انتقاد نراقی از حزب‌توده

رسولی: تشکر می‌کنم. جناب آقای دکتر نراقی، زمانی که طرح ملی شدن صنعت نفت در مجلس به تصویب رسید شما در اروپا به فعالیت‌های دانشجویی اشتغال داشتید. بفرمایید که ملی شدن نفت در چه موقعیت بین‌المللی انجام گرفت و عکس‌العمل تصویب این طرح میان دانشجویان ایرانی در اروپا چه بود؟ دکتر نراقی: می‌دانید که بعد از جنگ جهانی دوم، انگلستان به تدریج جای خود را به آمریکا می‌داد و هدف شوروی از آن پس مبارزه با آمریکا بود. انگلستان در پی حفظ منافع نفتی خود در جنوب ایران، در جریان بحران آذربایجان تقریبا مخالفتی با اعطای امتیاز نفت شمال ایران به شوروی نداشت و ناکامی شوروی در کسب امتیازات نفتی بیشتر به جهت سرسختی آمریکا و مخالفت ترومن بود. استخراج نفت در ایران، در سال‌های آغازین قرن بیستم، ایران را در یک موقعیت استثنایی قرار داده بود؛ زیرا یک منبع انرژی قوی بود و اهمیت بین‌المللی داشت. در سال‌های پس از جنگ دوم این منبع انرژی وسیله‌ای مهم برای مبارزه با انگلستان گردید. اهمیت سیاسی نفت برای ایران شبیه کانال سوئز بود برای مصر. همان طور که اشاره کردید، من از دو سال قبل از ملی شدن صنعت نفت جزو فعالان دانشجویی در اروپا بودم و مثل خیلی‌ها تمایلات چپی داشتم. موضوع نفت جریانی بود که به کلی مرا از حزب توده و شوروی دور کرد؛ البته قبلا هم نسبت به درستی نظرات آنان تردید داشتم‌؛ اما نهضت ملی شدن نفت برای من روشن کرد که تا چه اندازه از حقیقت دورند؛ برای اینکه به خوبی می‌دیدم که حزب توده و شوروی، با یک برداشت ایدئولوژیک راجع به نفت و نهضت ملی، بر این باورند که در یک کشور استعمارزده و وابسته، جنبش ملی خود به خود پیدا نمی‌شود و این امپریالیسم است که قصد دارد؛ با جلو انداختن بورژوازی ملی در ایران، پرولتاریا را برای همیشه قلع و قمع کند. از نظر آنان این جنبش چون در چارچوب‌های مارکسیستی نمی‌گنجد هیچ اصالتی نداشت و نهضت ملی ایران نخستین جنبشی بود که در مخالفت با استعمار نو در جهان پیدا شده بود. وقتی که ایرج اسکندری را در پاریس دیدم به کلی این جنبش برایش قابل تصور نبود و صادقانه می‌گفت که این بازی آمریکا است و هیچ اصالتی ندارد. آن زمان شاید شوروی هنوز ماهیت واقعی خود را نشان نداده بود و بسیاری از هواداران هنوز خیال می‌کردند که این کشور مهد آزادی و مدافع ملل مظلوم دنیا است. بنده یادم هست مهندس رضوی که از سران جبهه ملی بود وقتی که نایب رییس مجلس شد، چون کمی تمایلات توده‌ای داشت رسما در مجلس اعلام کرد که ما اجازه نمی‌دهیم نفت ما به غرب برود و اروپا را سیراب کند. این نوعی جانبداری از بلوک شرق و شوروی بود. متاسفانه اطرافیان دکتر مصدق به غیر از یکی دو نفر از خرد سیاسی برخوردار نبودند و اغلب آنان مصدق را علیه شاه تحریک می‌کردند و روش تفاهم و توافق را پیش پای او نمی‌گذاشتند. تنها کسی که به نظر من از قوت فکری و خرد سیاسی برخوردار بود، خلیل ملکی بود که دائما به دکتر مصدق می‌گفت شما باید بتوانید شاه را اداره کنید و اگر مدعی هستید ک او تحت‌تاثیر و نفوذ این و آن قرار می‌گیرد، چرا خود شما در او اعمال نفوذ نمی‌کنید و باید کاری کنید که از شما وحشت نداشته باشد. او همیشه یادآور می‌شد اگر اراده‌اش را داشته باشید، می‌توانید او را با خود همراه کنید. به‌علاوه در بین اطرافیان دکتر مصدق هیچ کدام به اندازه خلیل ملکی خطر حزب توده را به خوبی حس نمی‌کرد و بیشتر اعضای جبهه ملی نسبت به خطر حزب توده جدی نبودند.

رسولی: نمایندگان سیاسی، سفیران و کادر وزارت خارجه ایران در خارج از کشور به خصوص در اروپا، تا چه اندازه‌ای با سیاست‌های رهبران ملی ایران هماهنگ بودند؟

دکتر نراقی: در سوئیس هنگامی که در اولین نهضت دانشجویی بودم، دو ماه بود که روزنامه‌های این کشور شدیدترین حمله‌ها را به ایران می‌کردند بدون اینکه سفارت ایران در سوئیس کمترین دفاعی از ایران بکند؛ چون جرات نداشتند در مقابل انگلستان حرفی بزنند و اصلا مقابله با سیاست‌های انگلیس برای مقامات سفارت ایران در اروپا قابل‌تصور نبود.یادم هست در یک روز تعطیل که مصادف با تعطیلات پاک بود، جلسه‌ای ترتیب دادیم و عاملش من بودم. در آن جلسه قرار شد با یکی از دوستان نامه‌ای به دکتر مصدق بنویسیم و ایشان را از آنچه که در سوئیس و روزنامه‌های این کشور می‌گذرد، آگاه کنیم. به ایشان نوشتیم که در روزنامه‌های سوئیس نوشته شده چرا ناوگان دریایی انگلیس نمی‌رود آبادان را بمباران کند؛ این مردم بی‌سواد و بی‌فرهنگ چه چیز دارند که می‌خواهند نفت خود را ملی کنند؟! وقتی که دانشگاه باز شد و سرکلاس رفتیم دوباره جلسه انجمن‌مان را تشکیل دادیم. در آن جلسه نامه‌ای از ابوالقاسم فروهر سفیر ایران در برن به ما رسیده بود که در آن نوشته بود: اولا جلسه شما رسمی نیست و می‌بایست از دو هفته پیش به اعضا اعلام می‌کردید؛ ثانیا این قبیل مسائل به شما چه مربوط است! این در حالی بود که نامه دکتر مصدق قبل از آن به دست ما رسیده بود و در آن، ضمن نهایت تجلیل و تشویق از ما، تاکید کرده بودند سفرای واقعی ما در خارج از کشور شما هستید.

رسولی: این مربوط به چه زمانی است؟

دکتر نراقی: زمانی که دکتر مصدق در مجلس شانزدهم رییس کمیسیون ویژه نفت بود و هنوز نخست‌وزیر نشده بود. جالب است که وقتی نامه سفیر را خواندیم دیگر افتضاح بود. اتفاقا دکتر مصدق وقتی به نخست‌وزیری منصوب شد، اولین سفیری که عزل کرد، همین فروهر بود. منظورم این است که در آن روزها دستگاه وزارت خارجه مطلقا در مسیر اهداف دکتر مصدق و نهضت ملی نفت نبود، شاید ۸۰درصد از دیپلمات‌های ما مثل فروهر فکر می‌کردند و یکی از مشکلات اصلی دکتر مصدق همین بود که بعدا به این دسته از رجال سوء‌ظن پیدا کرد؛ چون دستگاه دیپلماسی را دنبال خود نمی‌دید.