تاثیر ضبط فوری سپرده‌های ایران در سیتی‌بانک

دولت اقدامی برای در اختیار گرفتن سپرده‌ها نکرد، دارایی‌های ایران در اختیار بانکداران باقی ماند و بانکداران مفتاح مذاکراتی شدند که بعدها صورت گرفت.آیا برداشت سپرده‌های ایران از بانک‌های آمریکایی، اقتصاد آمریکا را واقعا به خطر می‌انداخت؟ مبلغ و محل نگهداری سپرده‌های ایران پیش از مسدود شدن معلوم نبود، حتی خزانه‌داری آمریکا هم از آن خبر نداشت. بانک‌ها بعد از آن تحقیقات سنا که چهار سال پیش صورت گرفته بود (به فصل هشتم رجوع کنید)، پنهانکاری و اسرار خودشان را حفظ کرده بودند، اما حالا، بعد از مسدود شدن سپرده‌های ایران، پرده ناگهان بالا رفت و معلوم شد که کل دارایی‌های ایران ۱۲میلیارد دلار ذکر شده در آن بیانیه تهدیدآمیز نبود، بلکه ۸میلیارد دلار شامل ۶میلیارد دلار سپرده بانکی بود که از مجموع وام‌ها داده شده به وسیله بانک‌های آمریکایی به ایران خیلی بیشتر بود و برداشت این مبلغ مسلما اقتصاد آمریکا را با خطر عمده‌ای روبه‌رو نمی‌کرد، اما در عین حال معلوم شد که ایرانی‌ها بیشتر دارایی‌هاشان را نزد شعبه‌های بانک‌های آمریکایی در لندن نگاه می‌داشتند تا در خود نیویورک (غیر از سپرده‌های بزرگ دلاری و طلای ذخیره‌ای که نزد بانک فدرال رزرو نیویورک داشتند). همچنین معلوم شد که در پاره‌ای از بانک‌ها از جمله چیس و سیتی بانک مبلغ سپرده‌ها برای تسویه وام‌های داده شده به ایران، کافی نیست. کل نظام بانکی آسیب‌پذیر نبود، ولی پاره‌ای از بانک‌ها به تنهایی آسیب‌پذیر بودند؛ چنانکه ویلسون شوارتز مشاور اقتصادی بانک منیو فکچررزهانوور گفته بود: «باید حساب کل جنگل را از تک تک درختان جدا کنید؛ جنگل ایمن است، اما پاره‌ای از درخت‌ها آسیب‌پذیرند.»

چهار سال پیش، هنگامی که سناتورهای آمریکایی از بانکداران درباره خطر «حربه پول» سوال کرده بودند، بانکداران به آنها اطمینان داده بودند که برداشت سپرده‌های کشورهای تولیدکننده نفت، تاثیر عمده‌ای در اقتصاد آمریکا نخواهد کرد (به فصل هشتم رجوع کنید) و توضیح داده بودند که بیشتر این وجوه «سپرده‌های مدت‌دار» است که فورا قابل برداشت نیست. بعد از مسدود شدن دارایی‌های ایران معلوم شد که از ۶میلیارد دلار سپرده‌های بانکی این کشور، فقط حدود یک‌میلیارد دلارش «سپرده جاری» بوده است. علاوه بر این، بانکداران بارها توضیح داده بودند که اگر پول‌ها را از مدار دلار اروپایی خارج کنند، دوباره به آن برمی‌گردند، چون راه به جای دیگری ندارند؛ چنانکه والتر رستون گفته بود: «این یک سیستم مدار بسته‌ای است؛ راهی برای بیرون بردن یک دلار هم نیست؛ اینها پول‌های سربه‌راهی هستند و کستانزو، معاون رستون توضیح داده بود که کار بانک‌های بزرگ فقط این است که به صورت واسطه در انتقال بی‌کم و کاست ثروت، عمل می‌کنند.بنابراین، حالا که «سربه راه بودن» آن پول‌ها مسلم شده بود، پس چرا پرزیدنت کارتر تاکید می‌کرد که امنیت ملی آمریکا به خطر افتاده است؟ سبب آن بود که اولا در آمریکا هیاهویی برخاسته بود که تنبیه ایران را بابت گروگان‌گیری مطالبه می‌کرد. ثانیا، بانک‌های بزرگ مصمم بودند که سپرده‌های ایران را برای تضمین وام‌هایشان گرو بکشند. در سیتی‌بانک، والتر رستون بی‌درنگ با گرو کشیدن سپرده‌های ایران و قرار دادن آنها در مقابل وام‌هایی که بانکش به ایران داده بود، عکس‌العمل نشان داد. خود او بعدا در این خصوص گفت: این قدیمی‌ترین شیوه در بانکداری است؛ درست مانند آن است که اموال کشور، شهر یا شرکت ورشکسته‌ای را ضبط کنند. مساله نگرانی از بابت نکول بدهی‌ها در میان نبود، بلکه تعیین درجه اولویت مطالبات مطرح بود.»ضبط فوری سپرده‌های ایران به وسیله سیتی بانک یک واکنش زنجیری پدید آورد و بانک‌های دیگر هم برای تضمین سهم‌شان در دارایی‌های ایران، اقدام کردند.مسدود کردن دارایی‌ها ایران و عکس‌العمل سریع سیتی بانک برای بسیاری از بانکداران اروپایی و آمریکایی، تکان‌دهنده بود. خود رستون در این خصوص گفت: «بانک‌های دیگر با ما صحبت‌های زیادی کردند و حرفشان این بود که ما کار درستی نکرده‌ایم.» درباره مفاد دستور رییس‌جمهور هم اختلاف‌نظر وجود داشت؛ چون به موجب این دستور سپرده‌های ایران نه تنها در داخل آمریکا بلکه در شعب خارجی بانک‌های آمریکایی و خصوصا در لندن که محل نگاهداری قسمت اعظم سپرده‌های ایران از جمله آن سپرده ۸/۲میلیارد دلاری نزد شعبه بانک آمریکا بود، مسدود شده بود. اما صلاحیت و اختیارات قانونی دادگاه‌های آمریکا نسبت به این دلارهایی که در خارج از آمریکا نگاهداری می‌شد، بسیار مشکوک به نظر می‌رسید و شاید امتیاز لندن به عنوان یک مرکز پولی بین‌المللی به همین سبب بود. مسدود کردن سپرده‌ها، دعواهای حقوقی پردامنه‌ای پدید آورد که در تاریخ بانکداری بی‌سابقه بود. در اواخر نوامبر بانک مرکزی ایران علیه پنج بانک آمریکایی در لندن از جمله چیس و سیتی بانک دادخواست داد و بازپرداخت سه‌میلیارد دلار سپرده‌های آن کشور را مطالبه نمود، اما ابعاد مساله از یک بحث حقوقی به مراتب گسترده‌تر بود؛ چون مسدود کردن دارایی‌هایی در خارج قلمرو یک کشور به دلایل آشکار سیاسی، با مفهوم آزادی بی‌حد و حصر سرمایه بین‌المللی، مغایرت داشت. آیا آن میلیاردها دلار اروپایی هم در نهایت، بخشی از دیپلماسی دلار بود؟

نکول

در حالی که والتر رستون در سیتی بانک راه خودش را می‌رفت، دیوید راکفلر و همکارانش در چیس منهاتان، با مشکلات بیشتری نه تنها در خصوص ایران بلکه در رابطه‌شان با بانک‌های دیگر روبه‌رو بودند. همان روزی که سپرده‌های ایران مسدود شد، یک فوج وکیل دعاوی به اتاق پذیرایی مجلل طبقه شانزدهم ساختمان اداره مرکزی چیس منهاتان وارد شدند. چیس، حدود ۳۵۰میلیون دلار به ایران وام داده بود که گرچه به یک‌درصد کل وام‌های ۳۷میلیارد دلاری این بانک هم نمی‌رسید، ولی با وجود این با توجه به دیگر ریسک‌های جهانی بانک، نگران‌کننده بود. گذشته از این، چیس برخلاف سیتی بانک در راس چند سندیکای بزرگ بانکی وام‌دهنده به ایران قرار داشت و به این سبب درگیری‌های عمیقی هم با بانک‌های دیگر پیدا کرده بود.