گروه تاریخ اقتصاد- در ماه دسامبر سال ۱۸۸۸ میلادی ناصرالدین شاه به وسیله درشکه طلایی سلطنتی به اتفاق ملتزمین رکاب به انتهای شهر حرکت می‌کند در این محل ایستگاه سنگی‌ که داخل آن با قالی و قالیچه و از بیرون با پرچم‌های سه رنگ مزین شده بود، ساخته بودند. پادشاه ایران از وسط ایستگاه عبور نموده و در سکوی مسافری توقف‌ کرد آنگاه لکوموتیو و چهار واگنی که به آن بسته شده بود و با سبزه و گل و پرچم‌ آنها را آراسته بودند در جلو شاه توقف کرد شاه نسبت به سوار شدن در قطار مشکوک و دو دل بود؛ بنابراین بدون اینکه خود سوار شود به ملتزمین رکاب دستور سوار شدن داد در حالی که خود شاه روی سکوی مسافرین ایستاده بود لکوموتیو حرکت کرد. مسافتی پیش رفت و مجددا مراجعت نمود. سپس رییس شرکت و دیگران شاه ایران را متقاعد کردند که مسافرت با قطار خطری ندارد؛ بنابراین ناصرالدین شاه با شک و تردید سوار شد. حرکت آهسته ترن همه را متعجب‌ ساخته بود. ناصرالدین شاه اجازه تندتر رفتن را نداده بود درهرحال‌ پس از نیم ساعت به حضرت عبد العظیم رسیدیم و پس از مختصر توقفی مراجعت کردیم. در موقع مراجعت از لحاظ احتیاط شاه چند نفر و از آن جمله رییس پلیس را مامور کرده‌ بود که پهلوی راننده مراقب او باشند و با همان کندی حرکت کنند و با این حال در مدت ۲۲ دقیقه به تهران رسیدیم بعدا متوجه شدیم که تند رفتن در این راه چندان‌ بی‌خطر نبود، زیرا تراورس‌ها را خوب کار نگذاشته بودند و به قدری شن ریخته بودند که چرخ‌ها در عوض آنکه روی ریل حرکت کند در شن‌ها می‌لغزید و شاید به همین‌ جهت کسی تصور نمی‌کرد شاه تا ایستگاه حضرت عبدالعظیم برود بنابراین ایستگاه‌ حضرت عبدالعظیم را مزین نکرده بودند.

منبع: مجله وحید، ۱۳۴۴