رابطه ایران و فرانسه- بخش پایانی

وزیر اعظم برای اطلاع وزیر خارجه فرانسه به وی چنین‌ نوشت: «روس‌ها فکر می‌کنند که مرز بین ایران و روسیه در این طرف‌ داغستان و گرجستان باید باشد، در حالی که تمام دنیا می‌دانند که‌ از زمان‌های قدیم این نواحی به ایران تعلق داشته و مرز بین ایران‌ و روسیه آن طرف مزدوک بوده است... جواب گودویچ بعد از مشورت‌ با ژنرال گاردان نوشته شده و در آن توضیح داده‌ایم که امپراتور فرانسه در حل مشکلات مرزی نماینده ایران است... چون برای‌ انعقاد معاهده صلح مدتی وقت لازم خواهد بود و چون امپراطور فرانسه می‌خواهد بین ایران و روسیه... روابط دوستانه برقرار شود ژنرال گاردان با بارون ورده.... یک موافقتنامه آتش‌بس‌ یکساله پیشنهاد کرده‌اند تا خبر صلح از پاریس برسد. مختصر و مفید حالا موقع آن است که عالیجناب به وعده خود به دولت ایران‌ وفا کند و در تضمین امنیت ایران بکوشد بدون آنکه بین ایران و فرانسه تفاوتی قائل شود سعی کند روس‌ها را همان طوری که وعده‌ داده بود از مرزهای ایران براند.»

عباس میرزا در نامه‌اش (که همزمان با نامه وزیر بوده است) به ناپلئون نوشت(تمام این مکاتبات در تاریخ ۳۱ مه یا اول ژوئن‌ ۱۸۰۷ نوشته شده ‌اند) که ایران از شروع جنگ با روسیه‌ تردید دارد زیرا فرانسه در این احوال به این کشور نزدیک شده و ایران منتظر خواهد شد تا از نقشه‌های امپراطور اطلاع حاصل‌ کند. در این میان موافقتنامه آتش‌بس که به وسیله گاردان‌ پیشنهاد شده بود مورد قبول دولت ایران قرار گرفت.

چون در این فاصله زمان معلوم می‌شد که تا چه حد دولت ایران‌ می‌تواند روی هم‌پیمان خود کشور فرانسه حمایت کند و ضمانت‌ اجرایی قرارداد فیمابین دو کشور نیز در آن ‌میان آشکار می‌شد و از آن گذشته تعلیم قوای نظامی ایران هم می‌توانست ادامه‌ داشته باشد؛ بنابراین شاه پیشنهاد گاردان را قبول کرد و قاصدی به عنوان‌ نماینده تام‌الاختیار عباس‌میرزا همراه بارون ورده روانه تفلیس‌ کرد تا در آنجا قرارداد آتش‌بس را امضا کنند. فتحعلی شاه در تاریخ ۶ ژوئن ۱۸۰۸ یا ۱۰ ربیع الثانی‌ ۱۲۲۳ از تهران به سلطانیه حرکت کرد.وزیر اعظم در ۱۷ ژوئن‌ گاردان را به حضور خوانده و به او اطلاع داد که یک ناوگان دریایی انگلیس‌ به خلیج‌فارس وارد شده است و فرمانده آن ملکم Malcolm می‌خواهد با شاه‌ مذاکره کند.گاردان با اینکه شاه ملکم را بپذیرد به سختی مخالفت کرد و دلیل آورد که هر رابطه‌ای با انگلیس تخطی از مواد موافقتنامه ایران‌ و فرانسه خواهد بود. البته نظر ژنرال گاردان از دید فرانسویان کاملا قابل توجیه است ولی سیاست و روش فرانسه که‌ ایران را از حمله به روسیه باز می‌داشت به هیچ وجه به تدبیر دیپلماسی شباهتی نداشته بلکه به یک خیانت آشکار و موذیانه‌ای‌ بیشتر شبیه بود چون گاردان در همان ۲ ژوئیه ۱۸۰۸ از گودویچ‌ نامه‌ای دریافت کرد که در آن تزار به وی دستور داده بود تا در انجام مذاکرات آتش‌بس و قرارداد صلح در پاریس مخالفت کرده‌ و به جای آن خود به شخصه مذاکره مستقیم به عمل آورد.

پایان تدریجی روابط ایران و فرانسه

شاه ایران برای اینکه روابط ایران و فرانسه به صورت دوستانه‌ای‌ خاتمه پذیرد، سخت در اندیشه بود و کوشش می‌کرد که راه اتحاد مجدد با فرانسه در موقعیت مناسب دیگری باز بماند.وقایع سال‌ ۱۸۰۸ به او نشان داد که به اطمینان یک متحد نشستن چقدر می‌تواند خطرناک باشد. بنابراین با ژنرال گاردان در نهایت دوستی خداحافظی‌ کرد و چندین‌بار به او پیشنهاد کرد در تهران بماند؛ ولی وقتی ژنرال‌ برعکس خواست ناپلئون، ایران را ترک کرد فتحعلیشاه در نامه‌ای‌ که به امپراتور فرانسه نوشت سعی کرد امکان هر نوع خشم را در ناپلئون از میان ببرد.

مضمون نامه این طور بود «... برای اینکه جناب ژنرال گاردان‌ را در ایران نگاهداریم از خواهش و تمنا خودداری نکردیم... اوضاع‌ و احوال فعلی ما را مجبور می‌کند که نسبت به سفرا و نمایندگان انگلیس‌ توجه کنیم؛ ولی همیشه انتظار داریم که از طرف برادر ارجمند خبری‌ برسد... ما اتحاد با فرانسه را قطع نکرده‌ایم.» همچنین ناپلئون به این‌ فکر بود که ارتباط را ناگسسته نگه دارد و از اینکه ژنرال گاردان‌ ایران را بدون دستور او ترک کرده بود، عصبانی به نظر می‌رسید. وی‌ در ۲۰ اوت ۱۸۰۹ نامه‌ای در این مورد به وزیر خارجه خود نوشت‌ در پای نامه با دستخط خود این طور اضافه کرده است: «من در توسعه‌ روابط با ایران اهمیت قائل بوده و برای این منظور آماده هر اقدامی‌ می‌باشم.»

این آرزو به اینجا ختم شد و به جای آن در ایران نفوذ انگلیس دائما در حال تزاید بود.طبق قرارداد تیلسیت Tilsit که‌ در آن نامی از منابع ایران برده نشده بود به روسیه اجازه داده شده‌ بود با تمام قدرت در قفقاز پیشروی کند و این اقدام قابل‌چاره و برگشت نبود.