عبور از حجره به تجارتخانه

سهیلا ترابی فارسانی- روند تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در قرن نوزدهم میلادی، حضور سرمایه‌های بیگانه در کشور و درگیر شدن ایران در معاملات جهانی، دگرگونی‌هایی را در حوزه‌های اقتصادی و تجاری کشور به وجود آورد. در حیطه تجاری تلاش‌هایی صورت گرفت و تجار ایرانی حوزه‌های متعدد و متنوع تجارت را تجربه کردند. دوران مجلس اول اوج فعالیت سیاسی تجار بود؛ ولی پس از آن با به توپ بستن مجلس و پس از فتح تهران این فعالیت‌ها کاهش یافت. جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه بحران‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور را تشدید کرد. گرانی، کمبود مواد غذایی و گسترش بیماری‌ها در سال‌های جنگ جهانی بر عسرت عمومی افزود و حجم تجارت کاهش یافت.

پس از خاتمه جنگ جهانی، تمام فشارها و صدمات اجتماعی، کمبودها، قحطی‌ها، تاثیرات حضور نیروهای بیگانه در کشور، ویرانی و خرابی روستاها و از بین رفتن کشاورزی، کلیه مصائب و زحماتی که مردم بر اثر ناتوانی دولت و قدرت‌گیری طاغیان و سرکشان و غارتگران در گوشه و کنار کشور متحمل شده بودند، به یکباره خود را نشان داد. هر چند حوادث سیاسی فراوانی در این دوره رخ داد، اما وقوع قیام‌های متعدد در کشور با گرایش‌های مشترک ملت‌گرایانه، مخالفت با دولت مرکزی و قرارداد ۱۳۳۷/۱۹۱۹ ایران و انگلیس و طرح شعارهای استقلال‌طلبی به خوبی حاکی از لزوم قطعی اصلاحات بود. پیدایش جنبش‌های متعدد و شورش‌هایی در کشور به تقویت نیروهای گریز از مرکز و ضعف بیشتر دولت مرکزی کمک کرد و بی‌تردید بر وخامت اوضاع تجاری و اقتصادی کشور تاثیر مستقیم گذاشت. در این سال‌ها زمینه‌های لزوم اصلاحات و بازسازی نیروهای اقتصادی و اجتماعی فراهم گردید.

موقعیت اجتماعی-فکری تجار

تجار به لحاظ اجتماعی، مرجع قابل وثوق، مرجع و محل مراجعه مردم و پیشقدم در امور خیریه بودند. حتی در سال‌های کسادی پس از جنگ، تجار خیری پیدا می‌شدند که در کارهای خیر شرکت می‌کردند. اتحادیه تجار و چند نهاد دولتی از جمله اداره مالیه و بلدیه برای کمک به زلزله‌زدگان تربت حیدریه مبالغی جمع‌آوری کردند.

تجار خراسان به منظور تاسیس «دارالعجزه و دارالتربیه» پیشنهاد کردند که از کالاهای وارداتی هر عدل پنج شاهی پرداخت شود و خواهان جمع‌آوری اعانه و مصرف آن در موارد فوق‌الذکر شدند. کمک‌های خیرخواهانه تجار در امور خیریه که تحت‌ نظارت دولت پرداخت می‌شد، نوعی رابطه متقابل میان تجار و دولت ایجاد می‌کرد و از سویی به دولت این امکان را می‌داد که از قدرت مالی تجار بهره گیرد و از سوی دیگر برای برخی از تجار فرصت استفاده از «رانت‌های حکومتی» را مهیا می‌کرد. اعانه هزار تومانی معین التجار بوشهری به آسیب‌دیدگان زلزله خراسان از طریق دربار فرستاده شد و نمونه‌ای از کمک‌های فردی تجار بود که علاوه بر کسب اعتبار اجتماعی می‌توانست در کارگشایی امور آنان موثر واقع شود. البته در مواردی نیز این کمک‌های فردی به دلیل محذوریت‌های اجتماعی پرداخت می‌شد.

نزدیکی به مراجع قدرت سیاسی، در جامعه‌ای که هنوز با معیارهای جوامع سنتی و با اتکا به روابط شخصی عمل می‌کرد و هنوز نهادهای جامعه مدنی و قانون یکسان شامل حال همگان در آن استقرار نیافته بود، برای تجار ضروری می‌نمود. آن دسته از تجار که این اقبال را داشتند که با دولتمردان صاحب نفوذ مرتبط شوند، امکان عمل و موفقیت بیشتری می‌یافتند. بدیهی است که در چنین جامعه‌ای هیچ ضابطه قانونی نمی‌توانست جایگزین نقش روابط شخصی بشود. برخی از تجار که احساس می‌کردند صاحب روابط شخصی عمیق و پایدار با دولتمردان نیستند، در نامه‌ای به مجلس شورای ملی در خصوص بحثی که درباره اعطای نفت شمال به یکی از شرکت‌های نفتی مستقل آمریکایی در مجلس در جریان بود، اعتراض کردند. آنان تقاضا کردند که قسمتی از موارد شمول این امتیازنامه به آنها اعطا شود و پیشنهاد آن را علاوه بر مجلس به وزارت فواید عامه نیز تقدیم کردند. اما در کمیسیون نفت مجلس فقط پیشنهاد حاج معین‌التجار مطرح شد و هیچ صحبتی در مورد پیشنهاد آنان به میان نیامد. در نتیجه این گروه از تجار معترض شده و خواهان رفع این گونه تبعیض‌ها شدند. از مالیه بوشهر نیز در گزارشی سیاهه مالیات‌هایی که معین‌التجار باید می‌پرداخت، ذکر شده و بر این امر تاکید گردیده که «بعضی از وزرا. . . به طریق سیم انگلیس سفارش و توصیه معین‌التجار را به مأمورین اینجا می‌کنند» و در ضمن آن تقاضا شده است برای تعیین امتیازهای معین‌التجار، امتیازهای وی مورد بررسی دقیق‌تر قرار بگیرد.

رابطه تجار با عناصر قدرت گاه از طریق همکاری، دادن اعانه، کمک‌های مالی یا رشوه صورت می‌گرفت. در این باره می‌توان به پرداخت مبلغی به عنوان رشوه توسط پسر امین‌الضرب به نصرت‌الدوله فیروز اشاره کرد. به خصوص کسانی که متصدی منصب وزارت مالیه بودند از تجار رشوه دریافت می‌کردند. رقم مالیات بسته شده از سوی وزارت مالیه به معاملات تجاری همواره مورد اعتراض آنان قرار می‌گرفت. تجار با پرداخت رشوه، مالیات کمتری می‌پرداختند و در این میان هر دو طرف یعنی تجار و دیوانیان سود می‌بردند.

بدیهی است ثروت و موقعیت اقتصادی، تجار را از قدرت سیاسی و اجتماعی نیز بهره‌مند می‌کرد و در عین حال از لحاظ روحی و شخصیتی آنان را دچار نوعی تبخیر و نخوت برآمده از ثروت نیز می‌ساخت. گاه تجار در نظر مردم همچون افرادی پول پرست، بی‌رحم و مغرور جلوه می‌کردند که به غیر از افزودن به دارایی و اموال خود به هیچ چیز دیگری نمی‌اندیشیدند و روحیه‌ای کاملا حسابگرانه داشتند، کما اینکه در مکاتبات رضازاده شفق از برلن با حاج رحیم اتحادیه، دراین‌باره نکات جالبی دیده می‌شود. رضازاده شفق که سرپرستی علی فرزند حاج رحیم در ارسال پول به جهت تحصیل فرزندش شکایت کرده است. وی در نامه‌ای به اتحادیه گلایه می‌کند که چرا با او مثل«گماشته‌هایش» یا «عاملش در سلطان‌آباد» سخن می‌گوید، رضازاده شفق در بخشی از همین نامه اشاره کرده که «من ... دلال فرش یا پادو بازار»نیستم و به حاج رحیم اتحادیه از بابت آنکه پدرش در معادن وی در برف و باران ناخوش شد و جان سپرد و اینکه اتحادیه مادرش را با بی‌رحمی از«حیاط بیرون»کرد، شکایت می‌کند.

با این حال لحن گفتار وی در عین آنکه گلایه‌آمیز است، ملایم هم هست که حاکی از حرمت گذاردن به اتحادیه در عین نقد کردن وی است. از مجموعه مکاتبات شخصی حاج‌رحیم اتحادیه می‌توان به خست و حسابگری مفرط برخی از افراد این طبقه پی برد.

درست است که تجار به مال‌اندوزی علاقه بسیار داشتند، اما در مواقعی نیز به کمک‌های مردمی و زمینه‌های فرهنگی علاقه نشان می‌دادند. همان‌طور که پیش از این نیز اشاره رفت«معارف‌خواهی»، تقویت و رونق مدارس جدید در تمامی این سال‌ها از ویژگی‌های ماندگار تجار بود. تجار دزداب، از هر عدل کالای تجارتی پنج شاهی را به امر گسترش معارف منطقه اختصاص دادند. قرار بر این شد که این وجوهات در اداره گمرک محل جمع‌آوری شود و سپس به مصرف تاسیس مدرسه‌ای در این ناحیه برسد. در بیشتر موارد خود تجار پیشنهاد کسر مالیات ویژه امور معارف را مطرح می‌کردند. تجار کلیمی کرمانشاه به اداره گمرک این ناحیه پیشنهاد کردند که از هر عدل کالای تجارتی یکصد دینار مالیات از بابت گسترش معارف و تاسیس مدارس اختصاص یابد. معین‌التجار بوشهری نیز ساختمانی را برای تاسیس مدرسه محمدیه در بندر لنگه واگذار کرد. تجار علاوه بر پیشنهاد تعیین بودجه و کمک‌های مالی در امر تاسیس مدارس، در تداوم فعالیت‌های آنان نیز نظارت می‌کردند. تجار آستارا طی مکاتباتی با تهران از انحلال و فروش لوازم مدرسه ابتدایی آستارا شکایت کردند و خواهان رسیدگی به این امر شدند. چرا تجار به تعلیمات عمومی و گسترش مدارس علاقه‌مند بودند و با اینکه در این کار برای آنها سود مادی متصور نبود، در آن سرمایه‌گذاری می‌کردند. تجار افرادی ترقی‌خواه بودند که با استفاده از دستاوردهای تمدن غرب مخالفتی نداشتند. در میان آنان اشخاص مطلع و فاضل یافت می‌شد که در روزنامه‌ها و جراید مطلب می‌نوشتند. میرزا غلامحسین وکیل الدوله از تجار معروف و از اهل قلم کرمان بود که با جراید همکاری می‌کرد. معین‌التجار برای بیان دیدگاه‌های خود در روزنامه‌ها مطلب می‌نوشت.

برخی از تجار برای انتشار آثار روشنفکران دینی از صرف هزینه دریغ نمی‌کردند، از باب نمونه آقا میرزا محمد صاحب تاجر اصفهانی رییس تجارتخانه‌ای در کلکته، هزینه چاپ کتاب سوانح عمر اثر سید جمال اصفهانی را به عهده گرفت.

نقش روشنفکران در اعتلا بخشیدن به دانش تجاری و تلقی جدید تجار از مفهوم جدید تجارت قابل تردید نیست. در روزنامه‌ها مقاله‌هایی در تجزیه و تحلیل موقعیت تجاری ایران و ویژگی‌های تجار ایرانی به چاپ می‌رسید. در این مقالات از اینکه تاجر ایرانی مفهومی سنتی از تجارت در ذهن داشت که منحصر به خرید و فروش و افزودن بر مال بود، سخن می‌رفت و اینکه تجار صرف کسب مال را عین تجارت دانسته و هیچ آشنایی با «ماده و کار» نداشتند، در حالی که اینها دو رکن اساسی تجارت و سرمایه رکن سوم آن محسوب می‌شود. از نظر روشنفکران، تجار به کالاهای مورد نیاز کشور آگاهی نداشتند و با اینکه سال‌ها به صدور پنبه پرداخته بودند، هیچ تغییری در کیفیت آن اعمال نکرده بودند و کماکان پنبه را به همان شکل نامناسب صادر می‌کردند و این مطلب به ذهنشان خطور نمی‌کرد که می‌توان تخم پنبه، شیوه چیدن و چرخ دانه پنبه را دگرگون و آن را با کیفیت بهتری به بازار عرضه کرد. در واقع تجار ایرانی در کار خود پویایی و ابتکار به خرج نمی‌دادند و شیوه تجارت را همان‌گونه که به آنها به ارث رسیده بود، انجام دادند.

روشنفکران در ارائه آگاهی‌های جدید و نشر کتاب‌ها و مقاله‌هایی در زمینه تجارت و اقتصاد در حد بضاعت خود کوشیدند. در مجموعه‌ای به نام اقتصاد که رضازاده شفق آن را تهیه کرد و به چاپ رساند در خصوص علم اقتصاد، آرای علمای آن علم، وظایف دولت و ملت، بحران اقتصادی ایران، علل شوربختی تجار ایران و راه‌های علاج آن، اینکه تجار چه باید بکنند و لزوم تشکیل اتاق تجارت سخن رفته بود. ترغیب تجار به ترویج کالاهای وطنی و لزوم رونق دادن به صنایع داخلی، گوشزد این مطلب به تجار که همتایان اروپایی آنها به چه شیوه‌هایی صنایع و کالاهای کشورهای خود را رونق دادند، هشدار درباره اینکه تاجر ایرانی«حمال‌فرنگی»نشود. ارائه توصیه و طرح‌های بسیار در زمینه گسترش فعالیت‌های تجاری و لزوم مشارکت با سرمایه‌های خارجی در عین جلوگیری از نفوذ سیاسی دولت‌های بیگانه، از موارد دیگری بود که نویسندگان جراید سعی در طرح و القای آن به اندیشه تجار و عموم داشتند. این همه از آن سبب بود که روشنفکران می‌کوشیدند تحول‌پذیری تجار را تقویت و وابستگی آنان را به شیوه‌های اجدادی تضعیف نمایند. در نقد تحول ناپذیری تجار در یکی از روزنامه‌ها چنین نوشته شده بود:

«چون ‌[تجار] هنوز جاهل‌اند و فکر می‌کنند با سرمایه‌های منفرد می‌توانند کسب سود کنند. در حالی که تجارت انفرادی و حق العملی دیگر معنا ندارد. محدود بودن اطلاعات تجارتی آنها، تغییر ندادن حتی صورت ظاهر حجره‌ها و تشکچه‌های کثیف را برداشته و به جای آن میز و صندلی بگذارند و هنوز عادت دارند، چند کلیمی یا چند موسسه خارجی جنس را وارد کشور کنند و با چند برابر قیمت به آنها بفروشند. منتها به اقساط و آنها جنس را به مردم بیچاره تحمیل کنند و در هر هزار تومان چند شاهی استفاده کنند».

حوزه‌های فعالیت اقتصادی تجار

براساس سوابق فعالیت در امور تجارتی، تجار را می‌توان به چند گروه تقسیم کرد. در اینجا تقسیم‌بندی تجار در شیراز طرح می‌شود تا معیار تقسیم‌بندی روشن شود. دسته اول گروهی که در خانواده پیشینه طولانی در امر تجارت داشتند و از تجار اصیل و قدیمی محسوب می‌شدند. از این گروه می‌توان از حاج خلیلی، اسماعیل بیگی، نمازی، دهدشتی و اردوبادی نام برد که سابقه فعالیت‌های تجارتی آنها به بیش از صد سال می‌رسید. گروه دوم افرادی بودند که سابقه فعالیت آنها به کمتر از ۵۰ سال می‌رسید و از این گروه می‌توان بهبهانی را نام برد که از اواخر قرن نوزدهم به شیراز نقل مکان کرد. گروه سوم آن دسته از تجار بودند که در کار تجارت پیشینه زیادی نداشتند و با کوشش فردی توانسته بودند وارد حرفه تجارت بشوند و به تجار جدید معروف بودند که از این گروه می‌توان به کازرونی اشاره کرد. علاوه بر این تجار، برخی تجار کلیمی، زرتشتی، هندی، اروپایی و نیز اقلیت‌های دیگر در ایران فعالیت می‌کردند. تجار کلیمی بسیار قانع و پرکار بودند و به دلیل دست داشتن در معاملات مربوط به اموال سرقتی در دوران هرج‌ومرج سیاسی- اجتماعی به یکباره ثروت بسیار اندوختند. تجار زرتشتی بیشتر در کار خرید و فروش منسوجات تولید یزد و کرمان فعال بودند. تجار هندی بیشتر در کرمان و مناطق جنوبی کشور فعالیت می‌کردند و معمولا همچون دیگر تجار بر سر اینکه موظف به پرداخت چه نوع مالیات‌هایی هستند با اداره مالیه درگیر بودند.