سلیمان میرزا اسکندری و امتیاز نفت شمال
لایحه امتیاز نفت، با سقوط کابینه قوامالسلطنه از تب و تاب افتاد. سلیمان میرزا که تا پیش از این از مخالفان سرسخت این لایحه بود و در دوران صدارت قوام، از هیچ کارشکنی در راه تصویب لایحه اعطای امتیاز نفت خودداری نکرد، اقلیتش را به اکثریت تغییر داد و با توجه به آمدن مستوفیالممالک به جای قوامالسلطنه، رویکردش را به مساله نفت شمال آشکارا دگرگون ساخت. مستوفیالممالک از پشتیبانی سوسیالیستها و خود سلیمانمیرزا بهره میبرد. به هر روی، لایحه نفت با آمدن دولت نو، پس از درنگی چند ماهه دوباره (پایان اردیبهشت ماه ۱۳۰۲) در مجلس مطرح شد و سلیمان میرزا روش سرسختانه خود را در این باره تغییر داد و نرم شد. البته پارهای از تعدیلها مانند جدا کردن این ایالت از سه ایالت شمالی برای اتباع داخلی که نخستین بار سلیمان میرزا و شیخالاسلام اصفهانی از آن سخن گفته بودند، در این لایحه در نظر آمد و تصریح شد که دولت «دو ولایت را از سه ولایت شمالی (گیلان، مازندران، استرآباد)» به کمپانی مستقل آمریکایی میدهد. شیخالاسلام که رویکرد یکسانی درباره موضوع نفت داشت، این کار مجلس را تردیدی در واگذاری یکی از ایالتهای شمالی به اتباع داخلی خواند و از مجلس خواست که این عبارت کلی را بسنده نداند و به صراحت مازندران را از موضوع قرارداد بردارد، اما نصرالدوله فیروز، مخبر کمیسیون گفت که آوردن این ماده به این صورت برای بازگذاشتن دست دولت در مذاکرات نفتی است. سلیمان میرزا که سیاست نفتیاش با تغییر کابینهها دگرگون میشد و در کابینه قوام خواستار منتزع شدن رسمی مازندران از قرارداد و واگذاری آن به اتباع داخلی شده بود، ، سخنان فیروز را منطقی خواند و گفت: «این ماده که به این صورت نوشته شده است، خیلی خوب است»! مقایسه این موافقت، با مخالفتهای دشمنانه با لایحه نفت در کابینه قوامالسلطنه، به خوبی نشان میدهد که مشکل اصلی از دید سلیمانمیرزا به کلی بودن یا وجود لایحه نفت شمال، که مجریان این قرارداد بوده است.
بیگمان، مخالفت سلیمانمیرزا ارتباط موثری با سیاست شوروی درباره مساله نفت شمال نداشته است و شاید این ادعا دست کم تا زمان پیدایی اسناد و مدارک موثق در این باره معتبر باشد؛ زیرا تنها وابسته بودن سلیمان میرزا به حزب سوسیالیست، دلیل شایستهای برای اثبات پیروی او از سیاست شوروی دست کم در این باره نیست. افزون بر اینکه حزب به معنای واقعیاش هیچگاه در تاریخ احزاب ایران پدید نیامده و همواره دیده شده است که اعضای حزب به آسانی از اصول و قواعد آن سرپیچیدهاند. سلیمان میرزا بر پایه مرامنامه خود و هم سو با سیاست شوروی میبایست از کمپانی سینکلر نه استاندارد اویل پشتیبانی میکرد و در فرآیند مطرح شدن مساله نفت شمال، شیوه یکسان و استواری پیش میگرفت و دیدگاهش با آمد و شد کابینهها دگرگون نمیشد و پیوسته با اعطای این امتیاز به کشور سرمایهداری آمریکا مخالفت میکرد، اما هیچگاه چنین نشد. رویکرد سلیمان میرزا در کابینههای گوناگون تغییر کرد؛ یعنی او در زمان قوامالسلطنه به حکم مخالفت با دولت وی، بارها مجلس را بر سر مذاکرات نفتی به کشمکشهای گسترده دچار ساخت. برای نمونه، هرگاه نامی از اعطای پنجاه ساله امتیاز در این دولت به میان میآمد، وی به سختی با آن مخالفت میکرد، اما در کابینه مستوفیالممالک هنگامی که نمایندگان مجلس به بحثهای درازدامنی درباره زمان قرارداد میپرداختند، سلیمانمیرزا هیچ سخنی نمیگفت.
مخالفتهای او با اعطای امتیاز به کمپانیهای آمریکایی نیز هیچگاه واقعی نبود و خودش در یکی از نشستهای مجلس چنین گفت: «هیچکس مخالف با اصل اعطای این امتیاز به کمپانی آمریکایی نیست.» حتی هنگامی که شیخالاسلام اصفهانی به سیاست کمیسیون نفت درباره اعطای انحصاری امتیاز نفت به کمپانیهای آمریکایی اعتراض کرد و آن را محدودیتی برای اعطای امتیاز نفت برشمرد، سلیمان میرزا به دفاع از سیاست کمیسیون نفت پرداخت و گفت: «عقیده کمیسیون این است که امتیاز منحصرا به آمریکاییها داده شود.»
به هر روی، لایحه اعطای امتیاز نفت شمال با موافقت سلیمان میرزا و سوسیالیستها که زمینه تصویبش در کابینه مستوفیالممالک فراهم آمده بود، چهار روز پس از استعفای مستوفی در ۳۲ ماده تصویب شد. تصویب امتیاز نفت شمال به راستی آخرین و برجستهترین رسالت نفتی مجلس چهارم بود.
دولت مشیرالدوله (جانشین کابینه مستوفیالممالک) به طور شتابندهای جایش را به کابینه سردارسپه سپرد. رضاخان سردارسپه، سخت مایل بود که از قرارداد نفت شمال به سرعت بهرهبرداری شود. وی پس از تصویب لایحه امتیاز نفت شمال (۲۹ شهریور ۱۳۰۱)، با کمپانی سینکلر قراردادی درباره این امتیاز امضا کرد و رفتن این لایحه به مجلس برای تصویب نهایی مقرر شد. دولت نیز در فروردین ماه تصویب امتیاز را درخواست کرد. مجلس به آخرین رایزنیها در این باره سرگرم بود که ماژور ایمبری، کنسول آمریکا در تهران کشته شد. این رویداد بازتاب گستردهای در مجلس یافت؛ سلیمان میرزا که در دوران حکومت سردارسپه نیز از موافقان امتیاز نفت شمال به شمار میرفت، این واقعه را تاسفبرانگیز خواند و خواستار پیجویی عاملان قتل شد. لایحه امتیاز نیز پس از این و به دنبال شکست سیاست نفتی سینکلر در شوروی و مخالفت دولتهای انگلیس، شوروی و کمپانی استاندارد اویل با آن شکست خورد.
نتیجه
این نوشتار به پشتوانه مذاکرات مجلس شورای ملی در پی روشن ساختن رویکرد سلیمان میرزا اسکندری به موضوع امتیاز نفت شمال بود. مخالفت یا موافقت او با این امتیاز، به سختی با کابینههای حاکم پیوند داشت و اصول مرامنامهای یا وابستگی فکری او به اردوگاه چپ، در دیدگاههای نفتیاش تاثیر نمیگذارد، بلکه آمد و رفت کابینههای گوناگون، در این فرآیند بسیار تاثیرگذار مینمود. سختترین مخالفتهای سلیمانمیرزا که در کابینه قوام صورت پذیرفت، گونهای از انتقامجویی شخصی شمرده میشد. مخالفت وی با پیشنهاد نصرتالدوله فیروز نیز در همین چارچوب میگنجد و بهاین دعوی تحلیلپذیر است؛ زیرا سیاست نفتی سلیمان میرزا در پی سقوط کابینه قوام به دگرگونی ژرفی دچار شد. وی در کابینههای مستوفیالممالک، مشیرالدوله و سردارسپه نه تنها با امتیاز نفت شمال مخالفت نکرد، که به جرگه موافقان این لایحه پیوست. باری سرنوشت تاریخی این قرارداد، چیزی جز شکست نبود.
عکس تزئینی است
ارسال نظر