طرح نیروگاه نیاگارا و اوج جاسوسی

موتور برق جریان متناوب و ترانسفورماتور و انواع دیگر موتورهای برق از اختراعات او می‌باشد. در اواخر قرن نوزدهم کمپانی «ژنرال الکتریک» به وجود آمد. این کمپانی برای اولین بار در تاریخ صنعت برق از دانشمندان واقعی استفاده کرد. بین آنها ریاضی‌دان معروفی بود به نام استین متس. این شخص تمام عقاید ضدونقیض درباره جریان متناوب وستینگهاوس را توضیح داد و فاش کرد که جاسوسان مدارک او را به ادیسون داده بودند و نیز اطلاع داد که ادیسون معذالک قانع نشده بود و مقداری مدارک در اروپا جمع‌آوری کرده بود. کمیته نیاگارا ۱۰هزار دلار به ادیسون پیشنهاد کرد که آن مدارک را تسلیم آنها کند ولی ادیسون آنها را مجنون خطاب کرد. سپس کمیته بهره‌برداری نیاگارا جایزه‌ای به مبلغ ۳۰۰۰دلار تعیین کرد برای حل مساله انتقال نیرو به فاصله دور و تعیین مخارج آن. این مرتبه ادیسون تنها نبود که به مبلغ یک جایزه خندید. یکی از مهندسین برجسته انگلیسی گفته بود: «این ساده‌لوحان می‌خواهند برای اطلاعاتی که صد هزار دلار ارزش دارد، فقط سه هزار دلار بپردازند.» مهندس انگلیسی دیگر کمی خشن‌تر جواب داده بود: «نیروگاه آبی نیاگارا براساس کارهایی که در تمام جهان انجام شده ساخته خواهد شد؛ کارهایی که مولفان بابت آن هیچ گونه پاداشی نگرفتند.»

این بود که طرح نیروگاه آبی نیاگارا اهمیت جاسوسی صنعتی را نشان داد. در محاسبات آن طرح رقمی به مبلغ ۷۵هزار دلار نشان داده شده که بابت اتخاذ تصمیم فنی به کارشناسان و مهندسین خارجی پرداخته شده بود و ۴۰۰هزار دلار به آمریکایی‌ها برای تهیه نقشه‌های فنی و مدل‌های ماشین‌آلات و تجهیزات دیگر. چه قسمت از آن مبلغ گزاف (قبل از سال ۱۹۰۰) برای کسب و تحصیل اطلاعات که امروزه آن را جاسوسی صنعتی می‌نماییم پرداخته شده، هیچ وقت نخواهیم دانست.

در هر حال انحلال شرکت ساختمان نیروگاه نیاگارا در سال ۱۸۹۹ نشان داد که این طرح یکی از بهترین طرح‌ها در تاریخ سرمایه‌گذاری بوده است.

سرمایه‌ای که در مدت ۱۰ سال در این طرح مصرف شده بود، مبلغ ۷.۰۴۴.۵۰۰دلار و پس از انحلال آن شرکت شرکا مبلغ ۸.۸۳۲.۰۰۰دلار اسناد قرضه که درصد سود آن اسناد هم قابل‌ملاحظه بود و ۳.۹۷۴.۰۰۰دلار اسناد قرضه که درصد سود آن اسناد هم قبل ملاحظه بوده و ۳.۹۷۴.۰۰۰دلار سهام و ۲۸۹۵۷۰دلار وجه نقد دریافت داشتند.

جریان متناوب بدون نقش به مسافت ۳۰کیلومتر انتقال داده می‌شد. از آن نیرو برای روشنایی و برای به کار انداختن موتورهای برقی - ترامواها - آسانسورها و غیره استفاده می‌شد. در آن زمان کسی از خواص نیروی برق متناوب اطلاع زیادی نداشت و بالاخره وستینگهاوس بر ادیسون غالب شد: هم زمان مبارزه بین جریان برق متناوب و دائم مبارزه بین موتورهای اختراق داخلی و موتورهای اشتعال تحت‌فشار جریان داشت.

در ۱۸۶۲ مهندس فرانسوی به نام آلفونس‌بو-د- روشا طرحی تهیه کرد درباره توام نمودن موتور چهار ضرب با موتور خود شعله‌وری به وسیله تراکم که بعدا به وسیله دیزل اختراع شد. بو-د-روشا کشف خود را اعلام کرد، ولی مثل اینکه اعلامیه او را غیر از خودش کسی دیگر نخواند و او نتوانست پول کافی به دست آورد موتور بسازد، ولی شادی قبل از وقت او بی‌جهت نبود و فقط در سال ۱۸۸۳ کارکنان کنجکاو اداره ثبت اختراعات اعلامیه او را یافته و برای لغو سند اختراع اوتو آلمانی که خود را مخترع موتور چهار ضرب معرفی کرده و سند ثبت اختراع گرفته بود مورد استفاده قرار دادند.با وجود این تا اواخر قرن نوزدهم از این نوع موتور دویست هزار دستگاه ساخته و به کار حرکت درآوردن ژنراتورهای برق متناوب و مقاصد دیگر مشغول کار بودند، ولی این موتورها تماما ثابت و برای تحرک وسیله نقلیه مناسب نبودند و می‌بایستی منتظر ظهور اتومبیل باشند که گویا در اواخر قرن نوزدهم به وسیله کارل بنز و روبرت بوش موتوری که با جرقه الکتریکی کار می‌کرد اختراع شد.در همان موقع اختراع دیزل نیز ظاهر گردید. مرگ دیزل امکان دارد با اعمال زور پیش آمده باشد که جاسوسان ترتیب آن را داده بودند و چنانکه این نظریه صحت داشته باشد، دیزل اولین قربانی جاسوسی صنعتی است. در اطراف زندگی دیزل آن قدر افسانه وجود دارد که از آنچه تعریف خواهیم کرد معلوم نیست کدام یک افسانه و کدام یک حقیقت است.فکر اختراع این نوع موتور وقتی به مغز دیزل خطور کرد که در یک نمایشگاهی - یک نوع فندک ساخت پولینزی به نظرش رسید، فندکی بوده که حتی در زیر باران هم روشن می‌شد و با پودری که صنایع به نام لیکوپودیوم نامیده می‌شود کار می‌کرد و در اثر فشار مشتعل می‌شد، اختراع خوبی بوده اصولا مردم پولینزی مخترعین قابلی هستند که حتی پس از تصرف سرزمین آنها به وسیله اروپایی‌ها آنها از اختراعات دست بر نداشتند، مثلا قایق بادبان‌دار اختراع کردند که دکل آن قابل‌برداشت بود. به هر حال دیزل مشغول اختراع موتوری شد که بعدا به نام دیزل نامیده شد. فکر او این بود که موتوری بسازد که با هر نوع سوخت کار کند، حتی غبار ذغال توام با هوای فشرده‌شده زیر فشار شدید. او اول درجه فشار را ۲۵۰ اتمسفر در نظر داشت که درجه حرارت پس از اشتغال در داخل موتور به درجه حرارت محیط می‌رسید با این ترتیب از نظر تئوری ضریب کار مفید چنین موتوری می‌بایستی به ۷۵درصد برسد، در صورتی که ضریب کار مفید موتورهای آن زمان از ۱۳درصد تجاوز نمی‌کرد. علاوه‌بر آن سوخت مصرفی این موتور ارزان بود، از قبیل غبار ذغال به جای بنزین، دستگاه راه‌اندازی که نیازمند مصارفی است لازم نداشت، کاربوراتور احتیاج نداشت، حتی دیزل فکر می‌کرد سیستم سردکننده را نیز حذف کند، اما در موقع اجرای طرح به مشکلات عملی زیادی برخورد کرد که یکی پس از دیگری آن مشکلات را رفع کرده و سند اختراع می‌گرفت و به این ترتیب مقدار زیادی مدارک مربوط به انواع آزمایش‌ها نزد او جمع شد که مکرر خواستند از او سرقت کنند و گویا بالاخره وجود همین مدارک باعث مرگ او شد.