روایت دیگر
تاریخچه سینما در ایران- بخش نخست
نیلوفر کسری- هنگامی که ادیسون دستگاه «کینوتوسکوپ» را اختراع کرد تا تصاویر متعدد را به نحوی پیدرپی و سریع نشان دهد و آن را به صورت یک شئی جنبنده در بیاورد، هرگز تصور نمیکرد که با این کشف انقلابی در جهان هنر ایجاد کند که سالانه میلیونها انسان را مجذوب خود سازد. حدود یکصد سال پیش وقتی که برادران لومیر با حرکت دادن دستگاه فانوس خیال تصاویر قطاری متحرک را بر پرده سینما نمایش دادند، چنان طوفان عظیمی به پا کردند که تا مدتهای مدید بازار هنرهای دیگر کساد شد و کلیه امکانات مادی و معنوی جهان هنر در اختیار این صنعت نوپا قرار گرفت. این هنر که پرجاذبهترین پدیده قرن بیستم نامیده شد، در همان آغاز مرزهای نوینی را گشود و میلیونها نفر را مسحور خود کرد و جالب اینکه بر خلاف پدیدههای دیگر این قرن نه تنها پس از مدتی عادی و بی اهمیت نشد، بلکه جاودانه و ماندنی شد. به طوری که پس از گذشت اندک زمانی از مهمترین هنرهای عصر قلمداد شد و هنر هفتم نام گرفت.
این هنر در کشور ایران که از دیرباز با هنرهای نمایشی آشنایی داشت بسیار سریع رشد کرد و با نام «چراغ جادو» مورد بهرهبرداری قرار گرفت و البته این نیز مانند دیگر پدیدههای نوین از اروپا به ایران آمد. به طوری که از منابع تاریخی برمیآید سفر مظفرالدینشاه به فرنگ در سال ۱۲۷۹ش (۱۳۱۸ق) موجب آشنایی با این وسیله سرگرمی در محل آبهای گرم معدنی کنترکسویل فرانسه شد و شاه را آنقدر مجذوب کرد که بلافاصله دستور داد میرزا ابراهیمخان عکاسباشی یک دستگاه آن را خریده و طرز کار آن را یاد بگیرد تا این دستگاه عجیب را که به ظن او بر روی دیوار میاندازند و مردم در آن حرکت میکنند، به عنوان سوغات برای زنان حرمسرای خود ببرد.این دستگاه که در آن زمان سینماتوگراف نامیده میشد خریداری شد و به دستور مظفرالدین شاه، میرزا ابراهیمخان صحاف باشی از مراسم کارناوال گل که در فرانسه برقرار بود فیلمبرداری کرد. همین عمل نام او را به عنوان اولین فیلمبردار ایرانی در تاریخ ثبت کرد. پس از بازگشت آنان به ایران، سینماتوگراف برخلاف دول خارجی که هنری اجتماعی بود و از ابتدا در بین مردم عامی رشد کرده بود، شمع محفل درباریان شد و به عنوان تفریحی اشرافی به خدمت دربار درآمد. خیلی زود فیلمهایی از زندگی زنان حرمسرا، خواجگان، مسافرتهای شاه، شیرهای شاه در دوشانتپه و مراسم سینهزنی تهیه و در اندرونی و خانههای شاهزادگان به نمایش درآمد و تا آنجا پیش رفت که خود مظفرالدین شاه تصمیم به ساختن فیلم گرفت و اولین فیلم فارسی را از زندگی خواجههای درباری کارگردانی کرد.
چند سال بعد با شروع انقلاب مشروطیت بهرهگیری از هنر سینماتوگراف عمومی شد و مراکزی برای تماشای عمومی ایجاد شد. در سال ۱۳۲۶ق برابر با ۱۲۸۷ش و ۱۹۰۸م نخستین اعلان مربوط به سینما در جراید به چاپ رسید.
«اعلان»
پردههای جدید تماشایی سینماتوگراف که عوالم را به طور حرکت و تجسم نشان میدهد به تازگی وارد شده و در خیابان ناصری در یکی از مغازههای جناب تاجرباشی نشان داده میشود. مقدم آقایان محترم از یکساعت بعدازظهر تا دو ساعت از شب گذشته در کمال احترام پذیرفته میشود.
البته مدتی قبل از این تاریخ میرزا ابراهیمخان صحافباشی در خیابان چراغ گاز سالنی افتتاح کرده بود و فیلمهای کمدی و خبری کوتاه که در نهایت از ده دقیقه تجاوز نمیکرد نمایش میداد. او مردی آزادیخواه بود و در سفرهایی که به اروپا کرده بود با کاربرد مردمی دستگاه سینماتوگراف آشنا شده بود. به ویژه آنکه با شروع انقلاب مشروطیت کشور در تب و تاب افکار انقلابی میسوخت و او خوب میدانست که این صنعت جدید تا چه حد برای ترویج افکار و عقاید آزادیخواهی موثر است. نمایش فیلمها اکثرا در شب انجام میشد و در سالن لیموناد و دیگر آشامیدنیها به فروش میرسید اما عمر این سالن جدید یک ماه بیشتر نبود چرا که نمایش فیلمهایی چون جنگ ترانسوال آفریقای جنوبی و فیلمهای خبری دیگر دولت را بر آن داشت که ابراهیمخان صحافباشی را تبعید و وسایل و اسباب سالن را مصادره کند و میرزا ابراهیم خان به اجبار راهی بیابانک و جندق و سپس کربلا و هندوستان شد. رسیدن او به هندوستان مقارن به توپ بستن مجلس توسط نیروهای مستبد محمدعلیشاه بود. در این زمان سینما مورد استفاده دو قطب متضاد فکری در کشور قرار گرفت. به طوری که تا قبل از استبداد صغیر انقلابیون مشروطه از این صنعت نوپا (گاه به شکل خصوصی) برای بالا بردن آگاهیهای جامعه استفاده میکردند. از نوشتههای مهاجرین ایرانی که بعد از به توپ بستن مجلس از ایران فرار کردهاند (۱۹۰۸ـ۱۹۰۹م) چنین برمیآید که آنها فیلمهایی در زمینه انقلاب مشروطه و زد و خوردهای انقلابیون با قوای استبداد، قیام مردم و کشتارهای فجیع دولتی و بعدها مبارزات ستارخان تهیه کردند و به معرض دید عمومی گذاشتند همچنین اقدامات مشابهی از سوی قوای مستبد محمدعلیشاهی صورت میگرفت و دو فیلمساز روس که برای محمدعلیشاه کار میکردند، مامور فیلمبرداری از صحنهها و اتفاقاتی که میگذشت و برخوردهای طرفین درگیر شدند حتی از حمله ایل بختیاری و واقعه فتح تهران تا آخرین لحظه فیلمبرداری کردند و گویا این فیلمها توسط محمدعلی شاه در هنگام تبعید به روسیه (ادسا) برده شد و بعدها به طور اتفاقی از میان رفته است.البته مقارن این جریانات اروپاییان که به ایران رفت و آمد داشتند یا از این طریق عازم هندوستان بودند، صحنههایی از ایران را به طور مستند تهیه و در آرشیوهای خویش نگهداری میکردند. به عنوان مثال دو برادر انگلیسی فیلم مستندی ضمن حفر چاه مسجدسلیمان و لولهگذاری توسط کارگران بختیاری برداشتهاند که هماکنون در آرشیو ایران موجود است.همچنین دو آمریکایی به نام کوپر و شودزاک که به منظور سفر به هندوستان از خرمشهر میگذشتند با اطلاع از کوچ بختیاریها، تصمیم به فیلمبرداری از آنها میگیرند به ویژه آنکه در آن سال عده زیادی از بختیاریان با هم کوچ میکردند و فاصله ییلاق و قشلاق را طی میکردند. اساس این فیلم بر تلاش بسیار زنان ایلاتی در امر زندگی و نقش اساسی که در ایل ایفا می کنند بود. اما این فیلم ها فقط در خارج از کشور نمایش داده میشد و تاثیری در آگاهی دادن به ایرانیان نداشت. پس از فتح تهران و پیروزی مشروطهخواهان سینما به طور جدیتری مطرح و سالنهایی در سطح شهرهای بزرگ برپا شد.
ارسال نظر