محمد توکلی‌زاده- حجاب، در ایران مساله‌ای فطری است که از دیرباز در فرهنگ ملی و باستانی ما وجود داشته است. حجاب و نوع پوشش زنان همواره مورد توجه مستشرقان غربی بوده، گزارش‌های زیادی از نوع پوشش ایرانیان، به خصوص زنان در سفرنامه‌های مستشرقین وجود دارد که حاکی از توجه مردم ایران به نوع پوشش خود بوده است. شاردن یکی از سیاحان غربی است که در سال ۱۶۷۳ م به ایران آمد و سفرنامه خود را پیرامون مسائل اجتماعی ایران تدوین کرد. وی پیرامون پوشش زنان در ایران چنین گزارش می‌کند: «... زنان سر خود را کاملا مى‏پوشانند و روى آن پارچه‏اى مى‏اندازند که روى شانه‏هاشان مى‏افتد، و از جلو، گردن و گلو و سینه‏شان را مى‏پوشاند و آن‏گاه که آهنگ بیرون شدن از خانه مى‏کنند با چادر سفید سراسر اندام خود را از سر تا پا مى‏پوشانند و رویشان را چنان زیر نقاب پنهان مى‏دارند که جز مردمک چشمشان چیزى دیده نمى‏شود. زنان ایرانى چهار پوشش جداگانه دارند که از دوتاى آنها در خانه و از دوتاى دیگر بیرون از خانه استفاده مى‏کنند. نخست، پوششى روسرى مانند که غالبا به منظور آرایش است و تا پشت اندام را مى‏پوشاند. دوم چهارقد که پوششى سه گوشه است؛ میانش را روى سر مى‏اندازند و وسط دو دامن آن را زیر ذقن به نوعى گره مى‏زنند که دو دامن روى سینه را بپوشاند، و دامن سوم پشت سر را مستور بدارد. پوشش سوم همان چادر است که سراسر اندام را از سر تا پا مى‏پوشاند. و پوشش چهارم چیزى شبیه دستمال است که صورت را مى‏پوشاند و روى شقیقه بسته مى‏شود. روى این روبند آنجا که چشم است شبکه‏هایى براى دیدن تعبیه شده است.» شاردن با توجه به آداب اجتماعی مردم ایران و نظام خانواده در دوره صفوی که آن را خوب درک کرده بود، در گزارشی دیگر چنین می‌نویسد: «مرد باید زن را به پنج چیز، مکرم دارد: اول آنکه او را در هیاتى جمیل دارد، و دوم در ستر و حجاب‏ او بکوشد، سوم در اسباب کدخدایى و خانه‏دارى با او مشاورت کند، چهارم دست او را در حوائج و اسباب مهماندارى و حکم بر خدم مطلق دارد، پنجم آنکه ... زنى دیگر بر او نگزیند.»

پى‏یترو یکی دیگر از سیاحان غربی در سفرنامه خود، از زنان قزوین یاد مى‏کند و مى‏نویسد: «زن در کوچه‏هاى قزوین فراوان است؛ ولى همه پیاده هستند و روى خود را پنهان مى‏کنند، بسیارى از بانوان طبقات عالى نیز درحالى‏که لباس‌هاى فاخر بر تن دارند، براى پنهان کردن شخصیت خود، چنین چادرهایى برسر مى‏کنند.» الئاریوس، که در عصر شاه صفى به ایران آمده، گوید: «زنان ایرانى هرگز در کوچه‏ها روگشاده نمى‏روند، بلکه در حجاب‏ سفیدى مستورند که تا زانو پایین مى‏آید و فقط شکافى در مقابل چشمان خود باز مى‏گذارند تا بتوانند پیش پاى خود را ببینند.»

بی شک گزارش سیاحان غربی پیرامون پوشاک ایرانیان و به خصوص حجاب زنان حاکی از این است که پوشش زنان در ایران دارای یک آمیختگی فرهنگی-مذهبی به خصوص در ایران بعد از اسلام بوده است. این آمیختگی ریشه در معیارها و ارزش‌های ایرانیان داشت که با زندگی روزمره آنها پیوند خورده. لباس در ایران معرف هویت و فرهنگ ایرانی بود؛در کشوری مثل ایران که دین در تمام ابعاد زندگی مردم حضور و نمود دارد و جانمایه فرهنگ را نیز تشکیل می‌دهد، لباس و نوع پوشش از این مولفه تاثیر عمیقی می‌پذیرد. از این رو صیانت از این ارزش و هنجار اجتماعی دارای بعد ملی و دینی است. مقاومت مردم در قبال تغییر پوشش در دوره رضا شاه بیانگر تعمیق این هنجار در جامعه و تقیدات مردم به سنن ملی و مذهبی است. لذا این شاخص مهم‌ترین مانع رضا خان و مهم ترین علت مخالفت مردم ایران با دستور حکومتی کشف حجاب بود. مهم‌ترین عامل پیدایش و اجرای کشف حجاب، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳ بود. شاه ایران در سفر چند روزه خود، از مناطق گوناگونی بازدید کرد. نوع لباس و شیوه فعالیت زنان در جامعه و شیوه تعلیم و تربیت دختران، نظر او را جلب کرد. مستشارالدوله سفیر کبیر ایران در ترکیه، تاثیرپذیری رضاخان از بی‌حجابی زنان ترکیه را چنین توضیح می‌دهد: «شبی پس از پایان ضیافت رسمی باشکوه وقتی رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد تا پاسی از شب نخوابید و در تالار بزرگ خانه ملت قدم می‌زد و فکر می‌کرد و گاه گاه بلند می‌گفت: عجب! عجب! وقتی چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ایستاده بودم، گفت : صادق، من تصور نمی‌کردم ترک‌ها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا می‌بینم که ما خیلی عقب هستیم مخصوصا در قسمت تربیت دختران و بانوان؛ ... فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصا زنان اقدام کنیم. (حسین مکی، ص ۱۵۷). رضا شاه تصور می‌کرد که با تغییر پوشش می‌تواند گامی اساسی در راه تجددگرایی مردم ایران بردارد و در همین راستا به موازات برخی اقدامات دیگر نظیر تاسیس نهادها و مراکز نوین و مقابله با سنت‌ها، دستور داد که تغییراتی نیز در پوشش مردم صورت گیرد. رضا شاه پیشرفت‌های ترکیه را در این منظور می‌دید. ازاین رو، کشف حجاب زنان در ایران را می‌توان رهاورد سفر او به ترکیه دانست. سرانجام امر صادر شد که از اول فروردین ۱۳۱۴ مردها کلاه فرنگى (لگنى) برسر بگذارند و زن‌ها چادر را ترک کنند؛ اما به صورت رسمی در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی، رضا خان پهلوی، رسما کشف حجاب را اعلام کرد. از این زمان بود که حجاب ممنوع اعلام شد، کسبه از فروش اجناس به زنان باحجاب منع شدند و زنان با حجاب حق ورود به خیابان‌ها یا سوار شدن به وسایل نقلیه را نداشتند. تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانیون و مخالفت‌های گسترده مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که مهم‌ترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. این واکنش حتی در روزنامه‌ها نیز انعکاس یافته بود، روزنامه استقامت در شماره خود سرمقاله مفصلى با عنوان «فلسفه حجاب» به چاپ رساند. این مقاله با اشاره به طرح موضوع کشف حجاب که تبدیل به بحث داغى شده بود و توسط برخى مطبوعات به آن دامن زده می‌شد، نوشت که «امروزه هزاران درد بى‏درمان داریم که اهمیت آن بیش از این موضوعى است که در آن مناقشه مى‏نماییم ... اخلاق و رسوم اجتماعات و عادات ملل شرق با غرب به کلى مخالف و متباین بوده و به علاوه تمدن امروزه عالم از نتایج شرایع و ادیان الهى است.»