وقتی روس‌ها از مصدق نفت نخریدند

رسولی: در مورد حزب توده و کارشکنی‌های این حزب و سیاست شوروی سابق در قبال دکتر مصدق هم شایسته است اشاره‌ای بشود. دکتر باوند: حزب توده از ابتدا بر آن بود که در کار نفت کارشکنی کند و مقصود انجام نشود. این موضع ناشی از سیاست شوروی بود که در مظان داشتن استراتژی مهار و انسداد قرار گرفته بود. شوروی و حزب توده تبلیغ می‌کردند که آمریکایی‌ها قصد دارند تحت‌عنوان ملی شدن نفت، وارد ایران و جانشین انگلیسی‌ها شوند تا به این ترتیب جریان و دسته‌بندی‌های نظامی را در منطقه به نفع خود تغییر دهند. به همین دلیل ترجیح دادند سیاست Status quo یا حفظ وضع موجود را ادامه دهند. توده‌ای‌ها در آن تاریخ اعتقاد داشتند انگلستان یک امپریالیسم فرتوت و ضعیف شده ولی آمریکا یک امپریالیسم حاد و چالشگر است؛ بنابراین، به تاسی از شوروی، ترجیح دادند در آن موقعیت حتی از انگلستان حمایت شود. نکته دوم اینکه حزب توده هر جنبشی را که خارج از قلمرو سوسیالیسم بود به هیچ وجه تحمل نمی‌کرد ولو آنکه آن جنبش مقبولیت مردمی پیدا می‌کرد. از نظر این حزب،‌ نهضت‌ها و خیزش‌های اصیل موجود در جهان مقتضای منطقی نظام سوسیالیستی است، بنابراین، برای حزب توده و شوروی، مادام که هر گروه و نهضتی زیر سایه جهان سوسیالیسم نباشد، قابل‌اعتبار نبوده و در تعامل با جهان غرب و نظام سرمایه‌داری مستحیل و نابود خواهد شد، به همین دلیل به استالین، گاندی، نهرو و مصدق نگاه مثبت نداشت. مزید بر این، حزب توده هم به سبب اوضاع درونی خودش، وقتی رقیبی می‌دید که نهضت و خیزشی را در پیش گرفته در صدد تعارض با آن برمی‌آمد؛ چون از یک طرف خودش را پیشکسوت می‌دانست و از طرف دیگر منافع شوروی را هم در نظر می‌گرفت. علاوه‌بر این، چون دکتر مصدق را متعلق به پایگاه اشرافیت معرفی می‌کرد بر آن بود که دوله‌ها و سلطنه‌ها صلاحیت پیشگامی در یک حرکت ضداستعماری را ندارند. با توجه به موارد فوق، حزب توده به اشکال مختلف شروع به کارشکنی کرد.

رسولی: جناب آقای دکتر رضا، چرا دولت شوروی، در تحریم خرید نفت از ایران، با انگلستان همسو بود؟ لطفا در مورد سیاست شوروی و حزب توده، با توجه به مشاهدات خود، بیشتر صحبت کنید.

دکتر رضا: دولت شوروی پس از شکستی که در قضیه آذربایجان از قوام‌السلطنه خورده بود، نهایت دشمنی را با دولت دکتر مصدق نشان می‌داد. آن زمان حزب توده برای اعضای کادر خود دستورالعمل صادر می‌کرد. در یکی از دستورالعمل‌ها به صراحت نوشته بودند که لبه تیز حمله را باید متوجه مصدق کرد؛ باید سر بزنگاه او را به زیر کشید. برای من این سوال پیش می‌آمد که علت چیست و چرا حزب توده چنین می‌کند؟! عده‌ای مثل کیانوری بودند که دقیقا می‌دانستند چه کار می‌کنند، عده‌ای دیگر هم شاید چون اطلاعی نداشتند مخالفت می‌کردند؛ ولی بعدها که بیشتر با سیاست شوروی آشنا شدم، مساله برایم روشن شد. اگر دقت کرده باشید در کنگره نوزدهم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، استالین خط مشی کلی جهانی خود را اعلام کرد. او به صراحت گفت: زمانی بود که بورژوازی پرچم مبارزه ملی را در دست داشت. اکنون این پرچم به زمین افتاده و تنها طبقه کارگر می‌تواند این پرچم را از زمین بردارد. استالین با ادای این کلمات، تکلیف طبقه کارگر را در جهان و بورژوازی ملی کشورهای مستعمره و وابسته را روشن کرد. بعد از این ماجرا که به یک سال قبل از سقوط مصدق و در واقع به قبل از مرگ استالین مربوط می‌شود، احزاب کمونیست در کشورهای هندوستان، اندونزی، ایران و سایر کشورهای جهان در مسیری قرار گرفتند که استالین می‌خواست. در نتیجه، احزاب کمونیست در این کشورها در مخالفت با نهرو، سوکارنو و دکتر مصدق اقدامات خود را شروع کردند.

پیرو همین سیاست بود که شوروی اصالتی برای مبارزه

دکتر مصدق قائل نبود. وقتی که انگلستان و کمپانی‌های نفتی خرید نفت از ایران را تحریم و بلوکه کردند، شوروی هم دیگر حاضر نشد از ایران نفت بخرد. دکتر مصدق تا جایی که اطلاع دارم گفته بود، مجارستان و چکسلواکی و سایر کشورهای اروپایی شرقی پیش از این مشتری نفت ما بودند، چرا شما مانع شدید؟ مقامات شوروی به او جواب داده بودند که از این پس آنها از ما نفت می‌خرند و ما دیگر احتیاجی به نفت شما نداریم. پس از این ماجرا دکتر مصدق از شوروی خواست که یازده تن طلایی که در دوران جنگ جهانی دوم طلب داشتیم، پس بدهند. جوابی که به او می‌دهند این است: این طلا متعلق به ملت ایران است و به دولتی داده خواهد شد که نماینده واقعی مردم ایران باشد. این مطلب را که عرض کردم، خودم در شوروی که بودم خواندم.

نمونه دیگری که خدمت شما عرض می‌کنم این است که به یاد دارم، فرقه دموکرات آذربایجان در زمان حکومت مصدق در شوروی فعالیت می‌کرد؛ رادیویی هم داشت و برنامه‌هایی در مخالفت با سیاست مصدق و دولت ایران پخش می‌کرد.

مقاله‌هایی که برای قرائت از رادیو می‌رسید، من مطالعه می‌کردم. البته هنوز از نوع فعالیت‌های حزب توده در ایران به درستی اطلاع نداشتم و رابطه ما با ایران خیلی روشن نبود؛ ولی این سوال برای من مطرح بود که چرا فرقه دموکرات در شوروی این قدر با مصدق مخالفت می‌کند! می‌گفتیم آقا این مرد اکنون مشغول مبارزه با امپریالیسم است، امپریالیستی که این همه بلا بر سر جامعه ما وارد آورده؛ چرا شما با مصدق مخالفید؟ مرحوم‌قیامی که داماد مستشارالدوله صادق بود، مصدق را هم به خوبی می‌شناخت، در این جلسات بود و در راس ما. در یکی از این جلسات رو کرد به رییس فرقه دموکرات به نام پادگان که بعد از پیشه‌وری رییس فرقه بود و گفت: آقا من نمی‌فهمم چرا شما با مصدق مخالفت می‌کنید؟ آقای پادگان جواب داد: باید مصدق را چنان بزنیم که هفت تا معلق بزند. (این عین عبارت او بود). بعد قیامی پرسید: بسیار خوب، اگر مصدق هفت تا معلق‌زد، بعد چه خواهد شد.