطیل نمایند و کار را به جایی برسانند که حاصل عمل مجلس را در ظرف ۱۰ ماه به تصویب چند برنامه دولت و چند استیضاح منحصر کنند و متعاقب این وضع نیز آقای عبدالقدیر آزاد به استناد این تعطیل مصنوعی دولت را به کناره‌گیری دعوت نماید. با این ترتیب مسلم است که در ایران حکومت مشروطه یعنی حکومت اکثریت و حال آنکه به این صورت در حکومت مشروطه ایران اختیار واقعی کار به دست عده بسیار معدودی می‌افتد و میل آنها به سایرین تحمیل می‌شود و رخنه مهلکی که از این راه در ارکان مشروطیت و بالطبع در ارکان استقرار اوضاع مملکت به هم می‌رسد به درجه‌ای بسط پیدا می‌کند که به وسیله استعفای یک وزیر یا کناره‌گیری یک دولت سد نمی‌شود، بلکه این دور تسلسل می‌افتد تا جایی که خدای ناکرده دیگر علاج‌پذیر نباشد، بنابراین هرگاه مجلس شورای ملی به طریق قانونی هر چه زودتر این اختیارات مطلق نامرئی را از این عده معدود خارج مجلس سلب کند و به اکثریت که صاحب حقیقی آن است برگرداند هم تعطیل کارها از میان می‌رود هم دولت‌ها می‌توانند به وظایف خود عمل نمایند وگرنه در هر مملکتی که چند تن بتوانند به دلخواه خود چرخ‌های دستگاه مشروطیت را کند و تند کنند و پیچ و مهره آن را عقب و جلو ببرند و اصل و فرع آن را در صندوق سینه خودشان محفوظ بدانند و خود خادم و متولی آن بشوند و همه محسنات و مزایای آن را وقف خود بخواهند و مردم بیچاره را مدام از دیکتاتوری مفقود ناراحت کنند و به این بهانه نگذارند تلخی دیکتاتوری نامرئی خودشان که سیاه‌ترین انواع دیکتاتوری است در کام مردم اثر خود را ببخشد از مشروطیت جز اسم چیزی باقی نمی‌ماند و در این راه، جز فنا و زوال پایانی به نظر نمی‌رسد.