راه‌آهن؛ اهرمی برای مبارزه با عشایر
ترجمه: جعفر خیرخواهان
کامپساکس تلاش نمود تا احساسات خصمانه را از بین ببرد و اعتماد رضا شاه را جلب کند. حتی کوتاه زمانی قبل از خودکشی داور در ژانویه ۱۹۳۷، سعی کرد همکاری نزدیکی با وی داشته باشد.

داور به گروه پرنفوذی شامل تیمورتاش و فیروز میرزا نصرت‌الدوله سوم وزیر امور خارجه، تعلق داشت که معماران ایران مدرن بودند. با مرگ داور، رضا شاه عملا بر رقبای خود برتری یافته بود. پس از اتهامات علیه تیمور تاش، منصور و فیروز (که در 1938 در زندان مرد)، تعداد بسیار زیادی از حامیان سیاسی به قتل رسیده، زندانی شده یا بی‌آبرو شدند. رضا شاه همچنین شروع به پاکسازی در میان افسران عالیرتبه ارتش کرد. رضا شاه با پایان دادن به نقش‌های این شرکای سیاسی، می‌توانست صحنه را برای نشان دادن خویش به عنوان مردی که رهبری تجدید حیات ایران را برعهده دارد آماده‌سازد. مشکلات سیاسی و اقتصادی نوظهور به دنبال خودکشی داور، کار کنسرسیوم را حتی دشوارتر ساخت، اما به لطف پیشرفت حساب شده و طبق برنامه پروژه، کامپساکس جایگاه محکمی در بازار داشت که با راه‌اندازی خط شمالی در 19 فوریه 1937 - چهار ماه جلوتر از زمان‌بندی اعلام شده- تقویت گردید. اینک امکان مسافرت با قطار از پایتخت به سواحل دریای خزر در شمال فراهم شد. در رابطه با تکمیل این فاز از پروژه، سرپرست هیات دیپلماتیک اوگه فنسمارک و یورگن ساکسیلد، فرمان فیل- معتبرترین نشان دولت دانمارک را به رضا شاه اعطا کردند، هر چند منافع دانمارک در ایران محدود بود، این حرکات به روشنی نشان داد که دانمارک سعی در پشتیبانی از تلاش‌های کامپساکس برای حفظ موقعیت خود را دارد.
هر اندازه به پایان پروژه ساخت راه‌آهن سراسری نزدیک می‌شدیم نفوذ کامپساکس در وزارت راه رو به کاهش می‌گذاشت. در همین اثنا، شرکت‌های خارجی که برای کامپساکس کار می‌کردند شروع به وارد کردن فشار برای دریافت مبالغ اضافی جهت تکالیف محوله ساختمانی در راه‌آهن کردند. به خصوص برخی بنگاه‌های بریتانیایی متحمل زیان‌هایی شدند و اینک انتقاد خود از کامپساکس را به دولت ایران می‌کردند. کامپساکس برای متوقف ساختن انتقادات، مذاکرات سری با تهران را از طریق سفارت دانمارک و نمایندگان این بنگاه‌ها شروع کرد، منازعات را با آرامش فیصله داد و بنابراین جلوی انتقادات از سوی مقامات ایران را گرفت. راهبرد پیش‌دستانه بیش از این نمی‌توانست آینده کامپساکس را در ایران تضمین کند، اما مدیریت همچنان به تخصص فنی دانمارکی‌ها و خارجی‌ها اتکا می‌کرد.
در 1938، با نزدیک شدن به جنگ جهانی دوم در اروپا، کامپساکس مشکلاتی در حمل‌ونقل مواد به سایت‌های ساختمانی خود تجربه می‌کرد، اما به‌رغم این مشکلات، مراسم تکمیل پروژه در 26 اوت 1938 در سفیدچشمه، ایستگاه کوچکی در جنوب ایران برگزار شد. هشت ماه جلوتر از تاریخ مقرر در قرارداد، رضا شاه آخرین ریل را با پیچ طلایی محکم کرد. شاه معمولا کم حرف، در این فرصت یکی از معدود سخنرانی‌های عمومی خود را ایراد کرد که تاکید نمود: «من بسیار خوشحال هستم و از وزارت ارتباطات و مهندسان کامپساکس نهایت تشکر را دارم که وظیفه‌شان را با صداقت و اخلاص انجام دادند و خدمت بزرگی به کشور ما کردند.» مهندسان با ادای احترام به ایران و حاکم آن پاسخ دادند. شاه این مراسم را به نمایش‌های سیاسی بزرگی تبدیل کرد تا به دنیای خارج نشان دهد ایران را یک قدرت به حساب آورند. مراسم با شکوه پایانی، با جشنی در ایستگاه راه‌آهن اصلی تازه تکمیل شده تهران توسط کامپساکس، به دقت‌سازماندهی شده بود تا هیات‌های دیپلماتیک و شخصیت‌های مهم خارجی را تحت تاثیر قرار دهد. رضایت شاه به اوج رسید زمانی که سیل تبریکات از رهبران دولت‌های اروپایی سرازیر شد و روزنامه‌های تهران یک تلگرام شخصی طولانی از هیتلر منتشر کردند.
در این بزنگاه، سفارت انگلیس گزارش جامعی درباره ساخت راه‌آهن به وزارت خارجه ارسال کرد. در گزارش، شاه معمولا تودار را مردی لبخند به چهره توصیف کرد که با رضایتمندی زیاد به دیپلمات‌های خارجی طی مراسم افتتاحیه خوش آمد می‌گفت. انگلیس حدس زد که تکمیل راه‌آهن، موضع سیاسی شاه را محکم کرده است. گزارش، افتخار تکمیل پروژه ساختمانی را که بسیاری از مهندسان فنی ناممکن اعلام کرده بودند به «مهندسان مشهور ساختمانی دانمارکی به نام کامپمان، کیرولف، و ساکسیلد نسبت داد.» انگلیس، موفقیت فنی و اقتصادی کامپساکس را عمدتا به پیمانکاری دست دوم بسیاری قسمت‌های راه‌آهن مربوط دانست که اجازه کاهش دادن هزینه‌ها را داد و شرکت‌هایی را جایگزین ساخت که به استانداردهای فنی بالای خود وفادار نمی‌ماندند. (کامپساکس در اوج فعالیت خود، پنجاه هزار کارگر در خدمت داشت.) گزارش در نتیجه‌گیری قضاوت کرد که بنگاه دانمارکی با برتری فوق‌العاده عمل کرده است و اشاره نمود «کار کامپساکس که تحت شرایط کاملا غیرعادی انجام گرفت، مستحق بالاترین تحسین است.» جدول یک محاسبه جامعی از عملکرد کامپساکس در دانمارک و ایران ارائه می‌دهد.
حق‌الزحمه کامپساکس برای ساخت راه‌آهن تقریبا به 9‌میلیون دلار بالغ شد؛ برنامه پرداخت مقرر می‌داشت که آخرین قسط سه‌میلیونی در 21 جولای 1939 تکمیل شود. طی تابستان 1938، کامپساکس مذاکراتی را شروع کرد تا مانده‌های پرداخت نشده، از طریق طرح ترمیمی ایران- سوئد انتقال یابد تا در برابر مشکلات در رابطه با پرداخت‌ها محافظت گردد. مبالغ در اقساط کوچک انتقال یافت که در نتیجه بخش اصلی حق‌الزحمه باید موقتا در بانک‌های ایرانی باقی می‌ماند، اما علاوه بر درآمدی که به تدریج انتقال یافته بود کامپساکس ثروتی 2‌میلیون دلاری از 1933 جمع‌آوری کرده بود که در بانک‌های ایران سپرده گذاشته شده بود تا هزینه‌ پروژه‌های خط تولید جدید را پوشش دهد. اگر کامپساکس موفق به عقد معامله جدیدی با دولت ایران نمی‌شد، مجبور بود راهی پیدا کند تا این پول را از کشور خارج کند. در 1935، بنگاه به تنهایی درآمدی 448525 دلاری را از ایران انتقال داد؛ در مقایسه با درآمدش از کسب و کار در دانمارک که 63000 دلار از گردش سرمایه 289544 دلاری بود. به‌رغم قبول مسوولیت چندین پروژه ساختمانی برای دولت دانمارک که از سال1936 سهم قابل توجهی در افزایش گردش سرمایه کامپساکس داشت، منبع اصلی درآمد شرکت، پروژه‌های ساختمانی ایرانی بود.آرزوهای بزرگ و واقعیت‌های سیاسی ساخت راه‌آهن سراسری، حرکتی غول‌آسا در ایجاد زیرساخت‌ها و نیز نمادی از قدرت رضا شاه بود. در قلمرو سیاسی ایران، راه‌آهن به رهبران عشایر شورشی علامت می‌داد که تهران با مشتی آهنین بر کشور حکمرانی می‌کند. ارتش نوسازی شده شاه اینک می‌توانست با قطار به مناطق گسیل شود تا با هر شورشی مقابله کند. در قلمرو سیاست خارجی، راه‌آهن نشانه استقلال سیاسی و اقتصادی کشور بود. ایران حالا دیگر قلمرو نفوذ عمدتا انگلیس- و سپس روسیه- نبود. حقیقتا در حالی که شاه رضایت بالای خویش از کامپساکس را به دنیای خارج ابراز نمود، او در وهله نخست یک ملی‌گرا باقی ماند و سیاست‌های خود را براساس شعار «ایران برای ایرانی‌ها» بنا نهاد. رضا شاه دایره‌ای اطراف کشور کشیده بود؛ به شدت نگران دخالت خارجی‌ها بود. او با ساختن ایران مدرن، تلاش‌های قابل‌ملاحظه‌ای کرد تا نفوذ انگلیس بر کشور را از بین ببرد.
رویکرد جدید شاه به آلمان، بخشی از این تلاش را تشکیل می‌داد. در انتهای دهه ۱۹۳۰ دولت ایران شروع به کاهش تعداد شرکت‌های انگلیسی و نفوذ شرکای قراردادی آنها نمود. از بین تمام شرکت‌های خارجی که هنگام به قدرت رسیدن رضا شاه، امتیازات یا شعباتی در ایران داشتند، فقط شرکت نفت ایران و انگلیس مصادره نشده یا مجبور به ترک کشور نشده بود اما پیش از این خود وی در ۱۹۴۱ با اشغال انگلیس و شوروی مجبور به رها کردن قدرت شد. به‌علاوه سفارت انگلیس در گزارش سالانه ۱۹۳۷ خود برآورد کرد که ایران هر چه بیشتر تحت اراده و خواست شاه رفته است. جامعه و نخبگان سیاسی دائما تحت کنترل آهنین نگه داشته می‌شدند و بدگمانی به کشورهای خارجی خصوصا افزایش می‌یافت. مالیات‌دهندگان ایرانی احتمالا باید تامین مالی هرگونه راه‌آهن بیشتر را متحمل شوند، چون شاه سرمایه خارجی‌ها را قبول نمی‌کرد. تا اینجا برای شرکت‌های سایر ملت‌های کوچک- که نمی‌توانستند به نقشه‌های امپریالیستی پنهانی متهم شوند- امکان واگذاری کار بدون مداخله مقامات دولتی وجود داشت. اما در ۱۹۳۷، ایران یک توافق تصفیه با آلمان امضا کرد، نخستین توافق در بین چندین توافقی که برای ایجاد روابط تجاری نزدیک‌تر بین دو کشور تهیه شد. اواخر آن سال، یالمار شاخت، وزیر مالیه آلمان زمانی که از ایران دیدن کرد تا مذاکرات مستقیم با شاه انجام دهد، بر عضو وابسته جدید بودن ایران تاکید کرد.
روابط با انگلیس می‌طلبید که بنگاه‌های دانمارکی توازن پیچیده‌ای بین کسب حمایت از صاحبان صنایع انگلیسی از یک طرف و پرهیز از اینکه مجری منافع لندن تصور شوند از طرف دیگر برقرار نمایند. طی قرون نوزده و بیست، شرکت‌های دانمارکی به سیاست بی‌طرفی دانمارک در فعالیت‌های بین‌المللی پایبند بودند و از موضع‌گیری به نفع هر ابرقدرت خودداری می‌کردند. مهمترین شرکت چندملیتی دانمارکی، شرکت تلگراف شمالی بزرگ (GNTC) تنها شرکتی بود که اجازه فعالیت در اتحادشوروی پس از انقلاب بلشویکی را داشت و نیز یکی از معدود شرکت‌های خارجی بود که به کسب و کار در ژاپن دقیقا تا 1940 ادامه داد. GNTC با بی‌طرف سیاسی ماندن- و به‌رغم نداشتن هیچ هم‌فکری با فاشیسم یا استالینیسم- شرکتی مطلوب برای سیاست‌های توسعه طلبانه ژاپن و انزواگرایی شوروی بود. فعالیت در این محیط، توسعه دامنه‌ای وسیع از قابلیت‌های مدیریتی را که ارتباط نزدیک‌تری با سیاست بین‌الملل نسبت به کسب و کار معمولی داشت، تشویق نمود. این راهبرد نه فقط بقای شرکت را در بازارهای خارجی تضمین می‌کرد بلکه مزیت رقابتی زیادی به آن می‌داد که شرکت‌های دانمارکی به هیچ نماینده منافع امپریالیستی نیستند.
کامپساکس با ورود به بازار ایران هویت بی‌طرفی سیاسی نیز داشت. به‌علاوه، اینکه نخواست یک‌سازمان بزرگ دانمارکی ایجاد کند بلکه در عوض از بنگاه‌های پیمانکاری بومی استفاده کند، قطعا به تقویت چهره شرکت به عنوان طرفی بی‌طرف کمک کرد. اما این تصویر با واقعیت منطبق نشد. در واقع، کامپساکس بی‌طرفی سیاسی اعلام شده خود را با حمایت علنی از منافع انگلیس در ایران خصوصا در ۱۹۳۵ نقض کرد. این منابع فاش نمی‌سازند که کامپساکس تلاش کرد به سیاست بی‌طرفی دانمارک با یافتن موضع میانه‌ای بین منافع قدرت‌های بزرگ احترام بگذارد. حتی به نظر می‌رسد که شرکت کوشید با منافع رو به رشد آلمان در ایران مقابله کند. کامپساکس در مبارزه تجاری بین قدرت‌های بزرگ، طرف انگلیس را گرفت و روابط قوی خود را با دیپلمات‌های انگلیسی نقطه قوتی بزرگ برحسب موقعیت خویش در ایران ملاحظه کرد.
در پاییز 1938، امید و آرزوهای کامپساکس، به‌رغم حرکت توازن بخش و تلاش به مانوردادن در بازی توطئه‌چینی ایرانی‌ها، محدودتر از آنچه شرکت انتظار داشت، به نظر می‌رسید. در ماه مه 1936، کامپساکس ارزیابی درونی به عمل آورد که پس از تکمیل راه‌آهن سراسری، ایران بازار اصلی شرکت خواهد بود و با توجه به تعداد پروژه‌های زیرساختی که در وزارت راه در راه بود، فرصت‌ها برای توسعه فعالیت قابل‌ملاحظه بود. اما در پاییز 1938، کامپساکس در ساخت راه‌آهن جدید حضور نداشت و باید برای شریک شدن در حفظ و نگهداری راه‌آهن تکمیل شده توافق می‌کرد. اینک اصلا قطعی نبود که آیا کامپساکس مجری بخشی از پروژه‌های راه‌آهن در میز نقشه‌کشی شاه است یا خیر.
در سپتامبر ۱۹۳۸، شاه دستور ساختن ۲۸۰۰ کیلومتر راه‌آهن با هزینه تقریبا ۵۰۰‌میلیون دلاری را داد. در حالی که وزارت راه، ‌سازمان ‌سازنده مهم خود را برپا کرده بود، پروژه خیلی زود به مشکل برخورد. متعاقب آن، وزیر جدید راه از ساکسیلد خواست تا پیشنهادی برای قرارداد جدید همکاری تحویل دهد. دانمارکی‌ها کاملا آگاه بودند که این بار آنها نمی‌توانند انتظار مذاکره در قراردادی را داشته باشند که به اندازه قرارداد قبلی سودآور باشد. بنابراین آنها پیشنهاد دریافت مبلغ اندک به پول خارجی و مبلغ بیشتر باقیمانده به ریال را دادند. اما رابطه کامپساکس با وزارت راه دوباره مایه دردسر شد، وقتی در اکتبر ۱۹۳۸، وضعیت سیاسی بی‌ثبات داخلی، شاه را واداشت تا آهی - وزیر و همسر روسی او - را به اتهام کارمند اداره جاسوسی روسیه بودن دستگیر کند. شاه در عین حال در بیانیه‌ای که معاون وزیر راه خواند، اعلان کرد که ایران مذاکرات درباره قرارداد جدید راه‌آهن با کامپساکس را متوقف کرده است. دولت به دلایل پرستیژ ملی، راه‌آهن‌های جدید را خود می‌سازد و برآورد می‌کرد که کامپساکس «واسطه» بسیار گرانی است. بنابراین با تغییرات اساسی در شرایط کسب و کار، حضور از کشور کوچک بی‌طرف نمی‌توانست امتیازاتی به کامپساکس بدهد.
با همه اینها، وزارت راه روشن ساخت که علاقه‌مند به حضور مهندسان کامپساکس در ساخت مشکل‌ترین بخش‌های راه‌آهن هست. کامپساکس وضعیت را به دقت ارزیابی کرد و اوضاع سیاسی کشور را زیرنظر داشت.