مجادله آرامش و ابتهاج -بخش پایانی
از مبارزه با میلسپو چه میدانید
آنچه در چند شماره خواندید مجادله آرامش و ابتهاج بود که هرکدام دیگری را متهم به رانتخواری و بیسوادی میکرد. پاسخ ابتهاج بهآرامش اما دیگر پاسخی نیافت.
بسیار مضحک است که آرامش در بیانات خود مرا جزو «زورمندان» و خود را مظلوم معرفی میکند. حال آنکه از وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و شوهر خواهر نخست وزیر بود و من فردی برکنار از کار و مغضوب دستگاه بودم. به هر حال من به این نامه پاسخی دادم که شرح آن در زیر میآید:
پاسخ ابتهاج به آرامش
نامه آقای آرامش که در روزنامههای اطلاعات و کیهان ۱۷اردیبهشت چاپ شده مشتمل بر دو قسمت است: قسمت اول حاوی مطالب و ارقامی است که مانند اظهارات ایشان در مجلس شورای ملی مخالف با حقیقت میباشد. امیدوارم شورای عالی و هیات نظارت و سرپرست سازمان برنامه جواب این نکات را بدهد. در قسمت دیگر آقای آرامش بسیار سعی کردهاند که عمل خود را در تمدید قرارداد توجیه نمایند. ایشان مینویسند روز دومی که من به سازمان برنامه رفتم طرح قرارداد تمدید مدت کار لیلیان تال و کلاپ را نزد من آوردند و چون دوره عملیات آقایان لیلیان تال و کلاپ در نهم فروردین سپری میگردید با همه اکراهی که داشتم چارهای جز آن ندیدم که موافقتنامه تکمیلی را با نماینده شرکت امضا کنم. آقای آرامش در ۳۰ بهمن ۱۳۳۹ در سازمان برنامه حاضر و مشغول کار شدند، به قول خودشان موعد قرارداد شرکت عمران و منابع در نهم فروردین ۱۳۴۰ سپری میشد. آقای آرامش تمدید قرارداد را در هفتم اسفند ۱۳۳۹؛ یعنی بیش از یک ماه قبل از انقضای مدت امضا کردند. آیا کسی که معتقد است این قرارداد مخالف مصالح ایران بوده و به قول آقای آرامش موضوع به حدی «خطیر و بزرگ است و حرف بر سر سود و زیان سرمایه ملتی است که با عرق جبین و تحمل شدائد بسیار ریال ریال میاندوزد و به دست ما میسپارد به امید اینکه در راه خیر او خرج کنیم.» نمیبایستی به حکم وظیفه ملی و وجدانی خود از امضای قراردادی که تا این حد به منافع ایران لطمه وارد میسازد خودداری نماید؟ آیا کسی که این گونه خود را امین و دلسوز مردم ایران معرفی میکند نمیبایست در مدت یک ماهی که به انقضای مدت قرارداد باقی بود، به خود قدری زحمت بدهد و با مذاکره با طرف قرارداد لااقل سعی در رفع معایب آن کند و چنانچه توفیق حاصل نمینمود یا آن را امضا نکند یا منافع ملی را بالاتر از صندلی وزارت و سرپرستی سازمان برنامه قرار دهد و با استعفا از مقام خود صداقت و امانت خویش را در حفظ منافع کشور به ثبوت رساند؟
به عقیده من کسی که اینگونه در انجام وظیفه خود غفلت نموده است حق ندارد خود را قهرمان و حافظ منافع کشور معرفی کند. آقای آرامش در دو جا در نامه خود به آقایان لیلیان تال و کلاپ به عنوان مقاطعه کار اشاره کرده است؛ این نکته میرساند که ایشان با اینکه دو سال در هیات نظارت سازمان برنامه عضویت داشته و چند ماه سرپرست آن دستگاه بودهاند، هنوز توجه نفرمودهاند که شرکت عمران و منابع (آقایان لیلیان تال و کلاپ) مقاطعه کار نیستند. این شرکت وظایف مشاور را عهدهدار است و عملیات اجرایی و ساختمانی توسط مقاطعهکارانی صورت میگیرد که پس از انجام مناقصه بینالمللی و با موافقت سازمان برنامه انتخاب میشوند؛ بنابراین فسخ قرارداد آقایان لیلیان تال و کلاپ به عنوان مشاور مانع از ادامه عملیات مقاطعهکاران نمیگردید و موجب تعطیلی کارها نمیشد. آقای آرامش در نامه خود مینویسد: «برخلاف نظر آقای ابتهاج که خارجیان را به حال ایرانی دلسوزتر از خود ایرانی شمردهاند.» من نسبت به اشخاصی که به این نوع حربههای پست متوسل میشوند اظهار نفرت و انزجار میکنم. من به ایرانی بودن مباهات دارم و همیشه در مقابل نفوذهای نامشروع خارجی بدون ملاحظه غرب یا شرق مقاومت کردهام. گمان نمیکنم خاطره ماجرای مبارزه من با دکتر میلسپو هنوز از نظرها فراموش شده باشد. کشور و قومی که بخواهند عقبماندگی خود را جبران کنند نباید از اجیر کردن متخصصان خارجی و استفاده از معلومات آنها واهمه داشته باشند و این عمل خیانت و اهانت به ملت نیست. آقای آرامش به خوبی میدانند بسیارند کسانی در ایران که عشق و علاقه وطن را فریضه ملی خود میدانند؛ بدون اینکه این وظیفه را وسیله عوامفریبی قرار دهند یا خدای ناخواسته منافع مادی محرک آنها باشد.
ابوالحسن ابتهاج
ارسال نظر