اصلاحات ارضی از زبان یک فئودال- ۴
تصرف اراضی به وسیله دهقانان
میرزا محمدولی فرمانفرماییان در نقل خاطرات خود با محوریت اصلاحات ارضی نکات دیگری را نیز بازگو میکند. وی همچنان به موضوع غیرقانونمند بودند و احساسی بودن برنامه تقسیم زمین اعتراض میکند. او که یکی از اشراف ایرانی است، با بررسی رفتار و گفتار شاه و امینی به آنها انتقاد میکند که راه را روی اصلاحات واقعی بستهاند و سر در نمیآورند که باید چگونه کشور را اداره کنند.
۳اردیبهشت ۱۳۴۱
هوا رطوبت زیادی پیدا کرده است و عصر رعد و برق و رگباری میزند. مردم قسمتهای جنوبی شهر، این ایام تمام در نگرانی میگذرانند. محل برق شهر که در اراضی طرشت واقع است، دچار سیل گردیده و از کار افتاده است. خود این موضوع جالب است که در کارخانه چندین میلیون تومان خرج شده، در بدو امر دقت گردیده که از گزند سیل محفوظ باشد، در صورتی که همان حدود همه جا آثار سیل در گذشته و خط سیر آن آشکار است. این هم قطعا در اثر نادرستی و گرفتن رشوه انجام شده و محل کارخانه را برای خاطر صاحب زمین نصب کردهاند. بدون رعایت هیچ یک از شرایط ضروری علمی. باد تندی برخاسته است و شاخههای بینوا را یکی پس از دیگری تا روی زمین خم میکند و درختان میوه را هم چنان تکان میدهد که دانهای دیگر بار باقی نگذارد. تعجب از مقاومت همین درختان است که باز در برابر چنین فشاری پای بر جای باقی میمانند و از برکت فصول است که باز هم در آخر کار میوه باقی گذاشته شده و قابل چیدن و استفاده میشود.
۸اردیبهشت ۱۳۴۱
دیروز با محمد حسین میرزا بودیم. محل کوهستانی و کمآبی است. با وجود آنکه در قنات کار میکنند، به امید آن که آبی اضافه بکنند، عصر توفان شدیدی بلند شد و باز رگبار بارید و آب سیل رودخانه همین طور ادامه دارد.
۱۲اردیبهشت ۱۳۴۱
امروز یکی از مالکین مراغه، پسر امیرکبیریان، که خودش دانشکده کشاورزی را تمام کرده است و در محل دیزجرود، در قریه خانیان، شخصا به وسیله تراکتور کار میکند و باغاتی احداث نموده، برای شکایت به تهران آمده است. اظهار میکرد باغی که دارد و دیوارکشی شده و میوهجاتی از بیست سال قبل کاشته است، دستهای رعایای به اصطلاح آنجا قره و خوشنشین، به باغ ریخته، انهار آب را صاف کرده و درختهای پیوندی را بریدهاند. هر چند این مطلب مورد تکذیب آقای وزیر کشاورزی در نطقهای رادیویی واقع است، ولی خیلی به عقل این عملیات نزدیک است. عدهای اشخاص محروم و جاهل را رسما تحریک میکند و آنها مصدر این حرکات میشوند.
عیب کار در این است، یک اصلاحی را میخواهند، به قول خودشان انقلاب سفید، از بالا بدارند. ولی هوس گفتن و شهوت ادای کلمات زننده و تند، کارها را از دست خودصاحبان نقشه خارج میکند. امروز در اجرای برنامه، هر کس را ارسنجانی غاصب و متجاوز به رعیت میبیند. در صورتی که باید بدون بدبینی یا جانبداری قانون اجرا بشود. برای این یک مشت مالکین هم تکلیف معین باشد، والا برای خود من هم که بیایم و امروز با فراغت خاطر در باغی که خودم احداث کردهام و زحمت پرورش آن را یک عمر کشیدهام، هیچ گونه امنیتی نمیماند. چون شهر تهران طوری توسعه یافته که در اطراف همین باغ، چندین دوجین مردم کارگر یا کارمند کوچک سکنی اختیار کردهاند. همین که اوضاع را چنین بپندارند، به هوس تقسیم باغ من هم بین خودشان ممکن است بیافتند و چه مرجعی از من به حمایت خواهد برخاست. مرا هم جزو غاصبین قلمداد خواهند کرد.
۱۵اردیبهشت ۱۳۴۱
دیروز صرف ناهار را با کاوه و زنش لیلا و حضرتین دفتری و کریم و ژاله گذراندیم و عصر، دیدن سردخانهای که در مجاورت شرکت دانمارکی و موسویزاده ساختهاند، رفتیم. این جوان، پسر موسویزاده دوست دیرین ما است. مرد صحیحالعمل و قاضی با شهامتی بود. در دوران قوامالسلطنه دبیر حزب شد و قدری خودش را باخت. در سیاست خوددار و ورزیده نبود. پسرش جوان فعالی شده و با دانمارکیها سرمایهگذاری نمود و این سردخانه را برپا کردهاند. تصور میکنم تاسیس این سردخانه خیلی مفید در نگاهداری اقسام آذوقهها باشد؛ به خصوص گوشت و ماهی که جزو اوراق عمومی و در موسم طولانی تابستانی مشکل نگاهداری میشود. هوا امروز سنگین و باز هم مستعد بارندگی است. عصرها باد تند و شدیدی میوزد.
۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۱
عصر برای ملاحظه نهر آب کرج یافتآباد، که در چند نقطه سیلابها نهر را بریده و پر کرده است، بازدید مینمودم. عدهای شرکای توانا در این ملک داریم. یک نفر از آنها در تمام مدت سال به فکر این که نهر آبی وجود دارد و باید آب مصرف زراعت از قریب چهل کیلومتر یعنی از زیر پل کرج به این محل برسد و توجهی به آن بشود، در این فکر ابدا نیافتاده. فقط در میزان کم و زیاد عواید بحث دارند. این خود نمونه کامل از انحطاط احوال مالکیت است و بهترین مجوز برای عنوان اصلاح ارضی و کوتاه کردن دست مالکین بیعلاقه و بیقید به کار خودشان میباشد. از جلوی کارخانه روغن نباتی شاهپسند عبور میکردم. تعداد کثیری اتومبیلهای سواری و عدهای ژاندارم بودند. تحقیق شد گفتند نخستوزیر به این محل آمدهاند. یقین هست در رادیو نطق مفصل ایشان را میشنوم. از هر فرصتی استفاده برای نطق و بیان میکنند. رویه مخصوصی است که به دردشان مثل این است که زیاد میخورد. شاید در افکار عمومی اثرات معنوی و عمیقی نکند، ولی در جریانات روزمره بیاثر نیست.
۱۷اردیبهشت ۱۳۴۱
این ایام پس از جریان سیل و مقداری خرابی وارده در قسمت جنوبی شهر، سر و صدایی از مراکز دولتی و شهرداری به راه انداختهاند که زمینخواران باعث این پیشآمدها هستند و پرونده آنها را از شهرداری به دادگستری خواهند فرستاد. این هم یک موضوع خوبی برای نطاقان حرفهای. اگر واقعا به ریشه این قضایا رسیدگی شود، تمام زیر سر خودمامورین دولتی از هر طبقه میباشد. خود شهرداری و مامورین ثبت، همگی خودشان مردم را اغفال کردهاند و از دامنههای بالای کوه از زیر قرای اوین و درکه تمام مجاری سیلاب، که به دهات شهر ری سرازیر میشد، تمام را از موقعی که راه جدید خیابان پهلوی را به تجریش میساختند، مسیر سیلها را یا به کلی مسدود کردند، یا به طوری نهر را باریک گرفتند که در مواقع بارانهای شدید، آب، راه عبور دیگر نداشته و در این بارندگیهای چند روزه، شدت سیل و باران این خرابیها را به بار آورد و قسمتی هم، چون شهرداری مجرای عمده کن را از بالا مسدود کرده بود که آب زیادتر به شهر فیروزآباد بیاید و همین شهر فیروزآباد در محل پل امامزاده معصوم از مجرای خود خارج شده و به طرف امامزاده حسن و کوچههای مجاور سرازیر شد و خرابیهای عمده را در این قسمت وارد آورد و تمام منظور شهرداری استفاده از فروش به اصطلاح فاضلاب به زارعین شهر ری بوده است که همه ساله معمول آنها بوده است و از این راه استفاده عمده به دست عمال شهرداری میآید.
همه این پیشآمدها وسیله تبلیغات وسیع و از استفاده برای سخنرانیهای بیانتها که مردم را با الفاظ و وعده و وعید امیدوار نگه دارند و از وضع سخت و ناراحت اقتصادی منصرف و افکار را متوجه مطالب جدید و سرگرمکننده بدارند و روی هم برنامه در این مملکت ادامه دارد و کسی که بیاطلاع از هر جهت و از هر شکل ثابت باقی میماند، همان اجتماع مردم است که قادر نیستند حدس هم بزنند عاقبت به کجا کشانده میشوند و در میان سیل گفتار چه مطلبی را باید قبول کنند و در تشخیصات همه را سردرگم کردهاند.
۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۱
از اوضاع اقتصادی و بهبودی آن، با همه وعدهها و گفتارهای رادیویی، آثاری ظاهر نمیشود. هر چند گفته میشود ذخیره ارزی بانک افزایش حاصل نمود، ولی به طوری سلب اعتماد عمومی از دستگاه شده که کسی قانع نمیشود و هر کسی پولی و اندوختهای دارد، در فکر حفاظت از دستبرد خود دستگاه است. زیرا هر کس موقع تصدی از خدمات و شایستگی دستگاه سخن گفته است، ولی پس از تغییر و سقوط، یکی پس از دیگری، از ندانمکاری و اشتباهات و حتی خیانتها پردهبرداری کردهاند. قدر مسلم آن است که بلندپروازیها و عمل در امور صنایع، به طور وسیع و بدون محاسبه دقیق، باعث نکبت شده است. دقت لازم را نکردهاند که مصرفکننده تا چه حد توانایی دارد و مواد اولیه تا چه اندازه به دست خواهد آمد و برای رقابت با مصنوعات خارج، که ارزانتر وارد بازار میشود، چه رفتاری باید بشود. اینها تمام نکاتی است که در بدو تاسیس موسسات صنعتی دقت نکردهاند و به عشق پول فراوان- که از محل پشتوانه اسکناس، به طور بیحساب، در اختیار اشخاص گذاشته شده- هر کس روی رقابتهای شخصی، کارخانه بزرگ و بزرگتر، با قدرت بیشتر، به خارج سفارش داده. اکثر هم دچار کمبود مواد اولیه و فروش نرفتن اجناس و سررسید اقساط قروض، که به بانکها در داخل و خارج دارند، شدهاند و بحران شدیدتر احساس میشود و همه از بانک مرکزی گلهمند هستند که چرا پولها را به دامن موسسین صنایع سرازیر نمیکند یا از دولت توقع دارند که سرحدات را به طور کلی روی اجناس ساخت خارج مسدود دارند و هر کس به تناسب صنعتی که دارد، پیشنهاد افزایش سود بازرگانی میدارد و در نتیجه هرج و مرج اقتصادی را پیشبینی میتوان کرد.
۴ خرداد ۱۳۴۱
این هفته گرفتار کسالت خونریزی مغزی منوچهر قانع، شوهر سعیده بودم که در بیمارستان پارس تحت معالجه است و نتوانسته بودم به باغ سری بزنم و امروز که آمدم، میبینم گلهای نسترن پیچ به کلی باز شده و منظرهای دارند. ولی تتبع از امور باغداری و کشاورزی، در صورتی کامل است که باغبان در همان محل اقامت و محل زندگانی خود باشد. شمسفر همچنان گرفتار پای گلناز در ژنو میگذراند و من در شهر با زندگی ناراحت و پنهانی کامل بهسر میبرم.
روز عید غدیر را با مشایخی، که از آشنایان زمان وکالت تبریز است، به قم برای دیدار و زیارت رفتیم. راه خیلی خوب بود، ولی منظر راه خشک و سوخته، انسان را کسل میداشت. در مسجد جدیدالبنای مرحوم بروجردی اقامه نماز جماعت کردیم. خیلی خرج مسجد شده است. اینها همه از وجوهی است که مردم با طیبخاطر بابت خمس و زکات میدادند. رفیق راه من مبتلا به پرحرفی و آن هم مثل اکثر مردم این سرزمین از سیاست داخلی هم تجاوز کرده، به سیاست خارجی میپرداخت. چون من جوابی نمیدادم، خودش رشته سخن را در دست داشت. تا پس از دو ساعت راه به شهر مراجعت کردیم و از شنیدن آن همه خرافات سیاسی منگ بودم.
۳ خرداد ۱۳۴۱
یک محل شن و ماسهشویی به نام خلیج، که در اراضی مجاور فرمانآباد واقع است، به حسب دعوت صاحبانش، آقای نخستوزیر آنجا را افتتاح خواهند کرد. هر بهانه برای ایراد نطق و خطابه، مورد استفاده ایشان و استفاضه مستمعین است. فعلا مسابقه دموکراتیک از شخص اول مملکت و وزرا در بین است. در هر شخصی صحبت از مساوات و آزادی و رفاه اجتماعی است و متاسفانه در عمل هیچیک را نمیتوانند فراهم کنند یا نمیخواهند و تعجب میکنم چرا اینها که عقلای قوم هستند، فکر نمیکنند یک روزی مجلس و انتخابات، که این همه از اشاره به آن پرهیز دارند، به طور قهری برقرار خواهد شد و با خشونت زیادتر به وجود خواهد آمد.
سرچشمه تمام این انحرافات سیاسی، در اثر اشتباه دوستان ینگهدنیایی است. همان اشتباهی که در کشور لائوس نتیجه تلخ آن را میچشند و همه روزه در جراید داخلی و خارجی، مقالات مبسوطی در علل پیدایش آن منتشر میشود و میخوانیم تمام آسیای شرقی فعلا متشنج و برهم است. به همان عللی که متاسفانه در خاورمیانه هم آثار سیاست غلط نمودار است و آتیه خطرناکی ممکن است به بار آورد و موجب ندامت عمده بشود. پس از خرابیها، برای امثال دکتر امینی یا زمامدار دیگر، مجلس به تمام معنی لولوی سر خرمن است و هر چه از این موجود دور باشند، حتی راحتی بیشتر میدارند و زمامداران جاهطلب هیچ یک سر سازگاری با مجالس تقنینیه ندارند. راست است که انتخابات ما همیشه سیر غلط داشته، ولی همان عده انگشتشمار اشخاص صحیح و بیغرض، موثر در امر نظارت عمومی واقع میشوند و اکثریت فاسد و معیوب، از ترس هم باشد، تظاهر به پیروی از کارهای صلاح میدارند و تفاوت فاحشی به وجود میآید. چنان چه در ادواری که قدرت مقننه برابری با قوه مجریه میکرد، ممکن بود در امور سیاسی تندروهایی به وجود بیاید، ولی قطعا در امور بودجه و مالی، هزار یک خرابکاریهای بعدی پدیدار نمیشد و بعد از دوره چهاردهم کلیه تفریطهای مالی و دزدیهای مجالس بوده که خود دست یار و برگزیده قوه مجریه بودهاند.
۱۱خرداد ۱۳۴۱
امروز آقای دهقان، استاندار آذربایجان به ملاقات آمده بودند. از معلمین هستند و سابقه فرهنگی طولانی دارند. سالها رییس فرهنگ تبریز بودند و بعد داخل کادر وزارت کشور شدهاند. دخول این دسته اشخاص به وزارت کشور هر چند کافی نیست که سیاست پر افتضاح بخشدارها و فرمانداران قدیمی، که اکثریت با آنها است و مردمانی اخاذ و طماع و پروندهساز هستند که مردم را میدوشند و آزار میدهند و کاغذسازی را طوری یاد گرفتهاند که آثاری از اعمال خود نگذارند و هر چه استاندار درست و صحیح باشد، نمیتواند به طور قاطع موثر واقع شود و در مراکز شهرستان اینها کارهای خود را انجام میدهند و بیشتر محل اخاذی این جماعت از درآمدهای شهرداریها تامین میشود، چون انجمنهای واقعی وجود ندارند. هرجا انجمن میباشد، انتخاب افراد در باطن با نظر فرماندار وقت انجام میشود. این است که دور تسلسل خاتمهپذیر نیست، مگر انجمنها حقیقتا به نمایندگی خود مردم رشته کارها را در دست بگیرند و به هیچ عنوان فرمانداران حق دخالتی نداشته باشند و دستشان به کلی کوتاه گردد. به یقین درآمد شهرداریها کاملا تکافو به اصلاحات محلی میکند، ولی صدی سی از درآمد را به مصرف میرسانند و بقیه را آشکارا میخورند و این است که هیچ وقت در شهرهای کوچک هیچ یک از کارها که شروع میشوند، خاتمه نمییابند و همان مخارج را هر سال تکرار میکنند. به طوری که همیشه محلی برای خوردن و ربودن در برنامه شهر موجود باشد.
۲۹ خرداد ۱۳۴۱
امروز باز دربهای دانشگاه را دیدم عبورا بستهاند و عدهای پلیس در اطراف گرد آمدهاند. گویا دیروز به مناسبت چندمین سال یک واقعه که هنوز نمیدانم کدام یک از وقایع است، زیرا حوادثی که در این ده سال در دانشگاه روی داده، زیاد شدهاند. خلاصه شعارهایی بچهها داده و اعلان کردهاند که موافق با سیاست دولت نبود. این است که به بهانه تعطیلات تابستانی، دربها را قفل کردهاند. مطلبی که مسلم است، بین طبقه دانشجو و جوان شکاف عمیقی با طبقه حاکمه امروزه ایجاد شده که با سخنپراکنی و گفتار این شکاف پر نخواهد شد. یا از دانشگاه باید صرفنظر کرد یا سیاست روابط با این طبقه را باید اصلاح نمود. مساله عمیقتر و مهمتر از آن است که با چند فرمول بشود ماستمالی کرد و از سر باز نمود.
۱۰ تیر ۱۳۴۱
امروز شاه برای دیدار دوستانه، چنانکه رادیو در اخبار گفت، عازم پاکستان میشوند. مشکلات مشترکی بین ایران و پاکستان ایجاد شده است؛ بیشتر از لحاظ سیاست خارجی. پاکستان در مساله کشمیر، دلخوری از متحدین خود دارد. ما از لحاظ مالی بیشتر گلهمندیم. ینگه دنیاییها، این دوستان سخی، یکباره در این اواخر سر کیسه را محکم بستهاند و حاضر نشدهاند با همه یگانگی دکتر امینی، سخاوتمندانه با هرگونه خرج و برج، ما را یاری بدارند و این برخلاف دوران حکومت جمهوریخواهان است که سیاستمداران ما را بد عادت کرده بودند، در صورتی که به مملکت خیلی بیطرف هند، انواع کمکها در توسعه اقتصادی وضعش و حتی نظامی میشود.
پاکستان ظاهرا میخواهد تجدیدنظری در سیاست خود بدارد، اصطلاح تجدیدنظر، یعنی صورت خوش و گوش به گفتارهای مسکو نشان دادن است. همه این جریانات ثابت میکند که باید زیاد به دامان دوستداران خارجی، ممالکی مثل ما خود را نیاندازند و متکی به یک بلوک باشند. از طرفی شاه میخواهد رول میانجی بین پاکستان و افغانستان را که قطع رابطه کردهاند، بازی فرمایند و در قسمت سیاست بینالمللی برای خودشان مقام جدید احراز نمایند و اگر موفق شوند، دوستان ینگهدنیایی ممنون میشوند. افغانها به هیچ وجه گوش به نغمات دل نواز آمریکاییها نمیدهند و از این جهت سیاست خارجی دوستدار آمریکایی، همیشه نگران این قطعه حساس هستند.
عکس:محمدولی فرمانفرماییان
ارسال نظر