گاهشمار
سرشماری در ایران و جهان
به دنبال سرشماریای که در نیمه سوم آبان سال ۱۳۳۵ انجام شد، ایران دارای ۱۹ میلیون و تهران دارای یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بود. قدیمیترین سند تاریخی که در آن به سرشماری نفوس اشاره شده، کتاب مقدس تورات است. در سفر مهاجرت این کتاب آمده است که حضرت موسی برای مهاجرت قوم بنیاسرائیل از مصر، همه افراد قوم یهود را سرشماری کرد. این سرشماری در سال ۱۴۹۱ قبل از میلاد انجام گرفته است. جالب است به این نکته اشاره شود که در قدیمیترین کتاب تورات موجود، سفر یا فصل اعداد، شماره اقوام بنیاسرائیل و نفوس هر قوم را ارائه میدهد.
اولین سرشماری جمعیت به روش نوین در سال ۱۷۴۹ در کشور سوئد صورت گرفته و پس از آن، دیگر کشورها نسبت به شمارش افراد جامعه خود اقدام کردهاند. در امپراطوری ایران باستان نیز سرشماریهای عمومی جمعیت برای دریافت مالیات سرانه و تعیین شماره مردان قادر به جنگ انجام میشده است. هرودوت، مورخ یونانی (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق.م) در تاریخ خود درباره دوره تاریخی هخامنشیها مینویسد: وقتی خشایارشا از تنگه داردانل میگذشت، محل مخصوص را برای سرشماری افراد قشون خود مناسب دید و مقرر داشت تا ۱۰ هزار سپاهی شمارش شده در آن محل گرد آیند، به نحوی که حتیالمقدور به یکدیگر نزدیک باشند. سپس دستور داد دور این عده را خط بکشند. بعد از خروج آنان از داخل خط، دیواری که بلندی آن تا کمر یک سپاهی برسد، روی آن بنا کنند. چون حصار آماده شد، سپاهیان، گروه گروه درآن داخل و خارج شدند تا مقدار آنها معلوم شود. هرودوت نتیجه این سرشماری را یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر ذکر میکند. شاه آمار در حقیقت نوعی آمارگیری به دستور شاهان هخامنشی برای تعیین مالیات سرانه بود. در زمان داریوش، دفاتر مالیات و نظامی برای اولین بار تدوین شد. زرتشتیان نوشتهاند که در دوره انوشیروان، فقط مردان ۲۰ تا۵۰ ساله باید مالیات میدادند. به این منظور روش خاصی برای تعیین مالیات دهندگان و تفکیک پیران و نوجوانان از یکدیگر ابداع شد و ماموران سرشماری برای نخستین بار به جای «فرد» از مفهوم «خانوار» استفاده کردند. برای مثال تعیین میکردند که در یک خانوار ۱۲ نفری فقط باید ۲ نفر که سن آنها بین ۲۰ تا ۵۰ سال است مالیات بپردازند.
در زمان ساسانیان از اراضی، محصولات زراعی، اشجار و نفوس، ممیزی جامع و کامل به عمل آمده است و پیشنهاد شد که مالیات اراضی ایران بر این اساس وصول شود. در ایران بعد از اسلام و در دوران خلفای عباسی نیز مساله اخذ جزیه ایجاب میکرد که سرشماری در ممالک تحت نفوس انجام شود. در تاریخ عباسی آمده است که شیخبهاءالدین عاملی به دستور شاه عباس به منظور حفر نهرهای زایندهرود و سیستم آبرسانی، دستور داشت تعداد سکنه اصفهان و حومه را بداند. وی با استفاده از تعداد نان مصرفی هر فرد و شمارش تعداد نان پخت شده توسط نانواییهای خانگی و معابر به وسیله گماشتگان خویش، توانست شمار نفوس اصفهان را به دست آورد. در مدارک مربوط به زمان قاجار بیشتر به جمعآوری اطلاعات جمعیتی اشاره شده است و از ممیزی کشاورزی کمتر سخن به میان آمده است. شاید بتوان دلیل آن را ضعف بخش کشاورزی در پرداخت مخارج دربار و دولتها، روی آوردن دولتها به منابع مالی جدید از قبیل درآمدهای گمرکی استقراض و واگذاری امتیازات مختلف به خارجیان دانست. اولین سرشماری جمعیتی ایران به روش نوین در سال ۱۲۴۶ شمسی (البته در سطحی محدود) در زمان ناصرالدین شاه و همزمان با وزارت اعتضادالسلطنه بر وزارت علوم و معارف، توسط مهندس عبدالفخار، معلم ریاضی مدرس دارالفنون به عمل آمد. در این سرشماری تهران به پنج محله ارگ، عودلاجان، چالمیدان، سنگلج و بازار تقسیمبندی شده و همه محلههای خارج از شهر نیز در یک طبقه قرار داشت. در آن زمان جمعیت تهران ۱۵۵ هزار و ۷۳۶ نفر برآورد شده بود. به علاوه در سال ۱۲۷۷ شمسی در چهارمین سال سلطنت مظفرالدین شاه از ابنیه تهران آمارگیری به عمل آید.
با ایجاد تشکیلات جدید بلدیه در سال ۱۳۰۱ شمسی، سرشماری دیگری در تهران صورت گرفت که بر اساس آن سرشماری، جمعیت تهران در سال ۱۳۰۱ بالغ بر ۲۱۰ هزار نفر بود. تا این تاریخ سازمان خاصی که مسوولیت جمعآوری اطلاعات جمعیتی و تمرکز بخشیدن به آنها را بر عهده داشته باشد، در کشور وجود نداشت و همه تلاشهای به عمل آمده جنبه موضعی و موردی داشت. در سال ۱۲۹۷ به منظور ثبت وقایع چهارگانه، اداره ثبت احوال کشور تاسیس شد. با ثبت اطلاعات مربوط به تولد، فوت، ازدواج و طلاق توسط اداره مذکور، ضرورت اطلاع از جمعیت کشور و تعیین سازمانی که موظف به جمعآوری این اطلاعات باشد مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۳۰۳ با تصویب آییننامهای، مسوولیت جمعآوری و مرکزیت بخشیدن به آمارهای مورد نیاز برعهده وزارت کشور گذاشته شد. در تاریخ پنجم تیرماه سال ۱۳۱۲، نظامنامه شورایعالی، احصائیه تنظیم و بر حسب ماده اول آن نظامنامه، نمایندگان همه وزارتخانهها در شورای مزبور عضویت داشتند و مسوولیت هماهنگی در تولید آمار بر عهده شورای مزبور بود. شورایعالی احصائیه در سال ۱۳۱۴ به شورایعالی آمار تغییر نام داد. در خردادماه سال ۱۳۱۸، اولین قانون سرشماری به تصویب مجلس شورای ملی وقت رسید. در اجرای این قانون، سرشماری جمعیت از دهم اسفندماه همان سال در شهر تهران و در سالهای ۱۳۱۹ و ۱۳۲۰ در ۳۲ شهر کشور به تدریج به اجرا درآمد، اما به علت وقایع شهریور سال ۱۳۲۰ معوق ماند. در اسفندماه سال ۱۳۳۱ «سازمان همکاری آمار عمومی» تشکیل شد. در این سال اداره آمار و سرشماری از ادارهکل آمار و ثبت احوال منتزع و به سازمان همکاری آمار عمومی ملحق شد. به این ترتیب برای اولین بار سازمانی که به طور خاص وظیفه جمعآوری آمار را بر عهده داشت، به وجود آمد. این سازمان در اجرای قانون آمار و سرشماری مصوب سال ۱۳۳۴ به وزارت کشور وابسته شد و نام آن به «اداره کل آمار عمومی» تغییر یافت. با تشکیل ادارهکل آمار عمومی اولین سرشماری عمومی کشور در سال ۱۳۳۵ توسط این اداره به مرحله اجرا درآمد. با تاسیس اداره کل آمار عمومی و اجرای سرشماری عمومی نفوس در سال ۱۳۳۵، فعالیتهای آماری کشور وارد مرحله جدید شد و همه ساله طرحهای گوناگون آماری در زمینههای مختلف اجتماعی و اقتصادی به مرحله اجرا درآمد. نیاز روزافزون دستگاههای برنامهریزی کشور به آمار و اطلاعات و ضرورت همکاری بسیار نزدیک سازمان اصلی تولیدکننده آمار با دستگاه برنامهریزی، موجب شد تا در سال ۱۳۴۴ بر اساس قانون، ادارهکل آمار عمومی از وزارت کشور منتزع و با نام «مرکز آمار ایران» به سازمان برنامه و بودجه وقت وابسته شود.
منبع: ایسنا
ارسال نظر