مجادله آرامش و ابتهاج -۹
چقدر پول درسازمان برنامه ابتهاج خرج شد
آرامش که به جای ابتهاج به ریاست سازمان برنامه و بودجه رسیده بود، گزارشی به مجلس داد که در دوران ریاست ابتهاج، منابع این سازمان را هدر داده است. ابتهاج در پاسخ به او، مطالبی را در روزنامه اطلاعات چاپ کرده و آرامش نیز در بهار ۱۳۴۰ پاسخ نامه ابتهاج را داده است که میخوانید. هر شخصیتی را به هر ترتیبی که صلاح دانست به استخدام درآورد بیآنکه هیچگونه مسوولیتی را قبول کرده باشد. آقای ابتهاج نوشتهاند که اینجانب در اسفند ۱۳۳۹ موافقتنامه عمران و منابع را برای مدت باقیمانده برنامه هفت ساله دوم تمدید کردم. گفتهای است صحیح، ولی موضوع محتاج توضیح است. روز دومی که من به سازمان برنامه رفتم طرح قرارداد تمدید مدت کار لیلیان تال و کلاپ را نزد من آوردند. سلف من آقای خسرو هدایت از چند ماه پیش مقدمات تمدید این قرارداد را فراهم کرده و پیشنهاد آن را به شورای عالی سازمان برنامه فرستاده و شورای عالی و هیات نظارت با تمدید آن موافقت کرده بودند. خلاصه آنکه موافقتنامه تمام مراحل اداری خود را طی کرده و میبایست آقای مهندس خسرو هدایت آن را امضا و مبادله نماید که با رفتن من به سازمان برنامه این تکلیف از ایشان ساقط گردید. دوره عملیات آقایان لیلیان تال و کلاپ در نهم فروردین یعنی پس از چند هفته سپری میگردید. این موسسه که تا آن روز بیش از هفت میلیون ریال از ما پول گرفته و حسابهایش تسویه نشده باقی مانده بود و تعهدات زیادی در مقابل سازمان برنامه داشت و مسوول مخارج سنگین و کار ناتمامی بود در صورت عدم تمدید قرارداد کار خود را ترک میگفت و ما را در برابر مشکل بزرگی قرار میداد. بنابراین با همه اکراهی که داشتم چارهای جز این ندیدم که موافقتنامه تکمیلی را با نماینده شرکت امضا کنم منتهی نه به شکلی که او میل داشت، بلکه تغییراتی در موافقتنامه پدید آمد و موافقتنامهای را که من امضا کردم دارای مزایایی است که در ده مورد به شرح زیر در قرارداد اخیر گنجانیده شده است:
۱ - بهطور کلی روح قرارداد تازه این است که در تاریخ معینی کارهای عمران خوزستان به پایان رسیده و تحویل مقامات ایرانی بشود.
۲ - شرکت عمران و منابع در موقعیتی میتواند مبادرت به استخدام کارشناسان خارجی نماید که کارشناس ایرانی و واجد صلاحیت موجود نباشد.
۳ - کارشناسان خارجی که استخدام میشوند باید حداقل ۵ سال تجربه و سابقه کار در رشته مربوطه داشته باشند.
۴ - کلیه سوابق کارشناسان خارجی میباید قبلا جهت مطالعه ما ارسال گردد.
۵ - برنامه جداگانهای میباید تنظیم شود که در حداقل مدت تاسیسات عمرانی خوزستان تحویل سازمان آب خوزستان گردد.
۶ - برنامه تعلیم آموزش با موافقت سازمان تنظیم گردد و شرکت عمران و منابع مسوول خواهد بود که به ایرانیهای واجدشرایط تعلیمات فنی و علمی دهد تا در موقع تحویل تاسیسات کارشناسان ایرانی عهدهدار اداره و بهرهبرداری تاسیسات عمرانی خوزستان گردند.
۷ - در قراردادهای سابق شرکت عمران و منابع هر ششماه یکبار صورت هزینهها را ارسال میداشت و حال آنکه در این قرارداد پیشبینی شده است که در آخر هر ماه صورت هزینهها را همراه با اسناد خرج مربوطه میباید ارائه دهند تا با فرصت کافی به آنها رسیدگی شود.
۸ -در ضمن دفاتر هزینههای مربوط به این قرارداد و قراردادهای سابق برای مراجعه نمایندگان سازمان برنامه باز خواهد بود تا ما بتوانیم به ماهیت کلیه مخارج رسیدگی کنیم.
۹ - مدت این قرارداد یک سال و نیم یعنی تا آخر برنامه هفتساله دوم میباشد.
۱۰ - چون وظایف جدیدی مانند طرح آزمایشی ۲۲۰۰۰هکتار زمین جهت کشت نیشکر به شرکت عمران و منابع واگذار شده است؛ بدین سبب حقالزحمه شرکت از ۲۲۵۰۰۰ دلار به ۳۰۰۰۰۰دلار افزایش داده میشود.
تا همین حد نیز سوالی پیش میآید و آن این است که موسسه عمران و منابع خوزستان که حاضر بوده است چنین شرایطی را بپذیرد و اسناد هزینه هر خرجی را هم برای ما بفرستد و دفاتر خودش را برای کنترل و بازرسی ما باز بگذارد، چرا در قراردادهای گذشته او را از قبول آنها معاف داشتهاند.
بلافاصله پس از امضای موافقتنامه به رسیدگی به وضع گذشته شرکت پرداختم و چون دریافتم که این موسسه از تحویل اسناد مثبته خرج خودداری کرده است از این جهت در تاریخ بیست و هفتم فروردین ۱۳۴۰ نامهای به سازمان آب و برق خوزستان که ناظر کارهای آنها است نوشتم و رونوشتی هم از آن به نمایندگی موسسه لیلیان تال و کلاپ مقیم تهران ارسال داشتم و پس از ذکر مقدمهای در آن نامه به صراحت قید کردم که: بنا به مفاد قراردادی که با موسسه عمران خوزستان منعقد شد مقرر گردیده که کلیه قوانین حاکم بر سازمان برنامه بایستی از طرف موسسه عمران خوزستان رعایت شود. بنابراین ذکر اینکه چون ۶۰روز از موقع تسلیم صورت هزینهها گذشته و از طرف سازمان اعتراضی به عمل نیامده حسابها بایستی پذیرفته شده تلقی شوند، به کلی بیمورد بوده و صورت مخارج در صورتی قابلرسیدگی است که با اسناد خرج مثبته همراه باشد وچون صورت حساب از طرف موسسه عمران خوزستان و حسابرسیها ناقص ارسال گردیده از این جهت اصلا قابل رسیدگی نبوده است تا اگر اعتراضی وارد بود تذکر داده شود. با ذکر مراتب فوق بدیهی است که سازمان برنامه حق هرگونه اعتراضی را نسبت به مخارجی که انجام شده برای خود محفوظ داشته و شرکت عمران و منابع خوزستان تا زمانی که کلیه حسابها مورد رسیدگی قرار نگرفته و مفاصاحساب برای آن قسمت از مخارج که پذیرفته خواهند شد دریافت نداشته مسوول و جوابگوی این وجوه بوده است.
این بود متن قسمتی از نامهای که به آنها نوشتم. در قراردادی که آقای ابتهاج با موسسه عمران و منابع امضا کردهاند سازمان تعهد کرده است که آنچه را موسسه مذکور به عنوان مساعده درخواست میکند بپردازد و شرکت از محل آن مساعدهها مخارج را انجام دهد. تنها رقم مساعده مبلغی متجاوز از سیمیلیون دلار بوده که در شهریور ۳۶ به دستور ایشان پرداخت گردیده و بعد در شهریور ۳۷ این مبلغ به ۶۳میلیون دلار رسیده.
هر کس اندک بصیرتی در این امور داشته باشدمیداندکه بنا به اصول کلی و مقاطعهکاری و بنا به روش و اصول سازمان برنامه هر پیشپرداختی که به مقاطعه کار داده شود باید مقدمتا معادل آن ضمانت بانکی دریافت گردد و حال آنکه متاسفانه هیچیک از اقلامی که به شرکت لیلیان تال و کلاپ پرداخت گردیده متکی به ضمانتنامه بانکی نیست. در مورد اینکه شرکت عمران از این اختیارات و مزایای بیحدوحصر چگونه استفاده کرده و نتیجه کار آن تا چه اندازه برای ایران مفید بوده است بحثی است که باید به وقت دیگری موکول شود و البته پس از رسیدگی و ارزیابی کامل، افکار عمومی از آن مستحضر خواهد شد. این است نمونهای از آنچه آقای ابتهاج در نامه خود از افتخارات خویش دانسته مدعی شدهاند که در قراردادهای منعقده با شرکت عمران و منابع رعایت کامل قوانین و مقررات شده و به هیچوجه من الوجوه تخلفی صورت نگرفته و آنچه شده است نفع و صلاح ایران بوده.
جالبتر آن است که در سالی که با شرکت عمران قرارداد انعقاد یافته و مساعده درخواستی او هم پرداخت گردیده اصلا اعتباری برای این کار در بودجه سازمان برنامه موجود نبوده و در قانون برنامه ۷ ساله دوم ابدا ذکری از ساختن سد دز و عمران خوزستان در میان نیست. ولی ناگهان در وسط کار به فکر عمران خوزستان افتادند و تنها در سال ۱۳۳۶ متجاوز از ۱۴۰۰میلیون ریال از اعتبارات مربوط به آب و برق و آسفالت شهرستانها کسر کردند و به آن موسسه پرداخت نمودند. اکنون اگر فریاد مردم ولایات از دست سازمان برنامه بلند است که سازمان به تعهدات و قولهای خود وفا نکرده برای آن است که قسمتی از اعتبارات مربوط به حوایج اولیه ولایات حذف گردیده و به لیلیان تال و کلاپ پرداخت شده و این خود منشا بسیاری از نارضایتیهای کنونی است. در نامه آقای ابتهاج جمله شگفتآوری است که میگوید من از لیلیان تال و کلاپ که از مدیران شرکت هستند لایقتر، شایستهتر، دلسوزتر و امینتر در دنیا کسی را سراغ ندارم. آنچه من در این عبارت مستتر میبینم پوزخندی است به ملت ایران. ولی باید به تلخی اعتراف کرد که در این مملکت عقیده بسیاری بر این است که قسمت عمده شوربختیهای مردم ناشی از دلسوزیهای کسانی است که به عقیده جناب آقای ابتهاج از آنها لایقتر، شایستهتر، دلسوزتر و امینتر در دنیا کسی را نمیتوان سراغ گرفت. آقای مدیرعامل سازمان برنامه نوشتهاند که اگر این قرارداد تا این حد مخالف مصالح کشور بود چرا تاکنون آن را لغو نکردهاند؟ بیان این ادعا چون نمکی است که بر زخم پاشیده شود. مگر لغو قراردادی که این همه پول در بهای آن رفته و به این صورت نیمهتمام مانده و این همه حساب تصفیه نشده به دنبال خود میکشد کار آسانی است؟ نویسنده نامه به گزارش آقای نخستوزیر که شمهای از اقدامات سازمان برنامه را در مجلس یادآوری فرمودهاند اشاره کرده و آن را بهترین جواب اظهارات من دانستهاند. در این مورد باید عرض کنم که البته رییس محترم دولت نمیتوانستند و نمیبایست ضمن گزارش کارهای گذشته دولت اقدامات مثبت سازمان برنامه را نادیده بگیرند و از آن حرفی به میان نیاورند و این حاکی از بزرگواری و سعه صدر ایشان است.
گذشته از آن مگر خود اینجانب در گزارش خود به تفصیل از این اقدامات نام نبرده بودم.
هیچ کس منکر کارهای موجود نیست، بلکه همان گونه که قبلا عرض کردم حرف بر سر تناسب بین وجوه از دست رفته و نتیجه حاصل شده است. اکنون به صراحت اعلام میکنم که در بعضی موارد مخارج یک طرح به نحو قریب تقریب دو تا سه برابر مخارجی است که حقا باید صورت گیرد. از آن جمله است همین طرح عمرانی خوزستان که آقای مدیرعامل سابق «با کمال سربلندی خود را مبتکر اجرایآن» دانستهاند. در قرارداد اصلی با شرکت عمران و منابع قید شده است که شرکت «قضاوت و تجربه» خود را برای مطالعه در آبادانی خوزستان در اختیار سازمان برنامه میگذارد. همین کلمه «قضاوت» نشان میدهد که تا چه حد عاقدین قرارداد به ابهام تکیه کردهاند. گذشته از این، قرائن دیگری نیز در دست است که نشان میدهد طرحهای پیشنهادی و برآوردهای مهندسین مشاور غالبا بدون جرح و تعدیلی از جانب سازمان با اعتماد و سخاوت خارج از حد امضا میگردیده است. من قصد نداشتم که تا این حد نیز پردهدری کنم، حرفهایی بر قلم آورم که موجب ناراحتی افکار عمومی گردد و احیانا دستآویزی برای رادیوها و تبلیغات بیگانه که از آن سوءاستفاده میکنند فراهم آورم، ولی از طرف دیگر معتقدم که حق مردم در اطلاع به اموری که مربوط به خود آنها است بر همه ملاحظات اولویت دارد.
بنابراین به ذکر ارقام ذیل نیز میپردازیم:
موسسه عمران و منابع طبق قراردادهایی که با سازمان برنامه دارد مبلغ چهار میلیون و ده هزار دلار یعنی متجاوز از سیصد میلیون ریال برای انتقال برق از آبادان به اهواز و متجاوز از ۶میلیون دلار یعنی قریب ۵۰۰میلیون ریال برای تنظیم طرح توزیع برق در خوزستان خرج کرده و همچنین بیش از هشتاد میلیون ریال برای مطالعه به منظور ایجاد صنایع پتروشیمی مصرف نموده و چون اعتباری برای ایجاد چنین صنعتی موجود نبوده و نیست، لذا مبلغی را که برای مطالعه خرج گردیده باید هدر رفته انگاشت و نیز بیش از صد میلیون ریال جهت مطالعه کارخانه کود شیمیایی در خوزستان هزینه گردیده که آن هم سرنوشتی بهتر از صنعت پتروشیمی ندارد. از همه اینها گذشته به منظور استطلاع از منابع طبیعی خوزستان بیش از ۴میلیون دلار یا ۳۲۰میلیون ریال در اختیار شرکت عمران و منابع گذاشته شده و متجاوز از ۸میلیون دلار یعنی مبلغی در حدود ۶۰۰میلیون ریال نیز به منظور تهیه وسایل و تجهیزات اجرای برنامه کل عمران خوزستان و همچنین هزینههای اداری او پرداخت گردیده و بیش از مبلغ یک میلیون دلار هم بابت حقالزحمه به او داده شده که تنها جمع این چند قلم به ۲.۰۰۰میلیون ریال میرسید. در مورد محمل قانونی مهندسین مشاور آقای ابتهاج بیهوده به خود زحمت استدلال دادهاند. هیچ کس منکر لزوم مهندسین مشاور نیست و گمان نمیکنم که کسی برایشان ایرادی داشته باشد که چرا به دعوت مهندسین مشاور پرداخته. آنها مورد حرف است نحوه انتخاب مهندس مشاور و شرایط قراردادهایی است که با آنان انعقاد یافته.
نسبت به حسابهای سازمان برنامه نوشتهاند که حسابها در زمان ایشان تنظیم گردیده و به هیات نظارت ارسال شده، راست گفتهاند؛ ولی آیا هیات نظارت ارقام مخارج انجام شده را تصدیق و تایید کرده است؟ نه، هیات نظارت برنامه بدون تایید و اظهارنظر صورت حسابها را به هیات دولت تقدیم داشته و دولت چون آنها را به علت اینکه تایید نشده بود ناقص دیده به سازمان برنامه بازگردانیده و توضیحاتی درباره آنها خواسته است. البته چون حسابها قابل تصدیق و تایید نبودند تاکنون به همان حال بلاتکلیفی ماندهاند. همان گونه که خود ایشان اشاره کردهاند کمیسیون برنامه مجلس شورای ملی باید طبق قانون این حسابها را تصفیه کند و تصویب آن به منزله مفاصا حساب باشد، ولی چنین عملی هنوز صورت نگرفته و اعضای کمیسیون برنامه مجلس شاهد این مدعی میباشند. ادعای دیگری که در نامه آقای ابتهاج شده بود این است که مجموع حقالزحمههای پرداختی به مهندسین مشاور از آغاز برنامه هفت ساله دوم تا اول دیماه ۱۳۳۷، یعنی دوماه قبل از کنارهگیری ایشان در حدود سه و یک چهارم از کل هزینههای عمرانی بوده است. باز در اینجا باید بگویم که ایشان کوشیدهاند تا واقعیت را پنهان کنند. بدیهی است که حرف بر سر حقالزحمه تعهد شده است نه حقالزحمه پرداخت شده. حق الزحمههایی که از جانب ایشان تعهد شده بنا به حکایت اسناد موجود تا پایان کار در بسیاری از موارد از ۱۵درصد خواهد گذشت و حتی گاه به ۲۰درصد خواهد رسید و این سه چهار برابر نصاب بینالمللی است. همچنین ایشان اظهار کردهاند که از ۶۵هزار میلیون ریال که از سال ۳۴ تاکنون در سازمان برنامه خرج شده فقط ۳۲هزار میلیون ریال آن در زمان تصدی ایشان مصرف گردیده است. در این مورد نیز چون مورد پیش باید تذکر دهم که تمام مبلغ خرج شده به موجب تعهداتی بوده است که ایشان به گردن سازمان برنامه گذاردهاند و دنباله پرداخت آن تعهدات هنوز هم ادامه دارد. آنچه من در اینجا گفتم مشتی بود از خروار باز تکرار میکنم که به حکم اجبار بحث درباره عمران خوزستان به میان کشیده شد وگرنه قراردادهای دیگر نیز بیش و کم بر همین منوالاند. برخلاف نظر آقای ابتهاج که خارجیان را به حال ایرانی دلسوزتر از خود ایرانی شمردهاند عقیده من بر این است که هرگرهی از کار این مملکت گشوده شود به دست خود ایرانی خواهد بود و در چشم من هیچ چیز گرامیتر از این آب و خاک و هیچکس ارجمندتر از ایرانی وجود ندارد. من به نیروی خلاقه و استعداد و آینده روشن این ملت ایمان دارم و در برابر بردباری و مناعت و هوشمندی او سر تعظیم فرود میآورم. من خوب میدانم که ستیزه با زورمندان عاقبت خوشی برای شخص من نخواهد داشت؛ ولی از طرف دیگر آگاهم که راههایی که به سود ملت در پیش گرفته میشود همیشه اینطور نیست که به بن بست یا ناکاهی بیانجامد.
ارسال نظر