نبرد با اسپانیا و انگلیسی‌ها در دریا

هلندی‌ها اطلاعات خود را از راه جاسوسی به دست می‌آوردند. دو تن از مهم‌ترین جاسوسان آنها کورنلیس دوهاتمان، دریانورد و ناخدا و یان هیوگن وان لین شوتن، کارمند، جهانگرد و جغرافیدان بودند. این هر دو نفر چند سالی را در خدمت پرتغالی‌ها گذراندند، زیرا پرتغالی‌ها به خدماتی که آنها ارائه می‌کردند احتیاج داشتند و متوجه نبودند که این هلندی‌ها ممکن است از نظر امنیتی خطرناک باشند. هنگامی که این دو شخصیت عجیب به هلند بازگشتند، اطلاعات گرانبهایی در مورد سرزمین‌ها و دریاهای شرقی به ارمغان آوردند: نوع ساحل‌ها، صخره‌ها، تپه‌های جزیره‌نما، جزیره‌ها و بندرگاه‌ها؛ جاده‌ها، بادها و جریان‌های دریایی، توفان‌ها و آرامش‌های موسمی، عرض‌های جغرافیایی و موقعیت‌های موضعی، پرندگانی که وجودشان دلیل نزدیکی خشکی است، دوستان و دشمنان، ضعف‌ها و قدرت‌های پرتغالی‌ها.

پس، هلندی‌ها نیز بادبان برافراشتند. نیم دو جین کشتی به سوی آب‌های بیگانه رفتند و بازگشتند. بعضی‌ها شان خالی و بعضی دیگر با بار و بنه. نکته اصلی آن بود که فهمیدند این کار شدنی است. ابتدا نیم دو جین شرکت و بعد چهارتای دیگر، تاسیس شد که همه آن‌ها مصمم بودند، ادویه و گنجینه‌های هند‌شرقی را به چنگ بیاورند. این امر عملی به نظر نمی‌رسید و شرکت‌های یاد شده متقاعد شدند که باید به یکدیگر بپیوندند. مانند کنفدراسیون، در وحدت کامل و با توش و توان کافی. چنین بود که در سال ۱۶۰۲ «شرکت متحده هند شرقی»، مشهور به «یان کمپانی» شکل گرفت.

هلندی‌ها راه پول درآوردن از بازرگانی را در پیش گرفتند و با دنیایی روبه‌رو شدند که در آن تجارت و زور به هم پیوسته بودند. هیچ گونه ادویه‌ای را بدون اجازه فرمانروای محلی یا نماینده او نمی‌شد خرید، هیچ خریدی مطمئن و مسلم نبود، فرمانروایان محلی در بعضی موارد یک محصول معین را دو بار می‌فروختند. رقابت‌های سیاسی منطقه پیچیده و کوتاه‌مدت بود- مسلمانان در برابر کافران، فرمانروایان ریز و درشت محلی که پادشاه یا سلطان بودند و وفاداران آن‌ها در برابر یاغیان که گه گاه جای خود را عوض می‌کردند و از نو به موضع پیشین باز می‌گشتند و تمام اینها در اثر اقدامات دیگر اروپاییان غامض‌تر و گیج‌کننده‌تر می‌شد. پرتغالی‌ها که از مدت‌ها پیش در منطقه جا افتاده بودند، برای خنثی کردن اقدامات هلندی‌ها حاضر بودند

به راحتی رشوه بدهند، دروغ بگویند، دزدی کنند و حتی آدم بکشند. همین طور اسپانیایی‌ها که از طریق مستعمره‌های خود در فیلیپین به منطقه راه می‌یافتند و سرانجام انگلیسی‌ها بودند که پاشنه‌ها را ورکشیده بودند و در منطقه پرسه می‌زدند. عده آنها هنوز برای رقابت بر سر بازارها و سرزمین‌ها کافی نبود، ولی کمبود نفرات را با تبحر در دریانوردی و توپخانه دریایی جبران می‌کردند. در آب‌های شرقی همه به نوعی راهزنی می‌کردند، از جمله شغال‌های محلی که در راه کشتی‌های کوچک کمین می‌کردند و به آنها شبیخون می‌زدند و حتی امروز هم به فراریان بی‌دفاع دستبرد می‌زنند، اما انگلیسی‌ها با کشتی‌های توپ‌دار خود رییس دزدها یا بهتر بگوییم، راهزن راهزنان بودند. هیچ کشتی و سفینه‌ای آن قدر بزرگ و نیرومند نبود که از تیررس آن‌ها در امان بماند یا قابل تصرف نباشد. استراتژی بدی نبود: اگر نمی‌توانید از راه تجارت و کسب و کار پولدار شوید، می‌توانید به چپاول آن‌هایی بپردازید که از این راه پولدار می‌شوند و این ثروتمندان اخیر در منطقه عبارت بودند از؛ بازرگانان گجراتی از هند، غربی‌های سواحل دریای سرخ و خلیج فارس، مالزیایی‌ها و اندونزیایی‌ها و برتر از همه، چینی‌ها که در داخل چین به سبب مداخله‌ها و فساد دستگاه دولتی دست و بال‌شان بسته بود، ولی هنگامی که به خارج از چین راه می‌یافتند، چنان مهارتی در دادوستد و بازرگانی از خود نشان می‌دادند که دست تمام رقیبان را از پشت می‌بستند.

بدین ترتیب، هلندی‌ها هم جنگیدن و اعمال زور را یاد گرفتند. دریانوردان آنها معمولا هنگامی که از مبدا به راه می‌افتادند آدم‌هایی دریا ندیده بودند، ولی طی ماه‌های متمادی سفر در دریا برای رسیدن به هند شرقی، هر روز تمرین می‌کردند، عرشه‌ها را می‌سابیدند و تمیز می‌کردند، توپ‌ها را نشانه می‌رفتند، مهمات را جابه‌جا می‌کردند، نشانه‌گیری خود را می‌آزمودند، دستگاه‌های مخصوص خاموش کردن حریق را آزمایش می‌کردند و خود را برای نبردهای دریایی آماده می‌ساختند. آنان به چنین مهارت‌هایی نیاز داشتند - خاصه اگر آن قدر خوش اقبال می‌بودند که از حوادث و خطرهای هلاکت‌بار این سفرهای دریایی طولانی جان سالم به در برند. مدیران شرکت پس از مراجعت به آمستردام چندان تمایلی برای پذیرفتن این هزینه‌ها و خطرهای سهمگین نداشتند، خاصه آن‌که تفاوت بین قیمت‌های خرید و فروش به سبب همین هزینه‌ها عملا از بین می‌رفت. به عنوان مثال، ارزش ادویه در اروپا ده تا دوازده برابر ارزش آنها در هند شرقی بود، ولی وقتی هزینه‌های بالاسری را هم در صورت‌حساب‌ها منظور می‌کردند، میزان سود به کمتر از ۱۰۰درصد کاهش می‌یافت - که البته همین هم هنوز رقم هنگفتی محسوب می‌شد، ولی بسی دورتر از سراب انتظارات وسوسه‌انگیز بود.

بی‌گمان، این تفاوت قیمت عظیم بین مبدا و مصرف، دقیقا ناشی از همان موانع و مشکلاتی بود که برشمردیم. چنانچه نوعی بازار آزاد و موثر وجود می‌داشت، مسلما حاشیه‌های سود برحسب واحد کالا، حتی اگر بازگشت سرمایه را هم تضمین می‌کرد، باز کاهش می‌یافت، ولی شرکت هند غربی یقینا چنین چیزی را هم نمی‌پسندید. چیزی که «یان کمپانی» می‌خواست این بود که رقیب‌ها به کلی حذف شوند، قیمت‌ها را در هند شرقی خودش تحمیل کند و تفاوت گسترده‌ای را بین قیمت‌های خرید و قیمت‌های فروش برقرار سازد. کسب حداکثر سود ممکن موکول به همین شرایط بود. این دیگر تجارت و کسب‌و‌کار نبود؛ قدرت‌نمایی و زورگویی بود یا در واقع، همان چیزی که اقتصاددانان آن را «رانت‌طلبی» می‌نامند.